یکی از «مدعا»های جناب یورگن هابرماس، فیلسوف معاصر آلمانی، «جاکشیّت در فلسفه قاره ای» و تاثیر آن در انقلابات مردمی ست که در آلمانی «Jackeschiyat in Kontinentalphilosophie» خوانده می شود که با کمال مسرت دو فیلسوف ایرانی، آقایان اکبر گنجی و مهدی خلجی به این مدعا در فلسفه ی سیاسیِ ایرونی پرداخته و پیچیدگی های آن را مش قاسم وار بازگشایی نموده اند.

خاندان پهلوی که بعد از ۴۶ سال سرنگونی کماکان نمونه ی زنده و اکتیو در عرصه ی سیاسی ایران می باشند مثال خوبی از این مدعا بوده و دو فیلسوف ایرانی مذکور با تحقیق و تدقیق بسیار توانسته اند فلسفه ی هابرماس را اعتلا بخشیده و با زیر و رو کردن کتاب «خاطرات علم» و قسمت های سکسی آن این فلسفه را به نقطه ی اوج برسانند و ترم جدیدی به ترم های فلسفی فارسی بیفزایند.

قرار شده است، جناب داریوش آشوری، نویسنده و محقق برجسته ی ایرانی، به کتاب «فرهنگ علوم انسانی» خود در چاپ های آتی،،، این اصطلاح مدرن اجتماعی-فلسفی را بیفزایند و مدرنیّت ایرانی را با این اصطلاح غنا بخشند.

خلاصه ی کشف فلسفی آقایان گنجی و خلجی با مراجعه به تاریخ ۴۶ سال پیش، به قصد به فراموشی سپردن تاریخ امروز یکی از زیرکانه ترین طرح های فلسفی-امنیتی-پدرسوختگیِ دستگاه تبلیغات و امنیتی جمهوری اسلامی ست که اس و اساس آن بر باور به گاگولیّت مردم و بره ی سر به زیر و آماده ی فریب خوردن ملت ایران استوار است که خلاصه ی آن از این قرار است:

خامنه ای دونگ و جمهوری نکبت اسلامی را فراموش کن، به تنبان پادشاه فقید بچسب و هر چه دروغ و مزخرف در چنته داری به او ببند.

آقای خلجی که به عنوان معلم ثانی در جمهوری اسلامی شناخته می شود، در اثر این کشف مهیب خود را در کشوری که در آن ساکن است تحت خطر پهلوی ها و افراد وابسته به آن و ساواکِ پرویز ثابتیِ نود ساله دیده و پیش پیش جهت اطلاع مردم از کشته شدن قریب الوقوع اش به دست عوامل پهلوی خبر داده است.

معلم اول جناب گنجی، بر اساس آموزه های پیشین، و درس های هابرماس، به یک باره زنجیر دریده و فلسفه ی جاکشیّت خود را در چند خط مطلب،،، تلخیص و به وضوح تمام تشریح نموده است.

ما مردم گاگول هم بر اساس گفتار عمیق و سخیف نامبردگان فریب خورده و ضمن گفتن مرگ بر شاه، شعار پنیرِ ک..ی هادی خرسندی، توو ..نِ رهبری را فراموش کرده و آرزو می کنیم که این دو عزیز از شرّ اجانب و ماموران ثابتی ۹۰ ساله در امان بمانند.