Thursday, Jul 10, 2025

صفحه نخست » آیندۀ رهبری در ایران پس از خامنه‌ای: میان استمرار روحانیت و قدرت‌یابی سپاه

pastkham.jpgرادیو ملی آمریکا در گزارشی تازه می‌نویسد که جنگ دوازده‌روزه‌ء اخیر میان ایران و اسرائیل بار دیگر مسئلل جانشینی علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، را در کانون توجه ناظران و تحلیل‌گران قرار داده است. به‌باور برخی از این صاحب‌نظران، در حالی‌که ساختار سیاسی ایران برای انتقال قدرت در آینده‌ آماده می‌شود، این احتمال مطرح است که خامنه‌ای واپسین ولی‌فقیه در تاریخ جمهوری اسلامی باشد و سپاه پاسداران، با تضعیف جایگاه روحانیت، در پی قبضۀ کامل قدرت برآید

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

رادیو ملی آمریکا، "ان‌پی‌آر"، در گزارشی می نویسد : پس از جنگ دوازده‌روزه میان حکومت‌های اسرائیل و ایران بار دیگر این پرسش در فضای سیاسی ایران و تحلیلگران بین‌المللی مطرح شده است که جانشین احتمالی علی خامنه‌ای، رهبر هشتادوشش سالۀ جمهوری اسلامی، چه کسی خواهد بود. نویسندۀ این گزارش، جکی نورتهام، می‌نویسد، در جریان این نبرد، خامنه‌ای نه‌تنها از حیث سن‌وسال بلکه به‌مثابه هدفی احتمالی برای حملات اسرائیل نیز در معرض تهدید قرار داشت و همین به گمانه‌زنی‌هایی دربارۀ آیندۀ قدرت در جمهوری اسلامی دامن زده است.

جمهوری اسلامی تاکنون تنها یک‌بار فرآیند رسمی گزینش رهبر را از سر گذرانده‌ است: سال ۱۹۸۹، پس از مرگ روح‌الله خمینی، زمانی که علی خامنه‌ای از سوی مجلس خبرگان رهبری به‌عنوان جانشین وی برگزیده شد. اکنون، چهار دهه پس از آن رویداد، بار دیگر آن روند در حال تکرار است.

ولی نصر، ایران‌شناس برجستۀ دانشگاه جانز هاپکینز و نویسندۀ کتاب راهبرد کلان ایران: تاریخ سیاسی یک قدرت منطقه‌ای، در این‌باره به گزارشگر رادیو ملی آمریکا گفته است: «طی چهار یا پنج سال گذشته، تمام ساختار جمهوری اسلامی حول مسئلۀ جانشینی خامنه‌ای دور زده ‌است».

خامنه‌ای در طول سالیان، نام‌هایی را به‌شکل دوره‌ای به مجلس خبرگان ارائه داده ‌است، زیرا چنان‌که نصر می‌گوید، این مجلس عملاً نهادی است برای تصویب خواست رهبر و نه ابراز اراده‌ای مستقل. پس از حملات اخیر آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران و جنگ با اسرائیل، نصر معتقد است که مسئلۀ جانشینی اکنون ضرورتی دوچندان یافته است.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

به‌گفتۀ وی، خامنه‌ای در راستای تداوم نظام و بقای آن، طرح‌هایی اضطراری برای انتقال قدرت تدارک دیده‌ است تا فرآیند جانشینی هرچه روان‌تر و سریع‌تر صورت بپذیرد.

در میان گمانه‌زنی‌ها دربارۀ جانشین احتمالی خامنه‌ای، نام‌هایی از جناح‌های گوناگون به میان آمده‌اند: از فرزند وی، مجتبی خامنه‌ای، که پنجاه‌وپنج سال دارد، و نیز حسن خمینی، نوۀ بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، تا چهره‌های میانه‌روتر نظیر حسن روحانی و محمد خاتمی، رؤسای‌ جمهوری پیشین ایران.

افشان استوار، تحلیلگر مسائل ایران در دانشکدۀ نظامی مونتری کالیفرنیا، بر این گمان است که خامنه‌ای بنا به دلایل موجه سیاسی، از اعلام آشکار جانشین خود پرهیز می‌کند. به باور او، در لحظه‌ای که جانشین مشخص شود، خودِ خامنه‌ای از موقعیت بی‌رقیبش نزول می‌کند، و شخص معرفی‌شده در معرض حملات فزایندۀ سیاسی قرار می‌گیرد. استوار هشدار می‌دهد که هرچه جانشین زودتر شناخته شود، فرصت بیشتری برای تضعیف موقعیت او فراهم می‌گردد .

وی همچنین می‌افزاید که برای حفظ ساختار جمهوری اسلامی، رهبر آینده ناگزیر باید روحانی باشد: «اگر جانشین خامنه‌ای روحانی نباشد، دیگر نه انقلاب اسلامی داریم و نه جمهوری اسلامی. نظام، به کل ماهیتی دیگر خواهد یافت.»

اما علی واعظ، مدیر پروژۀ ایران در «گروه بحران بین‌المللی»، دیدگاهی متفاوت دارد. به‌نظر او، ممکن است جانشین بعدی رهبر جمهوری اسلامی اساساً یک شخصیت غیرروحانی باشد. او با اشاره به زوال‌ جمهوری اسلامی در دوران رهبری خامنه‌ای، از بحران اقتصادی و نارضایتی اجتماعی گرفته تا از دست‌دادن متحدانی چون حزب‌الله و فروپاشی توان نظامی در برابر حملات اسرائیل، گفته است : در چنین شرایطی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی--که امروز به نیرویی نافذ در عرصه‌های نظامی، امنیتی، و اقتصادی بدل شده‌است--ممکن است این وضعیت را فرصتی برای دگرگونی تلقی کند.

وی در این‌باره تصریح می‌کند: «احتمال آن هست که خامنه‌ای واپسین ولی‌فقیه در تاریخ جمهوری اسلامی باشد.» او ادامه می‌دهد که با توجه به هزینه‌هایی که سپاه بابت سیاست‌های راهبردی رهبر پرداخته، دیگر بعید است که این نهاد، روحانیت را همچنان سرمایه‌ای مفید بداند و چه‌بسا اکنون آن را باری بر دوش خود تلقی کند.

جکی نورتهام در ادامه می گوید : اما صرف‌نظر از آن‌که جانشین خامنه‌ای کیست، پرسش بنیادین این‌ است که چنین فردی باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟ و با چه کیفیتی قدرت را در دست گیرد؟

افشان استوار بر این باور است که جانشین بعدی، به ‌احتمال، از چشم قدرت‌های حاکم در نظام جمهوری اسلامی--اعم از روحانیون، سیاست‌مداران، و فعالان اقتصادی--فردی ضعیف قلمداد خواهد شد. به‌بیان او: «هیچ‌یک از نهادهای قدرت در جمهوری اسلامی مایل نیست سکان امور را یک‌سره به‌ دست شخصی بسپارد که در آینده به دیکتاتوری یکه‌سالار بدل شود. هرچه فرد ضعیف‌تر باشد، امکان اعمال نفوذ گروه‌های مختلف بیشتر است.»

نصر یادآور می‌شود که خامنه‌ای نیز در زمان انتصابش چهره‌ای ضعیف پنداشته می‌شد، اما با گذشت زمان، او توانست خود را با نهادهایی چون سپاه پاسداران همسو کند و قدرت خود را تحکیم بخشد. امروز، به باور او، سپاه نه‌فقط در صحنۀ نظامی که در عرصه‌های حکمرانی، رسانه، اقتصاد و تصمیم‌سازی نیز دست بالا را دارد. نصر می‌افزاید: «سپاه در ساختار تصمیم‌گیری حضوری ناپیدا ولی مؤثر دارد--همان‌گونه که ارتش‌های مصر یا پاکستان در پسِ چهره‌ای غیرنظامی کشور را اداره می‌کنند.»

از نظر نصر، در درون ساختار قدرت جمهوری اسلامی، این آگاهی در حال شکل‌گیری‌ است که ادامۀ سیاست‌های ضدغربی به نقطۀ بن‌بست رسیده‌ است. وی می‌گوید: «صداهایی شنیده می‌شوند که لزوماً به‌دنبال دوستی فوری با غرب نیستند، اما خواهان پایان‌دادن به جنگ و آغاز روند کاهش تنش‌اند.»

او نتیجه می‌گیرد که پس از مرحله‌ء تنش‌زدایی، ممکن است نوبت به عادی‌سازی روابط برسد. با این‌همه، نصر هشدار می‌دهد که حتی چگونگی مرگ خامنه‌ای نیز ممکن است بر سرنوشت رهبری آینده اثر بگذارد: اگر او به مرگ طبیعی بمیرد، شانس چهره‌ای میانه‌رو برای رهبری وجود دارد؛ اما اگر ترور شود، به‌احتمال، روحانی‌ای تندرو برای حفظ انسجام نظام روی کار خواهد آمد.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy