بخش اول - سلطنت و پادشاهی
امروز در شرایط بسیار بحرانی برای کشورمان و نقش و جایگاه اپوزیسیون، و اینکه آیا در این شرایط بُحرانی از ما ایرانیان به عنوان اپوزیسیون جمهوری اسلامی کاری ساخته است یا خیر، بازهم بر آن شدم که به دلایل بسیار و از آن جمله دل نگرانی ها و دل شور زدن ها یکبار دیگر و بمانند داستان هزار و یک شب، هزار بار دیگر هم این سوال را در مقابل خودمان قرار دهم که:
آیا از دست ما کاری ساخته هست؟
ما - اپوزیسیون - مجموعه ای که با دیدگاه ها و افکار و عقاید و ایدئولوژی های متعدد و متفاوت از منتهی علیه راست تا میانه و منتهی علیه چپ، همگی به اشکال مختلف و با طرز تلقی های متفاوت، در یک امر مشترکیم و آنهم اینست که اکثریت قریب به اتفاق مان نمی خواهیم این حکومت سیاه و ننگین را تحمل کنیم و به دنبال راه چاره ای هستیم که ایران مان را پس بگیریم.
در گُذر این سالهای سیاه (46 سال گذشته) همه در حد توان خود تلاش کردهایم ولی امروز با نگاهی آسیب شناسانه باید ارزیابی کرد که چرا ما هنوز اینجا و آنان در آنجا و در مَسند قدرت قرار دارند.
سوال کلیدی این است که امروز و در شرایط بسیار بُحرانیِ حاکم و در زمانی که رژیم سیاه و ننگین جمهوری اسلامی در یکی از خطرناک ترین دوران46 ساله گذشته ننگین خود قرار دارد و شرایط سرنگونیش بیشتر از همیشه فراهم است، ما به عنوان اپوزیسیون این نظام چه می کنیم، چه برنامه ای داریم و چگونه می خواهیم در سرنگونی این حکومت و امروز و فردای بچه هایمان شریک و سهیم باشیم و تا جایی که امکان داشته باشد از تلاش های هموطنان مان در داخل کشور حمایت کنیم.
اگر واقع بینانه به مجموعه تلاشگرانی که در قالب اپوزیسیون فعالیت دارند نگاه کنیم به سه گروه مشخص بر می خوریم:
1. سلطنت طلبان
2. جمهوریخواهان
3. فدرال خواهان
واقعیت این است که در میان هیچیک از این سه طیف، متاسفانه انسجام کافی وجود ندارد - نه در داخل هر گروه و نه در پیوستگی و همراهی با دیگر گروه ها. شاید بتوان گفت که در میان جمهوری خواهان به دلیل تعداد و توهم رهبریِ فردی که اجازه پیوستگی و همبستگی میان جمهوری خواهان را نمیدهد، در میان پادشاهی خواهان نیز به رغم وجود فرد شاخصی که رضا پهلوی است به دلیل عدم ثبات وی، و اختلافات درون گروهیِ تفکر فدرال خواهی که بشکلی دیگرنیز دیده می شود، امکانِ بوجود آمدن انسجام لازم که به برنامه ریزی و حرکت منجر شود موجود نیست.
آشفتگی درونی و بیرونی در میان گروه های مختلف اپوزیسیون که به نبود آلترناتیو در مقابل حکومت جمهوری اسلامی انجامیده است بهمراه عدم امکانات مالی و تدارکاتی و ...، در زمره علل و دلایلی است که از یک سو به صورت چالش جدی در مقابل اپوزیسیون قرار دارد و از دیگر سو در هر مرحله بی اعتمادی مردم را در داخل و خارج از کشور افزایش داده است.
نوشتار پیش رو به آسیب شناسی نخستین بخش اپوزیسیون که سلطنت طلبان و پادشاهی خواهان است می پردازد و در تحلیل های بعدی به دو بخش دیگر نیز خواهم پرداخت.
طرفداران پادشاهی و سلطنت یکی از پرهیاهوترین و هیجان آورترینِ این سه گروه هستند که با توجه به امکانات مالی و در اختیار داشتن امکانات رسانه ای گسترده به برپائی گردهم آئی ها و سخنرانی ها که تماما بوسیله شاهزاده رضا پهلوی انجام می پذیرد توجه و هیجان بیشتری را ایجاب کرده است. البته و متاسفانه در پاسخ به بعضی از نکات و مواردِ ابهام برانگیزی که پیش می آید و نیازمند پاسخگویی و شفافیت از سوی این گروه است همیشه مواجه با تندروی ها و ادبیات سخیف، اتهام زدن ها و فحاشی های بسیاری مواجه بوده ایم که این سوال را در ذهن متبادر می کند که اگر این گروه روزی و بر فرض محال به قدرت دسترسی پیدا کنند و در حالی که امروز دارای هیچ قدرت قانونی نیستند با مخالفین خود چه خواهند کرد!
تاریخچه و سابقهای که از این گروه وجود دارد بیشتر و همیشه به حضور شاهزاده رضا پهلوی باز می گردد که در زمانهائی که در ایران حرکت و جنبشی شکل می گیرد و هیجانی ایجاد میشود ایشان ظهور و بروز پیدا می کنند و با فروکش کردن هیجانها - که ایشان نقش کلیدی در آن دارند - به پناهگاه باز می گردند و در انتظار خیزش و جنبش دیگری و برای سرگرم کردن مردم و انداختن توپی در زمین اپوزیسیون در آمادگی به سَر می برند.
در همین زمینه چهار سال پیش من در نامه ای سرگشاده به شهبانو فرح پهلوی از ایشان سوال کردم «شهبانو، شاهزاده چه می گوید؟[1]» ، در این نامه با احترام بسیار از ایشان سوال کرده بودم:
§ آیا شما تا کنون در سازمانها و گروه هایی که ایشان تشکیل داده اند شرکت و عضویت داشته اید؟
§ آیا شما در «بنیاد میهن» شرکت و عضویت داشته اید؟
§ آیا شما در «شورای ملی» شرکت و عضویت داشته اید؟
§ آیا شما در «شکایت بر علیه آقای خامنه ای در دادگاه لاهه» شرکت داشته اید؟
§ آیا شما در «قوقنوس» شرکت و عضویت داشته اید؟
§ آیا شما در «فرشگرد» شرکت و عضویت داشته اید؟
§ آیا شما در«پیمان نوین» و «ایران نوین» شرکت و عضویت داشته اید؟
§ آیا شما در «نه به جمهوری اسلامی» شرکت و عضویت داشته اید؟
امروز هم و پس از چهار سال باز هم از شهبانو، طرفداران رضا پهلوی و مردم ایران و در ادامه همان سوال ها و دیگر سوال های پیش آمده می پرسم و تکرار می کنم:
§ راستی از کنفرانس «همبستگی» جُورج تان چه خبر؟
§ از «منشور مهسا» چه خبر؟
§ آنطوری که گزارش شده است از دو میلیون دلاری که در جنبش مهسا در هتل مریلند بوسیله شهبانو و خانم یاسمین پهلوی جمع شد چه خبر؟
§ از «من وکالت می دهم» چه خبر؟
§ از رهبری دوران گذار چه خبر؟
§ از نشست مونیخ، ائتلاف و اخبار پُشت پرده آن چه خبر؟
§ از نشست ژنو چه خبر؟
§ چه خبر از ترامپ، نتانیاهو و دیگر رهبران جهان که با آنان ملاقات شده است؟
ناگفته نماند که در گروه جمهوری خواهان نیز پس از 46 سال همچنان شاهد عدم وجود یک همبستگی و لیدرشیپ بوده ایم که یکی از مهمترین دلایلش گذشته از توهم و خود بزرگ بینی و جاه طلبی چند تنی که خود را رهبر و ایدئولوگ می دانند، نبودِ امکانات مالی و رسانه ای است و از دیگر سو نیز حاضر نیستند جز قدم برداشتن بر فرش قرمز به دنیای واقعی بازگردند.
در بخش دوم به اپوزیسیون جمهوریخواه خواهم پرداخت.
ایران فرزندانش را صدا کرده است، پاسخگویش باشیم.
حسین لاجوردی

نقدی بر نامهنگاریهای مهرآیین، نصرالله لشنی