Tuesday, Jul 15, 2025

صفحه نخست » ادعای ظریف، که واقعیتی مهم درباره وضعیت این روزهای جمهوری اسلامی را نشان داد

zarif.jpgخامنه‌ای در مخفیگاه و زیرزمینی‌شدن جمهوری‌اسلامی

مراد ویسی - ایران اینترنشنال

خبرگزاری دولتی ایرنا مصاحبه‌ای یک ساعت و چهل دقیقه‌ای با محمدجواد ظریف داشته است. در بخشی از مصاحبه، مدیر خبرگزاری دولت از او درباره عملکرد دولت پزشکیان پرسید. ظریف گفت: «بله، آقای پزشکیان وسط جنگ، با وجود اینکه اسمش در فهرست ترور بود، فرار نکرد و رفت بین مردم.»

اما بعد ناگهان متوجه شد حرفی زده که ممکن است برایش دردسرساز شود؛ چون این مقایسه ناخواسته، به نوعی عملکرد خامنه‌ای در زمان جنگ را زیر سوال می‌برد که پنهان شد و به مخفیگاه رفت.

او بلافاصله تلاش کرد موضوع را جمع‌وجور کند و گفت: «مقام معظم رهبری هم...» اما هرچه تلاش کرد، نتوانست جمله‌اش را درست ببندد. جمله‌ای هم که سرانجام درباره خامنه‌ای گفت، باز هم درباره پناه گرفتن او در مخفیگاه بود.

این جمله‌ ظریف، یک واقعیت مهم درباره وضعیت این روزهای جمهوری اسلامی را نشان داد: تبدیل تدریجی این نظام به یک ساختار زیرزمینی.

جمهوری اسلامی حالا دارد کم‌کم به نظامی تبدیل می‌شود که مقاماتش از ترس، یکی‌یکی از صحنه علنی زندگی سیاسی حذف می‌شوند. در هیچ دولتی در جهان معاصر، من چنین وضعیتی ندیده‌ام. حتی در اوج جنگ اوکراین، زمانی که کی‌یف در خطر سقوط بود، رییس‌جمهوری و فرماندهان ارتش همچنان در انظار عمومی حضور داشتند. اما در ایران، با وجود گذشت بیش از یک ماه از پایان جنگ اخیر با اسرائیل، خامنه‌ای هنوز در مخفیگاه است.

آن چند دقیقه‌ای هم که در مراسم عزاداری بیت رهبری ظاهر شد، بیشتر به «هواخوری» شبیه بود. دوباره به مخفیگاه برگشت. فرماندهان ارشد سپاه هم حالا اغلب به‌صورت مخفیانه در جلسات شرکت می‌کنند و در انظار عمومی دیده نمی‌شوند؛ بر خلاف گذشته که مدام در شهرهای مختلف سخنرانی داشتند و رجز می‌خواندند. بسیاری از این جلسات عمومی حالا لغو شده‌اند.

به همین دلیل است که می‌توان گفت نظام جمهوری اسلامی به‌تدریج دارد زیرزمینی می‌شود؛ مشابه آن‌چه در سال‌های پایانی زندگی حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان، دیدیم. اما تفاوت اساسی اینجاست که حزب‌الله نهایتاً یک گروه بود، نه یک دولت؛ اما جمهوری اسلامی یک حاکمیت است. حالا رهبر جمهوری اسلامی، پسرانش و فرماندهان ارشد سپاه در پایتخت کشور، در دل تهران، احساس امنیت نمی‌کنند.

این یعنی خودِ حاکمان پذیرفته‌اند که فضای ایران، به‌ویژه تهران، همچنان تحت سیطره امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل است. حتی در زمین، نه فقط در هوا، نمی‌توانند احساس امنیت داشته باشند. بنابراین، چاره‌ای جز پناه گرفتن در زیرزمین‌ها ندارند.

نکته مهم‌تر این است که این وضعیت، مربوط به دوره ۱۲ روزه‌ جنگ نیست که بشود آن را با شرایط خاص جنگی توجیه کرد. در طرف مقابل، اسرائیل چنین تجربه‌ای نداشت. رهبران نظامی و سیاسی‌اش در تمام طول جنگ در انظار عمومی حاضر بودند.

الان که سه هفته از پایان جنگ گذشته، دیگر هیچ بهانه‌ای برای ادامه‌ی اختفا باقی نمانده. پس اگر خامنه‌ای هنوز در مخفیگاه است، معنایش روشن است: ترس از ناامنی حتی در مرکز قدرتش.

تا پیش از این، خامنه‌ای به‌طور متوسط سالی ۵۴ سخنرانی می‌کرد؛ یعنی تقریباً هفته‌ای یک سخنرانی اما حالا پنج هفته گذشته و حتی یک سخنرانی هم نکرده. این در حالی‌ است که بارها در گذشته گفته بود اگر جنگی رخ دهد، خودش لباس رزم می‌پوشد و در میان مردم حاضر می‌شود. اما روز واقعه، برخلاف ادعا، در مخفیگاه پنهان شد و هنوز هم از آن خارج نشده است.

این وضعیت فقط چهره‌ رهبر را زیر سوال نبرده، بلکه آن هیمنه ساختگی جمهوری اسلامی را هم شکسته است.

در ذهن مردم ثبت شده که خامنه‌ای وسط جنگ قایم شد و هنوز هم بیرون نیامده. هیچ‌کدام از ادعاهای مقامات حکومتی درباره شجاعت یا درایت او دیگر باورپذیر نیست. مردم تجربه زیسته خود را باور می‌کنند، نه روایت‌هایی را که بارها دروغ از آب درآمده است.

از آن طرف، تبلیغات حکومتی به‌طرز عجیبی با واقعیت در تناقض‌اند. مثلاً در اوج همین وضعیت، تصویر شاپور ساسانی را در بیلبوردهای شهرها نصب کرده‌اند و ادعا می‌کنند که «ما پیروز شدیم».

شاپور ساسانی، امپراتور روم را به اسارت گرفت و این پیروزی را در پایتخت خود به نمایش گذاشت اما مقامات جمهوری اسلامی، در همین تهران، مخفی شده‌اند و به‌جای نمایش پیروزی، عملاً شکست را پنهان می‌کنند.

حتی در زمینه اقتصادی هم وضعیت بهتر نیست. با ادامه اختفای رهبر و مخفی‌کاری در سطوح بالای نظام، عملکرد اجرایی دولت هم مختل شده است.

حالا برخی مقامات خودشان اعتراف می‌کنند که در توزیع کالاهای اساسی مثل نان، برنج، روغن و گندم مشکل جدی وجود دارد. در واقع، نظم نیم‌بند مدیریت کشور هم تحت تاثیر پنهان‌شدن رهبران در حال فروپاشی است.

در این میان، نفوذ امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل به درون نظام هم مسئله‌ای جدی است. نه فقط محل جلسات فوق‌سری، بلکه مقامات ارشد اطلاعاتی جمهوری اسلامی هم هدف قرار گرفته‌اند.

از بمباران جلسه شورای عالی امنیت ملی گرفته تا کشته شدن روسای اطلاعات سپاه. حالا دیگر نمی‌شود این سطح از ضربه را به گردن یک یا دو «جاسوس» انداخت.

این سطح از نفوذ، ساختاری و عمیق است. با این حال، مقامات همچنان واقعیت را نمی‌پذیرند و دست به توجیهاتی عجیب و غیرمنطقی می‌زنند.

همه این‌ها در کنار هم، یک تصویر روشن می‌سازد:جمهوری اسلامی به‌سمت زیرزمینی‌شدن در حرکت است. نه‌فقط رهبری و فرماندهان نظامی، بلکه کل سیستم حکومتی دارد از عرصه عمومی عقب‌نشینی می‌کند. اعتماد عمومی آسیب دیده، انسجام درون نظام فروپاشیده، و اداره‌ کشور دچار اختلال جدی شده است؛ درست مثل اتحاد جماهیر شوروی بعد از شکست در افغانستان.

جمهوری اسلامی هم حالا با فروپاشی شبکه نیابتی‌اش در منطقه و ضربه‌های اطلاعاتی سنگین و بی‌اعتمادی عمومی در داخل، دارد به همان سمت پیش می‌رود. اگر این روند ادامه پیدا کند، زیرزمینی‌شدن نظام، می تواند مقدمه‌ای برای پایان آن باشد.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy