آیا طرح موسوی، ادامه اصلاحطلبی است؟
کانال تحکیم ملت
خیر. برعکس، پیشنهاد میرحسین موسوی برای برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس مؤسسان نه تکرار تجربههای پیشین اصلاحطلبی است و نه نوعی درخواست از حاکمیت. این طرح تلاشی است برای گشودن افق آینده ملت ایران، نه گفتوگو با ساختاری که دیگر توان شنیدن، تغییر یا اصلاح ندارد.
آیا حکومت خود، داوطلبانه رفراندوم برگزار خواهد کرد؟
خیر. هیچ حکومت اقتدارگرایی تاکنون بهطور داوطلبانه قدرت را واگذار نکرده است. اما باید تأکید کرد که این طرح، مطالبهای از حکومت نیست، بلکه فراخوانی است به جامعه. وقتی مردم دریابند مسیر گذار چیست و آینده چگونه میتواند باشد، آمادگی بیشتری برای همراهی و حرکت خواهند داشت. در غیر این صورت، ذهن محافظهکار جامعه ــ که از تغییر و ناشناختهها بیم دارد ــ ناخودآگاه به حفظ وضع موجود گرایش خواهد یافت.
چرا ترسیم این افق آینده اهمیت دارد؟
در سه دهه گذشته، اصلاحطلبان با تکیه بر همین ترس عمومی، وعده دادند که حفظ وضع موجود به تدریج به دموکراسی خواهد انجامید. اما این وعدهها محقق نشد و ذهن جامعه همچنان در ابهام باقی مانده است. پیشنهاد موسوی به مردم میگوید: «قرار نیست چشمبسته پیش بروید؛ این چارچوب کلی مسیر است. درباره جزئیات آن باید به گفتوگوی عمومی پرداخت.»
آیا موسوی در سال ۸۸ نیز همین روش را داشت؟
در سال ۱۳۸۸، بسیاری او را نقد کردند که چرا مسیر آینده را روشن نمیکند. خود موسوی آن زمان میگفت جنبش مانند یک نقاشی است که در حین خلق، شکل نهایی خود را مییابد. واقعیت آن است که جنبش سبز، در مدتزمانی بسیار کوتاه، از یک کمپین انتخاباتی به جنبشی سیاسی-اجتماعی بدل شد و موسوی نیز آماده چنین تحول بزرگی نبود. اما اکنون، از دو سال پیش این مسیر را آغاز کرده و امروز صریح و روشن از لزوم شکلگیری ساختاری نو از دل رفراندوم و مجلس مؤسسان سخن میگوید.
آیا رفراندوم و مجلس مؤسسان بحران را حل میکند؟
رفراندوم و مجلس مؤسسان، نه راهحل بحران، بلکه نتیجه عبور از بحراناند. آنچه واقعاً تغییر ایجاد میکند، حضور فعال مردم در صحنه، جنبشهای اجتماعی، انقلاب خشونتپرهیز و حرکتی از پایین است. این ابزارها تنها زمانی معنا پیدا میکنند که پشتوانه اجتماعی داشته باشند.
رضا پهلوی هم پیشنهاد رفراندوم داده؛ چه تفاوتی هست؟
تفاوت بنیادین است. طرح مورد حمایت رضا پهلوی از ابتدا نتیجهای از پیش تعیینشده دارد: بازگشت به سلطنت. در این چارچوب، رفراندوم صرفاً ابزاری است برای مشروعیتبخشی به نظام پادشاهی. افزون بر این، پهلوی خود را «رهبر گذار» میداند و جریان حامیاش نیز عمدتاً رویکردی فرقهگرایانه دارد و بیشتر به حذف دیگر صداهای مخالف در اپوزیسیون مشغولاند تا مقابله با جمهوری اسلامی.
در مقابل، موسوی خود را «همراه» میخواند، نه رهبر. پیشنهاد او نیز نهتنها از سوی مردم، بلکه توسط جمع گستردهای از نخبگان سیاسی و مدنی (نزدیک به ۱۰۰۰ نفر) با نام، سابقه و اعتبار تأیید شده است. این تفاوتی بنیادی است.
جمعبندی
طرح میرحسین موسوی، نه خواهشی از حاکمیت، بلکه دعوتی به خودآگاهی جمعی است. هدف او روشن ساختن مسیر گذار برای جامعهای است که زیر سلطه نظمی فرسوده، ناتوان و بیافق گرفتار آمده. در چنین شرایطی، تنها با ترسیم آیندهای روشن میتوان جامعه را از رکود و ترس بیرون آورد.
در واقع، این پیشنهاد نشانهای است از آغاز پایان نظمی که نه مشروعیت دارد، نه توان بقا.