Monday, Jul 14, 2025

صفحه نخست » بازاندیشی «خدا، شاه، میهن»؛ از مشروعیت آسمانی به مسئولیت زمینی، دیوید اعتباری

etebari22.jpgدیوید اعتباری - کیهان لندن

در روزگار تزلزل ساختاری و فروپاشی گفتمان‌های قدیمی، بازتعریف مفاهیم دیگر صرفاً یک دغدغه‌ی نظری نیست، بلکه ضرورتی تاریخی‌ست. یکی از پرسش‌های محوری در این میان، جایگاه نهاد پادشاهی در نظم نوین آینده ایران است: آیا بازگشت به آن ممکن است؟ اگر آری، چگونه؟ و بر چه بنیانی باید استوار شود؟

شعار «خدا، شاه، میهن» در دوران محمدرضاشاه پهلوی، به‌ ویژه پس از ۲۸ امرداد ۱۳۳۲، تثبیت شد و به‌ عنوان نماد وفاداری سیاسی و وحدت ملی در ساختار رسمی کشور جای گرفت. هرچند این عبارت به‌ عنوان یک شعار ساختاریافته، پیشینه‌ای در سنت‌های کهن نداشت، اما از نظر مفهومی برآمده از پیوند ناسیونالیسم مدرن با سلطنت متمرکز و نوعی برداشت دینی از مشروعیت سیاسی بود؛ نظمی نمادین که در آن، خدا سرچشمه‌ی قدرت، شاه واسطه‌ی آن، و میهن قلمرو فرمانروایی تلقی می‌شد.

برای درک بهتر تحول این نظم، باید نگاهی به گذشته انداخت. در دوره‌ی قاجار، مشروعیت سیاسی بر پایه‌ی شریعت و سنت‌های سلطنتی شکل می‌گرفت؛ شاهان خود را «ظل‌الله» یا «نایب‌ امام» می‌دانستند. با روی کار آمدن رضاشاه، این گفتمان به‌ سوی ناسیونالیسم سکولار، دولت‌سازی متمرکز و‌ توسعه حرکت کرد، اما هنوز شکلی شعاری و نظام‌مند نیافته بود. در دوره‌ی محمدرضا شاه، این الگوی جدید در قالب شعار «خدا، شاه، میهن» رسمی شد و در ساختارهای آموزشی، نظامی و تبلیغاتی تثبیت گردید.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

با انقلاب ۱۳۵۷، این منظومه دگرگون شد. در جمهوری اسلامی، رهبر جای شاه، امت جای ملت، و الله جای خدا را گرفت، اما نه تنها در واژه‌ها، بلکه در مفهوم. قدرت از شاه به فقیه منتقل شد، ملت به جماعتی مؤمن و تابع تقلیل یافت، و حق نقد قدرت، اینبار در سایه‌ی تقدس دینی محدود شد.

در چنین مدل‌هایی، قدرت از اراده‌ی الهی سرچشمه می‌گیرد، نه از قانون یا اراده‌ی مردم. در نتیجه، نقد حاکم نه کنشی اصلاحی، بلکه نوعی گناه یا خیانت تلقی می‌شود. ساختار قدرت بجای پاسخگویی، در پی صیانت از شخص قرار می‌گیرد.

برای گسستن از این چرخه، باید نظم مفاهیم را دوباره چید. نقطه‌ی آغاز این بازتعریف، تقدم میهن و انسان بر نمادهای قدرت آسمانی و زمینی، یعنی خدا و شاه، است. اگر پادشاهی در آینده، به انتخاب مردم، جایگاهی داشته باشد، این جایگاه باید بر پایه‌ی رأی عمومی، قانون اساسی، و به‌ عنوان نهادی محدود و پاسخگو شکل گیرد، نه بر مبنای مشروعیت آسمانی. در چنین چارچوبی، سلطنت نهادی‌ست فرهنگی و تاریخی برای حفظ و تداوم انسجام ملی، نه ایفای نقش در قدرت حاکمه.

در این گفتمان، تمرکز بر نفی مفاهیمی چون فرّه ایزدی نیست، بلکه بر تمایز ساحت سیاسی از متافیزیک است (یعنی سکولاریسم). فرّه ایزدی در فرهنگ ایرانی، مفهومی عرفانی به معنای فروغ یا موهبت الهی است که در گذشته تصور می‌شد که شاهان این فروغ را از آسمان دریافت می‌کنند و به همین دلیل شایسته‌ی فرمانروایی‌اند. با این حال، تجربه‌ی تاریخی نشان داده که این نوع مشروعیت همواره با قانون یا اراده‌ی مردم همسو نبوده و گاه در تعارض با نظم قراردادی و مردم‌سالار قرار گرفته است.

از همین‌ رو، بجای مشروعیت آسمانی، باید از مسئولیت زمینی سخن گفت. در دنیای مدرن، مرجع اعتبار نظم سیاسی نه سنت دینی یا سلطنتی، بلکه کرامت انسان، آزادی، برابری، و حقوق بنیادین شهروندی‌ست. این اصول در اسناد بین‌المللی مانند اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و‌ ملحقات آن تثبیت شده‌اند و بنیان نظم‌های دموکراتیک معاصر را تشکیل می‌دهند.

اما اگر نقطه‌ی عزیمت، حق زیستن باشد، چه انسان و چه غیرانسان، نگاه صرفاً انسان‌محور دیگر کافی نخواهد بود. طبیعت، حیوانات، رودها، دریاها و جنگل‌ها نیز، به‌سبب سرشتِ زیستن، سزاوار احترام‌اند. امروز در برخی کشورها، چون اکوادور و نیوزیلند، عناصر طبیعی صاحب شخصیت حقوقی شده‌اند. این تحولات، نشان‌دهنده‌ی گذار به نگاهی نو در فهم قدرت، توسعه، و عدالت هستند. درواقع، حقوق بشر و حقوق طبیعت دو روی یک سکه‌اند و هر دو در خدمت حفظ کرامت و پایداری زندگی قرار دارند.

قانون در چنین نظمی، نه فقط ضامن نظم انسانی، بلکه حافظ توازن با طبیعت است. قانونی که در خدمت زیست، کرامت، و پایداری‌ست؛ و در این چارچوب، نهادهایی مانند سلطنت، تنها زمانی معنا دارند که در دل قانون، به‌ صورت شفاف، محدود، و پاسخگو تعریف شوند، نه در سایه‌ی قداست، بلکه در پرتو مسئولیت و مقبولیت.

تا زمانی که جریان‌های سلطنت‌طلب، نگاه قدسی به پادشاهی را با درک نهادی، مسئولیت‌پذیر و پاسخگو جایگزین نکنند، ناگزیر در همان چرخه‌ی شکست‌خورده‌ای گرفتار می‌مانند که پیشتر، مسیر اصلاح و بقای پایدار را بر آنان بست. تنها با زمینی‌ کردن جایگاه سلطنت، سلب قداست از نهاد پادشاهی، و جایگزینی مشروعیت آسمانی با مسئولیت و پاسخگویی در چارچوب قانون است که می‌توان این نهاد را انسانی‌، مردمی‌ و در خدمت میهن تعریف کرد. در چنین الگویی، نهاد پادشاهی و حامیان آن، دیگر پرسش‌ و انتقاد را نه تهدید، بلکه عامل بهبود و پیشرفت تلقی خواهند کرد.

آنچه در نهایت ماندگار است، نظمی‌ست معطوف به آینده. نظمی برخاسته از آگاهی جمعی یک ملت در چارچوب میهن و مبتنی بر احترام به حقوق انسان و زیست‌ِ محیط.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy