محبی نیا استاد دانشگاه بر این عقیده است که سقوط دمشق و فرار اسد علاوه بر تقصیراتی که متوجه شخص اوست، اما قطعا به عوامل دیگری هم مرتبط است که حتما باید آنها را بررسی کرد
رویداد۲۴ | زینب غبیشاوی
جهانبخش محبینیا، استاد دانشگاه در تحلیل سقوط بشار اسد، میگوید: «این اتفاق هم به عنوان بخشی از مقاومت و هم به عنوان واقعیتی در حوزه نظام سیاسی که در جرگه دیکتاتورها طبقهبندی میشد، شروع تحولات و دگرگونیهای پیشبینیناپذیری است. در حوزه مسائل نظامی-سیاسی در جهان، به ویژه در مناطق عقبمانده و در حال توسعه، تصورم بر این است که در واقع این اتفاق جرقهای است که از زیر خاکستر جنبش بهار عربی به وجود میآید، اما نه بخش دموکراتیک آن، بلکه در بخش سلفی و سنتی آن. در این اواخر و بعد از قضایای بهار عربی، داعش و سقوط موصل، طالبان و سقوط کابل، سقوط دمشق و فرار بشار اسد را اگر در نظر بگیریم، مدتی بعد البته نه به این زودیها، از این نوع سقوط و بروزها خواهیم داشت که ویژگیهای انقلاب و جنبش قرن بیست و یک را نخواهند داشت، بلکه یک پدیده آنارشیستی و نظمشکن است، که ویژگیهای خاص خود را دارد و هرگز منجر به توسعه و دموکراسی نخواهند شد بلکه به سمت استبداد بیشتر میروند.»
محبی نیا با تشریح این وضعیت میگوید: «مددی که از تحلیلهای نظمشکن میگیریم این است که این کشورها با عدم ثبات واقعی مواجه هستند. اوضاع اقتصادی در کشورهای منطقه بسیار وحشتناک است. نهادهای اطلاعاتی-نظامی منطقه تحلیلهای بسیار ضعیف و در برخی از مواقع آسیبزننده ارائه میدهند. این نهادها از تحلیل شرایط عاجز هستند و دچار یک فوبیای تحلیل شدهاند، یعنی زمانی که این تحلیلها را برای روسا و رهبران خود میبرند، آنها از دردناک بودن این تحلیلها، به سمت فرافکنی روی میآورند که مثلا مقصر اصلی مشکلات آمریکا یا ایران، ترکیه و غیره است. یک مشکل بزرگی که به عنوان یک مولفهای از این سقوط میتوان تحلیل کرد، فقدان قانونی جابجایی قدرت است. زمانی که قدرت برای دهها سال در دست یک فرد میماند، قبیلهگرایی و قومگرایی در سیاست و کشور رشد میکند و این شرایط برایشان غیرقابل تحمل میشود.»
این تحلیلگر سیاسی با بیان اینکه شکاف مذهبی، قومی و استفاده ابزاری از ناسیونالیسم، دین و مذهب هم نه تنها حلال مشکلات نیست، بلکه آن عقدههای قانونی و اجتماعی را به هم پیوند میدهد و برای نظم و قانون و حکمرانی مصیبت درست میکنند، گفت: «یکی دیگر از عوامل، غرور کاذب رهبران است.
از اسرائیل و سوریه گرفته تا ترکیه و سایر کشورها. نکته اساسی دیگر که در تحلیلهای کشور دیده نمیشود، این است که بشار اسد در میان تطمیع در بین کشورهای عربی ، آمریکا و اسرائیل و همچین تهدید گرفتار شد. به جای اینکه بتواند درست تصمیمگیری کند، دچار ترس شد. یعنی نه توانست دست از آن تطمیع بردارد و نه توانست با جدایی از مقاومت، تهدید را قبول کند. متاسفانه اسد را هم اسرائیل و آمریکا تهدید میکردند. کارشناسان هم تحلیل درستی نداشتند و به جای اینکه او را به عنوان رییس جمهور معرفی کنند، او را یک ابزار میدیدند.»
این استاد دانشگاه با تاکید بر این که تا ۲۵ سال آینده، سقوط بشار اسد اثرات نامیمونی به جا خواهد گذاشت و ایران را هم به شکل نگرانکنندهای درگیر خود خواهد کرد، تصریح کرد: «اگر به سخنرانی بایدن توجه کنید، خوشحالی خود از سقوط اسد را ابزار میکند اما سریعا اعلام میکند که ما این نگرانی را داریم که نکند داعش بر سر کار بیاید و زندانهایی که پر از داعشی هستند باز شود. پیامدهای سقوط بشار اسد که یک نظم کوچک منطقهای در حال فروپاشی را نشان میدهد، میتواند اثرات بسیار بزرگی را برجای بگذارد. لنین میگفت برخی مواقع یک هفته میگذرد و به اندازه ۴۰-۵۰ سال از آن اتفاق بیرون میآید و بلعکس. اکنون این موضوع هم از آن هفتههایی است که به اندازه ۳۰ الی ۴۰ سال از آن مسئله منطقهای و جهانی آزاد میشود.»
وفاق تا کجا؟