پرافتخارترین بازیکن تاریخ فوتبال آسیا، بازیکنی که بهجز درون دروازه، دقیقا در تمامی پستهای یک زمین فوتبال بازی کرد و بهترینِ زمان خودش بود، مردی که هرگز خودش را در هیچ چارت و چارچوبی نگنجاند، حالا در یک آسایشگاه سالمندان در پاریس شب را بهروز و روز را به شب میرساند
ایران وایر - این غروب غمانگیز «پرویز قلیچخانی» است؛ بهترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران که بیش از ۳ دهه، هیچ روزنامهنگاری، هیچ مفسر ورزشی و هیچ کارشناسی، اجازه نداشت حتی نامش را در رسانههای نوشتاری یا دیداری و شنیداری ایران بنویسد یا به زبان بیاورد. مردی که مغضوب دو نظام سیاسی اخیر ایران بود و کسی نمیداند که آیا هنوز مانند سالهای قبل، گذشتهاش را با رضایت و لبخند نگاه خواهد کرد یا نه.
از بیماری پرویز قلیچخانی چه میدانیم؟
روزنامه «خبرورزشی» ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ در گزارشی نوشت: «یک بیماری سخت و طولانی با پرویز قلیچ خانی کاری کرد که او چارهای جز پناه بردن به یک آسایشگاه سالمندان در حومه شهر پاریس نداشته باشد.»
«علی کریمی» بهمن ۱۴۰۳ در استوری اینستاگرام خود از ایرانیان مقیم فرانسه خواسته بود تا به او در پیدا کردن پرویز قلیچخانی کمک کنند. او شنیده بود و میدانست که پرویز قلیچخانی را به یک آسایشگاه منتقل کردهاند.
گزارش تصویری: سرنوشت تلخ کاپیتان تاج، از ایران تا فرانسه
روایت دقیقی در موردش وجود نداشت. برخی میگفتند او دچار بیماری پارکینسون شده و برخی شنیدهها از ابتلایش به آلزایمر خبر میداد.
تصور کنید شما بهترین بازیکن تاریخ یک مملکت باشید، از کشورتان رانده شوید، مدتی را به رانندگی خودروهای سنگین و تریلیهای باری در جادههای اروپا روی بیاورید، با زحمت یک نشریه فارسیزبان به نام «آرش» را در پاریس راهاندازی و مدیریت کنید، بعد فراموشی بگیرید؛ هر آنچه را از سالهای باشکوه زندگیتان در زمین فوتبال، دشواریهای سیاسی و اجتماعی بیرون از زمین فوتبال و دغدغههای اجتماعیتان داشتید آرامآرام از یاد ببرید.
روزنامه خبرورزشی، در گزارش احساسی خود، پرویز قلیچخانی را با دایره گستردهای از کلمات احترام آمیز، ستود، اما این روزنامه، اولین رسانهای نیست که در سالهای اخیر، نام او و تکهای را از سرنوشت زندگی او منتشر میکند.
آذر ۱۳۹۲ نام و تصویری از پرویز قلیچخانی روی جلد مجله «دنیای فوتبال» به چاپ رسید. اقدامی که با تذکر هیات نظارت بر مطبوعات همراه بود، اما این تابوشکنی، باعث شد که پس از ۳۵ سال، نام و اسم این بهترین فوتبالیست تمام ادوار تاریخ ایران دوباره به رسانهها بازگردد. ازآنپس هرچند رسانههای نوشتاری مستقل بااحتیاط، اما هرازگاهی، نامی از او میبردند.
چرا او را بهترین بازیکن تمام تاریخ فوتبال ایران میدانند؟
پرویز قلیچخانی صاحب یک رکورد جاودانه و تکرار نشدنی در فوتبال ایران و شاید تا مدتها دستنیافتنی در فوتبال آسیا باشد.
تاکنون هیچ فوتبالیستی به جز او موفق نشده که ۳ بار جام قهرمانی ملتهای آسیا را بالای سر ببرد.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
پرویز قلیچخانی نخستین بار در جام ملتهای ۱۹۶۸ تهران، بار دوم در جام ملتهای ۱۹۷۲ تایلند و آخرین بار در جام ملتهای ۱۹۷۶ تهران به مقام قهرمانی این مسابقات دستیافت. عنوانی که هرگز نه تکرار شد و نه بازیکنی در ایران و آسیا توانست به آن نزدیک شود.
اولین و آخرین قهرمانیهای تاریخ فوتبال ایران در جام ملتهای آسیا نیز دقیقا به همین شروع و پایان قهرمانیهای پرویز قلیچخانی در فوتبال آسیا برمیگردد.
آنچه بازهم باعث میشود پرویز قلیچخانی را بهترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران بدانیم این است که او «بهترین مدافع میانی» زمان خود بود. در زمان خودش «بهترین مهاجم نوک» تیم ملی و باشگاهی هم محسوب میشد. پرویز قلیچخانی از دیدگاه بسیاری از کارشناسان بهترین هافبک میانی و حتی بهترین وینگر چپ و راستی بود که فوتبال ملی ایران به خود دید.
او دقیقا همین بود؛ بازیکنی برای تمامی پستها. پرویز قلیچخانی ۶۶ بار برای تیم ملی ایران به زمین رفت. او ۱۴ گل ملی به ثمر رساند که بخشی از آنها بهعنوان مدافع، تعدادی در پست هافبک و برخی نیز بهعنوان مهاجم به ثمر رسیدند.
از پرویز قلیچخانی ۱۲ گل باشگاهی و ملی بهعنوان مدافع پوششی ثبتشده است؛ آماری تقریبا بینظیر برای بازیکنی که پس از دروازهبان در دورترین نقطه از دروازه حریف قرار داشت.
در مورد پرویز قلیچخانی روایتهایی وجود دارد که در مورد بازیکنان نسلهای بعد از او هرگز دیده نشد. مرحوم «مهدی حاج محمد» بازیکن سابق تاج و تیم ملی ایران گفته بود: «شاید باورکردنی نباشد. خودم هم اگر این صحنه را با چشمهای خودم در زمین نمیدیدم باورم نمیشد. پرویز (قلیچخانی) توپی را که برایش سانتر شده بود از پشت محوطه جریمه حریف با ضربه سر چنان با قدرت زد که توپ وقتی به تیر دروازه خورد، دقیقا تا مرکز زمین برگشت.»
از فعالیتهای تحصیلی و سیاسی پرویز قلیچخانی چه میدانیم؟
پرویز قلیچخانی، منهای تفکرات سیاسیاش که ممکن است این روزها در فضای دوقطبی سیاسی ایران، مورد تایید یا نکوهش و تخریب طیفهای مختلف سیاسی یا گروههای مختلف فکری باشد، نابغه بود.
او در کنار کیفیت فوقالعاده فوتبالش، تحصیل را بهصورت جدی ادامه داد. او که دانشآموخته «دبیرستان حکیم» بود، ابتدا در دانشسرای عالی ورزش تحصیل کرد که در آن زمان محل تحصیل بسیاری از ورزشکاران ایرانی بود.
سپس تحصیلات خود را در دانشگاه تهران در رشته مدیریت ورزش به تحصیل پرداخت. درنهایت، مدرکی معادل فوقلیسانس کنونی را از دانشگاه تهران در همین رشته گرفت.
گزارش تصویری: سرنوشت تلخ کاپیتان تاج، از ایران تا فرانسه
حضورش در دانشگاه، مانند بسیاری از دانشجویان وقت خودش توام با نزدیک شدن به طیفهای سیاسی مختلف شد؛ اما پرویز قلیچخانی درنهایت قرابتی خاص میان خودش و گروههای چپگرا پیدا کرد.
مهمترین و تاثیرگذارترین اتفاق زندگی پرویز قلیچخانی، دستگیر شدن او توسط ساواک در دیماه ۱۳۵۰ بود.
پرویز قلیچ خانی به دلیل آنچه «گرایش به گروههای تروریستی»، «اقدام به آشوب» و «آسیب به اموال دانشسرا» خوانده میشد، مورد بازجویی قرار گرفت.
خبر دستگیری او و مهدی لواسانی به خاطر فعالیتهای سیاسیاش در ۲۱ بهمن ۱۳۵۰ منتشر شد. درحالیکه پرویز قلیچ خانی یک ماه پیشتر در خانهاش و پیش چشم همسر و دختر خردسال دوسالهاش دستگیرشده بود.
اسفند ۱۳۵۰ در تلویزیون ملی ایران، مصاحبهای از پرویز قلیچ خانی با حضور سردبیران بعضی رسانههای وقت ورزشی پخش شد که او در آن، از رفتارها و تصمیماتش اعلام پشیمانی میکرد. پرویز قلیچخانی سه روز بعد از انتشار این ویدیو، آزاد شد.
بار دیگر پرویز قلیچخانی مجبور شد که در سال ۱۳۵۶ و در طی یک اطلاعیه اعلام کند، در حمله تروریستی به پاسگاهی در سیاهکل توسط فداییان خلق نقش داشته است. او این ادعای خودش را در بیانیه دیگری که اسفند ۱۳۵۷ در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید، تکذیب کرد.
اگر نظام پهلوی او را تا آخرین روز با تمام تفکراتش تحمل کرد، جمهوری اسلامی حتی یک روز هم نمیخواست نامی از پرویز قلیچخانی در ایران وجود داشته باشد. او پس از انقلاب از ایران مهاجرت کرد؛ اول به آمریکا و سپس به فرانسه.
پرویز قلیچخانی در تبعیدی خودخواسته، مجلهٔ «آرش» را منتشر میکرد که به مسائل زندانیان سیاسی و سانسور در ایران میپرداخت. باور کردنش دشوار است اما او هرگز در سالهای تبعید، علاقهای به گفتوگو یا اظهارنظر در مورد فوتبال ملی ایران نشان نداد.
نقش علی پروین در حذف حشمت مهاجرانی چه بود؟
دردآور است که بدانیم پرافتخارترین بازیکن تاریخ فوتبال آسیا، در جام جهانی فوتبال بازی نکرد. البته نه ساواک یا دربار پهلوی که علی پروین با مشارکت و همراهی «حشمت مهاجرانی».
روزنامه «اعتماد» ۱۶ آذر ۱۴۰۱ در گزارشی از دست داشتن علی پروین در خط خوردن نام پرویز قلیچخانی از تیم ملی نوشت.
در بخشی از این گزارش نوشتهشده بود: «قلیچخانی قبل از بازیهای المپیک مونترال کانادا از تیم ملی خداحافظی میکند اما رفتن اوفارل از ایران و سرمربی شدن حشمت مهاجرانی، با دعوت این مربی دوباره به تیم ملی بازمیگردد. او برای بار سوم موفق میشود که با تیم ملی قهرمانبازیهای آسیایی شود اما همه بازیکنان تیم ملی بهجز قلیچخانی برای دریافت مدالها و پاداشها به دفتر شاه دعوت میشوند.»
سپس در ادامه به تلاش شاهزاده «رضا پهلوی» و حشمت مهاجرانی برای بازگرداندن قلیچخانی به اردوی تیم ملی اشارهشده است. اعتماد نوشته است: «مهاجرانی به دلیل اختلافات قبلی قلیچخانی با حکومت، به رامسر و پیش ولیعهد ۱۷ ساله ایران میرود تا مجوز بازی کاپیتان تیم ملی را بگیرد. ولیعهد ایران نیز با شرط اینکه قلیچخانی نباید هیچ کار سیاسی انجام دهد و هیچ حرفی نزد، میپذیرد. پسازاین اما سه بازیکن تیم ملی یعنی علی پروین، حسن روشن و ناصر حجازی در جلسهای با مهاجرانی به دعوت شدن قلیچخانی معترض میشوند چراکه معتقد بودند تیم ملی بدون او به جام جهانی صعود کرده و پوشیدن پیراهن تیم ملی در جام جهانی لیاقت کسانی است که درراه صعود ایران کمک کردهاند.»
حشمت مهاجرانی باوجود برخورداری از مجوز شاهزاده رضا پهلوی برای برگرداندن پرویز قلیچخانی، او را به جام جهانی ۱۹۷۸ نمیبرد، چون علی پروین با تحریک کردن حسن روشن و ناصر حجازی، میخواست بازوبند کاپیتانی تیم ملی در جام جهانی به بازوی خودش بسته شود، نه قلیچخانی.
علی پروین پیش از جام جهانی شایعهای میسازد که حتی به جلد برخی رسانهها نیز رسید. شایعهای که میگفت پرویز قلیچخانی قصد داشته در صورت حضور در جام جهانی، پیراهن تیم ملی و تصویر شاه ایران را مقابل دوربینها آتش بزند. کاری که او البته هرگز پیش و پسازآن، نکرد.