مهدی نصیری
یکم. هنوز بسیار زود است تا از نتیجه و موفقیت یا عدم موفقیت مذاکرات ایران و آمریکا سخن گفت اما فرض را بر این می گذاریم که پروژه نوشیدن جام زهر توسط امام دوم انقلاب مانند امام اول در جریان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ کلید خورده است.
دوم. اصلاح طلبان راهگشا و روزنه گشا نباید این حرکت را به حساب فعالیتهای خود بگذارند (و در سودای تداوم نظام ناجمهوری نااسلامی بر آیند و برای جانشینی ولی فقیه مورد نظر خود برنامه ریزی کنند!) بلکه این محصول گردن کلفتی ترامپ و نتانیاهو و هراس از بمب افکنهای بی ۵۲ و دیدن عاقبت رهبران ارتشهای نیابتی (نصرالله، هنیه، سنوار، اسد و ...) و خیانت پوتین است که حاکم شجاع!، انقلابی!، سازش ناپذیر! و مستظهر به امدادهای غیبی! نظام را در مسیر تنازل و نوشیدن جام زهر قرار داده است.
سوم. دلیلی ندارد با این تنازل و نوشیدن جام زهر مخالفت کرد اما گام بعدی باید آن باشد که جام سوم زهر نیز از سوی حاکم مطلق نوشیده شود و آقای خامنه ای از سمت خود استعفا داده و مسئولیت همه سیاستهای خود را در دوران ۳۵ ساله رهبری اش پذیرفته و اعلام یک رفراندوم برای تعیین نوع نظام حکمرانی مورد نظر اکثریت مردم ایران با حضور همه ایرانیان داخل و خارج از کشور و با نظارت نهادهای معتبر بین المللی کند.
هر راه و سیاستی به جز این نباید جناحهای سیاسی وطن خواه و ملی گرا و مردم ایران را از ادامه مبارزه برای عبور از حاکمیتی که فاجعه ای تمام عیار برای ایران و ایرانیان بوده، باز دارد.
جمهوری اسلامی نیازمند دو جام زهر دیگر است!
باز نشر نوشته مهدی نصیری در ۷ مهرماه ۱۴۰۳
آقای خمینی تا چند روز قبل از اعلام پذیرش قطعنامه ۵۹۸ همچنان رجز می خواند و شعار جنگ جنگ تا پیروزی و جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم می داد و سخن از صلح گفتن را خیانت به رسول الله می دانست و در رسانه ها و محافل سیاسی سخن از مذاکره با دشمن، ممنوع و تابویی غیر قابل شکستن بود اما به یک باره با رسیدن گزارشهایی مبنی بر شکستهای پی در پی در جبهه ها و پیشروی عراق، آ خمینی دریافت که گویا ولیّ دردانه خدا که در قرن بیستم قیام کرده تا سنگرهای کلیدی جهان را فتح کند و ابرقدرتها را به خاک مذلت بنشاند، نیست و عن قریب است که نظامش شکستی فاحش بخورد، لذا شجاعت به خرج داد و به تعبیر خودش جام زهر را سر کشید و از مهلکه نابودی نجات پیدا کرد، هر چند بعد از آن باز هم در بیانیه اش اعلام کرد که ما یک لحظه از عملکرد خود در جنگ پشیمان نیستیم، ما در جنگ انقلاب خود را به جهان صادر کردیم و از این قبیل رجز خوانی ها که برای جانشین خود به ارث گذاشت!
اکنون جمهوری اسلامی یک بار دیگر در شرایط سال ۶۷ قرار گرفته و هیچ مفرّی از آن جز سر کشیدن جام زهری دیگر و اعلام عقب نشینی و تعطیلی فعالیت نیروهای نیابتی اش در منطقه را ندارد. این اقدام البته می تواند جمهوری اسلامی را از ورود به جنگی ویرانگر با اسرائیل و متحدانش حفظ کند و فروپاشی اش را به تاخیر بیاندازد اما قطعا نمی تواند عامل بقا و تداومش برای مدتی طولانی باشد چرا که همه پارامترهای لازم برای بقا را به کلی و یا تا حد زیادی از دست داده است.
بر همین اساس باید در تدارک جام زهر دیگری باشد که عبارت است از اعلام رفراندومی معتبر و کاملا دموکراتیک با حضور همه جریان های سیاسی ایران در داخل و خارج برای تعیین مدل حکومتی آینده ایران.
نظر سنجی رسمی بیانگر عبور بیش از ۷۰ درصدی مردم ایران از حکومت دینی است. این در حالی است که بر اساس مبنای اعلامی آقای خمینی، فقدان پذیرش مردمی موجب نامشروع بودن نظام و تصرفات آن است.
البته ممکن است این پیشنهاد مایه تعجب و به معنای ساده اندیشی در امر سیاست ورزی باشد اما اگر به عواقب لجبازی و ایستادگی بر سر حفظ قدرت و نظام به هر بهایی، اندیشه شود و آینده تیره و تار در انتظار حاکمیت ولایت فقیه و روحانیت به درستی فهم شود، آن گاه می توان به خردورزانه بودن این تصمیم سخت و جانکاه پی برد.
باری در گفتگویی با سوپری محله، او بر این باور بود که خدا در تیم اینها یعنی حاکمان ج ا است و حالا حالاها هستند اما به نظرم اگر قرار باشد خدا در تیم کسی باشد حتما در تیم اکثریت مظلوم و تحت فشار خواهد بود نه اقلیت سرکوبگر و عاری از خرد حکمرانی.
خوب است نظام دست از این خود دردانه پنداری ها بردارد و بداند که خداوند در تیم خردورزان است و عدالت و حکمتش، قوانین و نظام اسباب و مسببات را نقض نخواهد کرد و از بلاهت و غرور و توهم و ظلم حمایت نمی کند.