Saturday, Jul 12, 2025

صفحه نخست » از ناف ترامپ تا نابودی یک شهر اروپایی | توهمات یک فقیه سیاسی بازنشسته

crazylari.jpgحمید آصفی

محمدجواد لاریجانی، همان کسی که چندی پیش با غرور اعلام کرده بود اگر لازم شود، «ناف ترامپ را می‌زنیم»، حالا دوباره بازگشته و تهدید می‌کند که «پنج پهپاد می‌توانند یک شهر اروپایی را بزنند». گویی مأموریت او از "راهب دیپلماتیک نظام" به "واعظ آخرالزمانی سپاه سایبری" تغییر یافته؛ واعظی که مرز واقعیت و توهم را مدت‌هاست گم کرده است.

این چهره‌ی قدیمی و عمیقاً ریشه‌دار در ساختار ایدئولوژیک جمهوری اسلامی، حالا با آرامشی مصنوعی و لحنی متکبرانه از احتمال حمله‌ی دوباره آمریکا و اسرائیل می‌گوید و بلافاصله اضافه می‌کند که اگر چنین حمله‌ای صورت گیرد، پاسخ ایران «سنگین‌تر و غافل‌گیرانه‌تر» خواهد بود. اما همین‌جا اعتراف می‌کند که در حمله قبلی دشمن، جمهوری اسلامی «غافلگیر» شده و از تکنولوژی‌هایی استفاده شده که «انتظارش را نداشتیم». یعنی دقیقاً همان چیزی که مردم ایران مدت‌هاست می‌دانند: نظام در حالتی از انفعال، بی‌خبری، نفوذپذیری و بی‌دفاعی مطلق به‌سر می‌برد.

اما این ناکارآمدی را نه با پذیرش مسئولیت، بلکه با توهم قدرت جبران می‌کنند. در جمهوری اسلامی، عقب‌نشینی و ضربه خوردن را با تهدید به جنگ بین‌المللی می‌پوشانند. وقتی کار یک مقام پیشین که سال‌ها مسئول ستاد حقوق بشر (!) نظام بوده به تهدید علنی یک شهر اروپایی با حمله پهپادی می‌رسد، نه فقط باید نگران زوال عقل سیاسی شد، بلکه باید از سقوط کامل اخلاقی نیز سخن گفت.

آقای لاریجانی، اگر قرار بود ناف ترامپ را بزنید، بفرمایید چرا نفوذ اسرائیل تا قلب تهران رسیده؟ چرا از نطنز تا وزارت دفاع، تا مراکز موشکی، تا ستاد سایبری، حتی یک نقطه امن نمانده؟ چرا مردم ایران باید تاوان قدرت‌نمایی پوشالی شما را با جنگ، تحریم، سرکوب و فقر بدهند؟

آقای لاریجانی که سودای فلسفه و فیزیک در سر دارد، حالا در جایگاه «رهبر فکری ماشین جنگ روانی»، چهره‌ای از یک نظام را به نمایش می‌گذارد: نظامی که نه در عرصه خارجی موفق است، نه در عرصه دیپلماسی، نه در عرصه داخلی، و نه حتی در حفظ ظاهر حقوق بشری‌اش. تهدید به حمله پهپادی به اروپا، آن‌هم در حالی‌که مردم ایران هنوز از شوک جنگ دوازده‌روزه و ضربات موشکی بیرون نیامده‌اند، فقط یک معنا دارد: نظامی که در داخل مشروعیت ندارد، به تهدید بیرونی پناه می‌برد.

جمهوری اسلامی امروز در وضعیت قمر در عقرب قرار دارد. از یک سو با بحران‌های گسترده‌ اقتصادی، زیست‌محیطی و مشروعیتی مواجه است، و از سوی دیگر از حملات سایبری و فیزیکی سنگینی که به زیرساخت‌های امنیتی‌اش وارد شده، به‌شدت زخم‌خورده است. و حالا امثال محمدجواد لاریجانی، که باید پاسخگوی وضعیت امروز نظامی باشد که سال‌ها در طراحی آن نقش داشته، به‌جای پاسخگویی، تهدید می‌کند که یک شهر اروپایی را خواهد زد!

و فراتر از همه، چرا تهدید به حمله به اروپا از زبان کسی مطرح می‌شود که خود در گذشته ادعای «چهره حقوق بشری نظام» را داشت؟ آیا این همان حقوق بشر اسلامی است که با پهپاد به پاریس و رم پاسخ می‌دهد؟

در واقع، نه اروپا از این تهدیدها می‌ترسد و نه آمریکا. آن‌ها سال‌هاست جمهوری اسلامی را شناخته‌اند: نظامی که بلندتر فریاد می‌زند، هرگاه ضعیف‌تر شده است. چرتکه‌ای که لاریجانی از آن سخن می‌گوید، دقیقاً چرتکه‌ای است برای سنجش سرعت سقوط، نه طراحی حمله.

این‌که یک مقام سابق در سطح لاریجانی، به این درجه از توهم استراتژیک و فروپاشی اخلاقی برسد، نشانه‌ای روشن از وضعیت امروز حاکمیت است. تهدید به حمله به یک شهر اروپایی، نه از قدرت می‌آید، بلکه از وحشت: وحشت از آینده‌ای بدون چشم انداز.

امروز دیگر نه شعار «صدور انقلاب» شنیده می‌شود، نه «مقاومت فعال» کارکرد دارد. آنچه مانده، سایه‌ی بی‌جان تهدید است. از «زدن ناف ترامپ» تا «زدن یک شهر اروپایی»، تنها چند گام کوتاه از یک توهم طولانی‌ست.

آقای لاریجانی، شما تحلیل‌گر نیستید؛ شما آینه‌ی ترک‌خورده‌ی نظامی هستید که هر روز بیشتر خودش را نمی‌شناسد. صدای شما، صدای پایان است.




Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy