Friday, Jul 11, 2025

صفحه نخست » ایران در مسیر فروپاشی به سبک شوروی

gorb.jpgآ. باجگیران - ویژه خبرنامه گویا

در حالی که تنش‌ها با ایران به اوج تازه‌ای رسیده است، بسیاری این پرسش را مطرح می‌کنند: آیا رژیم اسلامی تهران ممکن است در نهایت مانند اتحاد جماهیر شوروی فروبپاشد؟

اگرچه تاریخ دقیقاً تکرار نمی‌شود، اما روندهای امروز به‌طرز شگفت‌آوری شبیه به عواملی هستند که به سقوط بلوک شوروی انجامیدند.

اقتصادی آلوده به الیگارشی قدرت

در ظاهر، اقتصاد ایران ساختاری لیبرال و تحت کنترل دارد، اما در واقع توسط بخش خصوصی ساختگی‌ای اداره می‌شود که در اختیار دستگاه دولتی و سپاه پاسداران است.

این سیستم مافیایی، ثروت را در دستان یک نخبه سیاسی-مذهبی متمرکز کرده و اکثریت کارآفرینان مستقل را حذف کرده و هرگونه نوآوری و رقابت را خفه می‌کند.

نتیجه آن است که اقتصاد ملی دیگر توان پاسخگویی به نیازهای مردم را ندارد. تورم مزمن شده، ریال سقوط کرده، بیکاری جوانان رو به افزایش است و فرار مغزها شدت گرفته است.

حکمرانی بر اساس وفاداری، نه شایستگی

ساختار قدرت در ایران بر پایه وفاداری به رهبر و ایدئولوژی رژیم استوار است، نه بر اساس شایستگی تکنوکراتیک.

وزارتخانه‌ها، نهادها و شرکت‌های دولتی به افرادی سپرده می‌شوند که تنها سرمایه آن‌ها وفاداری است، نه تخصص.

این سیاستِ حذف آگاهانه نخبگان تحصیل‌کرده - که اغلب گرایش‌های اصلاح‌طلبانه یا غربی دارند - حکمرانی‌ای ناکارآمد، انعطاف‌ناپذیر و ناتوان از اصلاحات ساختاری پدید آورده است.

اداره کشور در گل مانده، بحران‌ها پیاپی روی هم انباشته می‌شوند و نارضایتی عمومی رو به فزونی است.

مسابقه‌ای هسته‌ای، پرهزینه و ویرانگر

درست مانند رقابت تسلیحاتی شوروی که اقتصاد آن را فلج کرد، استراتژی هسته‌ای ایران نیز به یک فرار رو به جلو پرهزینه تبدیل شده است.

برنامه غنی‌سازی اورانیوم منابع عظیمی را می‌بلعد، در حالی که انزوای دیپلماتیک و تحریم‌های اقتصادی را تشدید می‌کند.

رژیم با اصرار بر ادامه این مسیر، می‌پندارد مشروعیت منطقه‌ای خود را افزایش می‌دهد و مانع مداخلات خارجی می‌شود.

اما هزینه‌های اقتصادی و سیاسی این مسیر، روز به روز برای کشور سنگین‌تر و تحمل‌ناپذیرتر می‌شود، به‌ویژه در شرایطی که زیرساخت‌ها در حال فروپاشی‌اند و فقر عمومی رو به افزایش است.

جامعه‌ای در حال گسست خاموش

در زیرِ ظاهرِ نظم، جامعه ایران به‌سرعت در حال دگرگونی است.

بخش بزرگی از جوانان، نه‌فقط از منظر ایدئولوژیک بلکه به‌دلیل نبود هیچ چشم‌انداز روشنی، رژیم را رد کرده‌اند.

زنان، دانشجویان، طبقه متوسط و اقلیت‌های قومی - هر یک به شکلی - نارضایتی عمیق خود را ابراز می‌کنند.

رژیم همچنان با تکیه بر دستگاه امنیتی، سرکوب و ایجاد ترس، خود را سر پا نگه داشته است.

اما پیوند اجتماعی و سیاسی میان حاکمان و مردم گسسته شده است. و چنان‌که تجربه شوروی نشان داد، هیچ رژیمی در چنین وضعیت فروپاشی درونی نمی‌تواند برای مدت طولانی دوام آورد.

فروپاشی تدریجی یا انقلاب ناگهانی

احتمال فروپاشی ایران در قالب یک انقلاب خشن یا جنگ داخلی ناگهانی چندان زیاد نیست.

از دست رفتن مشروعیت، فلج اقتصادی، فرار نخبگان و انزوای دیپلماتیک، همگی نشان از آینده‌ای دارند که بیش از آن‌که انفجاری باشد، کشور را در مسیر یک فروپاشی تدریجی، نظام‌مند و در ظاهر آرام قرار داده‌اند.

با این حال، شتاب تحولات در ماه‌های اخیر و شدت‌ گرفتن بحران‌های هم‌زمان - از نارضایتی اجتماعی و اختناق سیاسی تا بن‌بست اقتصادی و تشدید فشارهای خارجی - می‌تواند این روند را به‌طرز چشم‌گیری تسریع کند.

ادامه این وضعیت نه تنها ساختار درونی نظام را فرسوده‌تر می‌کند، بلکه به شکل‌گیری موج جدیدی از اعتراضات و تجمعات مردمی منجر می‌شود.

اعتراضاتی که ریشه در فقر، سرکوب، تبعیض و نبود افق روشن دارند، دیگر نه به صورت مقطعی بلکه با دامنه‌ای فزاینده و سراسری رخ می‌دهند، و می‌توانند به نقطه‌ عطفی برای گسست نهایی تبدیل شوند.

نارضایتی انباشته‌شده، هر لحظه ممکن است به جرقه‌ای فراگیر بدل شود که فرآیند زوال تدریجی را به سمت فروپاشی ناگهانی سوق دهد.

اگر روند کنونی ادامه یابد، فروپاشی کامل ساختار جمهوری اسلامی ممکن است بسیار زودتر از انتظار، و ظرف شش تا دوازده ماه آینده، به واقعیت بدل شود.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy