مسئله جمهوری اسلامی چگونه حل میشود؟
ایندیپندنت فارسی - دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، روز دوشنبه گفت «مسئله ایران» را حل خواهد کرد و افزود «تقریبا کار آسانی است».
اما «مسئله ایران» چیست؟ برت استیونز در مقالهای در نیویورک تایمز مینویسد به نظر میرسد ترامپ تلاشهای جمهوری اسلامی برای دستیابی به سلاحهای هستهای را مسئله بداند و گفته است ایران «نباید سلاح هستهای را داشته باشد».
استیو ویتکاف، نماینده ترامپ در امور خاورمیانه، هفته گذشته گفت که خط قرمز دولت آمریکا «تسلیحاتی شدن» ظرفیت هستهای ایران است. البته، ویتکاف پس از برگزاری مذاکرات روز شنبه در عمان، از اظهارنظر اولیهاش عقبنشینی کرد و روز سهشنبه در اکس (توییتر سابق) نوشت ایران باید «برنامه غنیسازی و تسلیحاتیسازی هستهایاش را حذف کند».
تهران دههها دیپلماتهای غربی راــ از جمله از طریق توافق برجامــ فریب داده است. اگر محدودیتهای هستهای آن توافق همچنان پابرجا بود، بهزودی منقضی میشدند؛ در واقع، آن توافق از طریق رفع تحریمهای اقتصادی بیشتر موجب گسترش قدرت منطقهای جمهوری اسلامی شد. همچنین، جمهوری اسلامی سابقهای مستند در نقض توافقهایش دارد، مسئلهای که اسرائیل در سال ۲۰۱۸ زمانی که اسرار هستهای جمهوری اسلامی را از انباری در ایران ربود فاش کرد.
به عقیده نویسنده مقاله، بسیار سادهلوحانه است اگر فکر کنیم روندی برای بازرسی یا راستیآزمایی وجود دارد که جمهوری اسلامی را مهار میکند. اما اشتباه بزرگتر این است که تصور کنیم مسئله ایران اساسا درباره سلاحهای هستهای است. فرانسه و بریتانیا نیز سلاحهای هستهای دارند، اما این مسئله خواب را از چشم جهان نمیرباید. مسئله رژیم ایران متفاوت است نه به این دلیل که ممکن است سلاح هستهای داشته باشد، بلکه بهدلیل ماهیت ایدئولوژیک، جاهطلبیهای ژئوپولیتیک، آمریکاستیزی و یهودستیزی و همچنین سابقه طولانی حمایت از تروریسم است، ویژگیهایی که ممکن است جمهوری اسلامی را به نمایش تهدیدآمیز یا حتی استفاده از سلاح هستهای سوق دهد.
این موضوعی است که اگر قرار باشد مسئله هستهای واقعا حل شود، باید تغییر کند. و این ما را به اظهارنظر دیگر ترامپ درباره ایران میرساند: «من میخواهم آنها ملتی ثروتمند و بزرگ باشند». اما سوال این است: چگونه؟
استیونز مینویسد در اینجا دو مسیر وجود دارد. یکی تکرار نسخهای از توافق «لغو تحریم در ازای توقف برنامه هستهای» است که در اساس توافق برجام بود و جمهوری اسلامی اکنون هم خواهان آن است. اما آن توافق محکوم به شکست است، زیرا هیچ تغییری در ماهیت رژیم ایجاد نمیکند. مسیر دوم بلندپروازانهتر، اما احتمالا امیدوارکنندهتر است؛ آنچه پیشتر «عادیسازی در برابر عادیسازی» نامیدهام.
و جمهوری اسلامی باید مانند یک حکومت عادی رفتار کند. یک حکومت عادی گروههایی مانند حزبالله، حماس و حوثیها را تامین مالی و تسلیحاتی نمیکند تا جنگهای منطقهای راه بیندازند و بازرگانی جهانی را مختل کنند. یک کشور عادی که از لحاظ ذخایر نفتی در رتبه سوم جهان قرار دارد اما اقتصادی رو به فروپاشی دارد، نیازی ندارد میلیاردها دلار برای غنیسازی اورانیوم یا تولید پلوتونیوم صرف کند. یک کشور عادی خواستار نابودی دیگر کشورها، حتی کشورهای دشمن، نمیشود. یک کشور عادی گروگانگیری اتباع خارجی بخشی از دیپلماسیاش نیست. یک کشور عادی بهدنبال ترور مقامهای سابق دولت آمریکا یا مخالفان در تبعید نیست. یک کشور عادی همجنسگرایی را جرمانگاری و مجازات نمیکند و زنان را زندانی و سرکوب نمیکند تا بهاصطلاح قوانین پوشش را اعمال کند.
اگر جمهوری اسلامی میخواهد مشکلات اقتصادی و راهبردیاش- از جمله سقوط ارزش پول ملی، کمبود انرژی، نارضایتی عمومی و فروپاشی متحدان منطقهایــ را حل کند، باید رفتارش را تغییر دهد.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
و برای آنکه این دیپلماسی کلامی قدرتمند باشد؟ ترامپ میتواند هواپیماهای سوخترسان مدرن و بمبافکنهای قدیمی را به اسرائیل اجاره دهد، آنچه این کشور برای اجرای حملهای فراگیر به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی به آن نیاز دارد. نویسنده مقاله در پایان مینویسد همانطور که مذاکرهکنندگانی چون ترامپ و ویتکاف باید بدانند، شاخه زیتون زمانی راحتتر پذیرفته میشود که با نوک شمشیر تعارف شود.
ترجمه و تلخیص از مقاله برت استیونز در نیویورکتایمز

خبرهای پشت پرده نیویورکتایمز

حزب الله مُرد