Wednesday, Mar 26, 2025

صفحه نخست » فقر آبی و دوران گذار

nak.jpgنیک‌آهنگ کوثر - یکی از مفاهیمی که به نظر می‌رسد بسیاری از مخاطبان رسانه‌ها و اخبار سیاسی هنوز ارتباط عمیقی با آن برقرار نکرده‌اند، فقر آبی است. فقر آبی وضعیتی است که در آن افراد، جوامع یا حتی کشورها به آب سالم، بهداشتی، کافی و پایدار برای رفع نیازهای اساسی مانند آشامیدن، پخت‌و‌پز، بهداشت، کشاورزی و شست‌وشو دسترسی ندارند.

فقر آبی ابعاد متنوعی دارد و صرفاً به کمبود منابع محدود نمی‌شود. در برخی مناطق، اصولاً آب کافی وجود ندارد؛ عواملی چون خشکسالی، تغییرات اقلیمی و برداشت بی‌رویه از منابع آبی، این بحران را تشدید کرده‌اند. در برخی دیگر از مناطق، اگرچه منابع آبی وجود دارند، اما دسترسی فیزیکی به آن‌ها دشوار است و افراد ناچارند برای تأمین آب، مسافت‌های طولانی طی کنند یا در صف‌های طولانی منتظر بمانند. کیفیت آب نیز دغدغه‌ای جدی است؛ چرا که آب آلوده می‌تواند سلامت افراد را به خطر اندازد و برای آشامیدن یا رعایت بهداشت مناسب نباشد. از سوی دیگر، ممکن است هزینه‌ی تأمین آب برای برخی خانوارها بسیار بالا باشد و توان پرداخت آن را نداشته باشند. نبود زیرساخت‌های لازم برای انتقال، تصفیه و ذخیره‌سازی نیز از جمله عواملی است که فقر آبی را در بسیاری از مناطق تشدید می‌کند.

شاخص فقر آبی برای سنجش دقیق‌تر وضعیت منابع آب در جوامع مختلف طراحی شده و شامل پنج مؤلفه اصلی است. نخست، منابع که به میزان آب تجدیدپذیر موجود اشاره دارد. دوم، دسترسی که میزان سهولت در دسترسی مردم به آب سالم و قابل استفاده را می‌سنجد. سوم، ظرفیت که توانایی جامعه در مدیریت و استفاده بهینه از منابع آبی را ارزیابی می‌کند. مؤلفه چهارم، الگوی مصرف است که چگونگی بهره‌برداری از آب در بخش‌هایی مانند کشاورزی، صنعت و مصارف خانگی را مورد توجه قرار می‌دهد. و در نهایت، محیط‌زیست به پایداری زیست‌محیطی در مصرف آب و تأثیر آن بر اکوسیستم‌های طبیعی می‌پردازد.

فقر دانش و فقر آبی

اگر بخش‌های مختلف جامعه از دانش و آگاهی لازم برای بهره‌برداری و بهره‌وری آب برخوردار نباشند، انتظار مشارکت مؤثر آن‌ها در بهبود مدیریت منابع آبی--برای کاهش یا رفع مشکلاتی همچون فقر آبی--بیهوده خواهد بود.

در مسیر مقابله با فقر آبی، آگاهی‌بخشی و جلب مشارکت مردمی نقشی کلیدی ایفا می‌کند. مردمی که از محدودیت منابع آبی آگاهند، بهتر درک می‌کنند که هر رفتار نادرست در مصرف آب، پیامدهایی گسترده و بلندمدت برای جامعه و نسل‌های آینده دارد. ارتقای این آگاهی از طریق آموزش عمومی، رسانه‌ها، مدارس و شبکه‌های اجتماعی می‌تواند زمینه‌ساز اصلاح الگوهای رفتاری شود؛ از جمله صرفه‌جویی در مصرف خانگی، بازچرخانی آب، بهره‌گیری از فناوری‌های نوین در آبیاری و کاهش هدررفت آب در فرایندهای مختلف.

با این حال، بخش مهمی از مشارکت مردمی از مسیر مطالبه‌گری فعالانه شکل می‌گیرد. زمانی که مردم بتوانند از مدیران محلی و ملی خواستار مدیریت شفاف، عادلانه و مبتنی بر اصول توسعه پایدار شوند--چه از طریق شوراهای محلی، نظارت بر پروژه‌ها یا حتی اعتراض مدنی--امکان اثرگذاری واقعی افزایش می‌یابد. چنین سازوکاری می‌تواند مدیران را نسبت به عملکردشان پاسخ‌گوتر کند.

از سوی دیگر، احیای شیوه‌های سنتی و بومی مدیریت آب--نظیر قنات و نظام‌های محلی تقسیم منابع--نه تنها به افزایش کارآمدی کمک می‌کند، بلکه می‌تواند اعتماد ازدست‌رفته را نیز بازسازی کند. همچنین، ایجاد نهادهای مردمی مانند تعاونی‌های آب یا گروه‌های حفاظت از منابع طبیعی، بستری مناسب برای اجرای برنامه‌های محلی و منطقه‌ای در مقابله با فقر آبی فراهم می‌سازد.

با همه‌ی این‌ها، نباید فراموش کرد که مردم به مشوق نیاز دارند. نبود حمایت نهادی و دولتی، ناگزیر به دل‌سردی بخشی از جامعه می‌انجامد--بویژه کسانی که پتانسیل مشارکت و تأثیرگذاری جدی دارند.

فقر آبی و بی‌عدالتی محیط زیستی

مردمان روستاهای دهدز و ایذه بارها پرسیده‌اند: چرا با وجود استقرار دو سد عظیم کارون ۳ و کارون ۴، بسیاری از مردم هنوز از کمبود شدید آب رنج می‌برند؟ پاسخ را باید در توزیع نابرابر و ناعادلانه منابع آبی جست‌وجو کرد. وقتی منابع آب، به‌جای آن‌که بر اساس نیازهای انسانی، ملاحظات محیط زیستی و اصول عدالت اجتماعی تخصیص یابند، در خدمت کشاورزی صنعتی و پروژه‌های وابسته به مجموعه‌های پرنفوذ سیاسی قرار می‌گیرند، نتیجه‌ای جز بی‌عدالتی محیط‌زیستی نخواهد داشت. فقر آبی در بخش‌هایی از خوزستان و چهارمحال‌وبختیاری، از همین واقعیت ریشه می‌گیرد.

در مناطق گرفتار فقر و کم‌آبی، مردم بومی--از روستاییان و عشایر گرفته تا کشاورزان--در هیچ‌یک از سطوح تصمیم‌گیری حضور ندارند. تصمیم‌گیری‌ها اغلب در سطوح بالای حکمرانی انجام می‌شود، بدون آن‌که صدای ذی‌نفعان واقعی شنیده شود. در نتیجه، زمانی که منابع آب کاهش می‌یابد یا دچار آلودگی می‌شود، جوامع محروم و کم‌درآمد نخستین و بیشترین آسیب را متحمل می‌شوند. وضعیت وخیم اقتصادی، توان خرید آب سالم و کافی را از آن‌ها می‌گیرد، و در بسیاری از موارد، حتی مهاجرت برای رهایی از بحران نیز برای‌شان عملی نیست.

در سوی دیگر، گروه‌های ثروتمند و پرنفوذ، با بهره‌گیری از قدرت، رانت و دسترسی به منابع جایگزین، از آسیب‌ها در امان می‌مانند. این شکاف عمیق در دسترسی به آب، به نابودی کشاورزی بومی، افزایش بیکاری، مهاجرت از روستاها به حاشیه‌ شهرها، و در نهایت، تشدید فقر و بازتولید نابرابری می‌انجامد. فقر آبی، هم محصول بی‌عدالتی محیط‌زیستی است و هم عاملی برای گسترش آن.

بنابراین، رسیدن به راه‌حل‌های پایدار برای مقابله با فقر آبی، بدون اصلاح ساختارهای حکمرانی، تضمین عدالت در تخصیص منابع، و مشارکت واقعی مردم، نه‌تنها دشوار، که غیرممکن خواهد بود.

سوال یک میلیون دلاری: چه می‌توان کرد؟

پیش از آغاز دوران گذار، گروه‌های مختلف جامعه نباید در انتظار تغییرات سیاسی باقی بمانند. بلکه لازم است هم‌زمان با آگاهی از واقعیت‌ها و کمبودها، با همکاری کارشناسان، فرایند آگاهی‌سازی و ظرفیت‌سازی اجتماعی را آغاز کنند. استادان و متخصصان حوزه‌های آب، محیط زیست، حقوق، توسعه و برنامه‌ریزی می‌توانند از طریق تشکیل شبکه‌های مشورتی، تدوین سیاست‌های جایگزین و مستندسازی ناکارآمدی‌های گذشته، افکار عمومی را برای پذیرش اصلاحات اساسی آماده سازند.

در این میان، نقش رسانه‌ها حیاتی و بی‌بدیل است. رسانه‌های آزاد، مستقل و مسوول می‌توانند با تولید گزارش‌های تحقیقی، روایت‌های محلی از فقر و کمبود آب، افشای فساد در پروژه‌های آبی، و معرفی راه‌حل‌های موفق داخلی و بین‌المللی، گفتمانی نو پیرامون عدالت محیط‌زیستی و حق دسترسی برابر به آب شکل دهند. آن‌ها می‌توانند بستری فراهم کنند برای شنیده‌شدن صدای مردم مناطق محروم--مردمانی که سال‌هاست از فرایند تصمیم‌گیری کنار گذاشته شده‌اند.

رسانه‌ها همچنین وظیفه دارند نقش جریان‌های مافیایی در رسانه‌های دولتی و شبه‌دولتی را که با فریب افکار عمومی، واقعیت‌ها را پنهان می‌سازند، افشا کنند. بخشی از نیروهای رسانه‌ای ایرانی که اکنون در خارج از کشور فعالیت می‌کنند، این فرصت را دارند که در فضای نسبتاً آزادتر، ساختار معیوب حکمرانی و مدیریت منابع آب در جمهوری اسلامی را نقد کرده و در عین حال، با معرفی راه‌حل‌های طبیعت‌محور و پایدار، چشم‌اندازهای امیدبخشی برای آینده ترسیم کنند.

در این مسیر، مستندسازان و سازندگان پادکست نیز نقش مهمی ایفا می‌کنند. آن‌ها می‌توانند با زبانی ساده، خلاقانه و انسانی، فاجعه‌ی فقر آبی را برای عموم مردم قابل لمس کنند و درک عمومی از ابعاد اجتماعی این بحران را افزایش دهند. روایت‌های انسانی از زندگی در دل بحران آب، می‌تواند پلی باشد برای برانگیختن همدلی، همبستگی و مسوولیت‌پذیری جمعی.

در دوران گذار--زمانی که کشور در حال عبور از ساختارهای ناکارآمد به سوی نظمی نوین است--برنامه‌ریزان حوزه آب باید نقشی تعیین‌کننده در کاهش فقر آبی و پیشگیری از تکرار اشتباه‌های گذشته ایفا کنند. در نخستین گام، چاره‌ای جز تدوین و اجرای یک برنامه فوری برای کاهش فقر آبی و دستیابی به عدالت در توزیع آب سالم و کافی وجود ندارد؛ هرچند این مسیر با مشقت‌ها و چالش‌های فراوانی همراه خواهد بود. دولت باید بتواند برای کشاورزان و جوامع روستایی، در اولویت نخست، مشوق‌ها و حمایت‌هایی فراهم آورد--اقدامی که مشارکت این بخش مهم در فرآیند فقرزدایی را تضمین خواهد کرد.

یکی از اقدامات ضروری، ایجاد ساختارهای مشارکتی برای حکمرانی آب است. تصمیم‌گیری‌های حوزه آب نباید همچون گذشته، متمرکز و از بالا به پایین باشد. نهادهایی با حضور نمایندگان جوامع محلی، کشاورزان، زنان، اقلیت‌ها و کارشناسان مستقل باید شکل بگیرند تا فرآیند سیاست‌گذاری، شفاف، پاسخ‌گو و عادلانه باشد.

نظام تخصیص آب در ایران نیازمند بازنگری اساسی است. در حالی‌که اولویت‌ها باید بر اساس نیازهای انسانی و زیست‌محیطی تنظیم شوند، منافع سیاسی، نظامی و رانت‌های خاص در عمل تعیین‌کننده بوده‌اند. آب شرب، کشاورزی پایدار، حفاظت از تالاب‌ها و منابع زیرزمینی باید در صدر اولویت‌ها قرار گیرند. بدون شفاف‌سازی قراردادها و پروژه‌ها و مبارزه با فساد، بهبود این نظام ممکن نخواهد بود. حضور فعال خبرنگاران آگاه و پرسش‌گر و نظارت نهادهای مستقل و غیردولتی می‌تواند در اصلاح ساختار تخصیص آب نقش مهمی ایفا کند.

همچنین، به‌روز کردن و احیای دانش بومی و تجربه‌های تاریخی جوامع محلی در مدیریت منابع آب--به‌ویژه در نواحی محروم--از دیگر راهکارهای قابل اتکاست. موفقیت جوامع در نجات منابع در حوضه‌های کوچک‌تر، می‌تواند الگویی برای حوضه‌های وسیع‌تر نیز باشد؛ مشروط به آن‌که رویکردی مبتنی بر توسعه پایدار جایگزین منافع زودگذر و منفعت‌طلبانه شود. این هدف با حمایت و مشوق‌های دولتی، دور از دسترس نیست.

در همین راستا، توانمندسازی جوامع محلی از طریق آموزش، ارائه فناوری‌های ساده، و حمایت از تعاونی‌های آبی، می‌تواند شرایط را برای کاهش فقر آبی در حوضه‌های کوچک‌تر فراهم کند. بدون مشارکت فعال مردمان این جوامع، حتی بهترین برنامه‌های توسعه نیز در مرحله اجرا با شکست مواجه خواهند شد.

در نهایت، توجه ویژه به مناطق درگیر فقر آبی شدید ضروری است. حرکت از مدیریت متمرکز به‌سوی مدیریت یکپارچه حوضه‌ای، می‌تواند به بهبود سرنوشت مشترک ساکنان یک حوضه کمک کند و پایه‌گذار همکاری‌های منطقه‌ای مؤثرتر باشد.

برنامه‌ریزان دوران گذار باید آب را نه صرفاً یک مساله فنی، بلکه یک موضوع اجتماعی و عدالت‌محور بدانند. آب یک حق است، و محروم شدن بخشی از جامعه از این حق، بحران‌ساز خواهد بود. راه نجات از فقر آبی از مسیر اصلاح حکمرانی، مشارکت عمومی، عدالت در تخصیص منابع و بازسازی اعتماد اجتماعی می‌گذرد.

نیک‌آهنگ کوثر

برگرفته از [آبانگان]

*



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy