ایران امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند چهرهای است که بتواند فراتر از اختلافات، حامل یک پیام دموکراتیک، مدرن و انسانی باشد و من بر این باور هستم که شاهزاده رضا پهلوی تنها کسی است که میتواند این نقش را ایفا کند.
نقش پدر ملت یا غیبت از صحنه سیاست؟
اما در سالهای اخیر، شاهزاده رضا پهلوی بارها مورد انتقاد قرار گرفته که چرا به صورت مستقیم با رقبای خود وارد مجادله و مناظره نمیشود. برخی این رفتار را به عنوان نشانهای از ضعف یا بیمیلی به مسئولیت سیاسی تعبیر میکنند، اما گروهی دیگر معتقدند که این رویکرد از یک دیدگاه کلانتر و فلسفیتر ناشی میشود: شاهزاده رضا پهلوی خود را نه یک سیاستمدار حزبی یا فعال جناحی، بلکه «پدر ملت» میداند فردی که فراتر از تنشهای روزمره و دعواهای سیاسی قرار دارد.
پدر ملت، نه رقیب سیاسی
از دیدگاه بسیاری از هوادارانش، شاهزاده رضا پهلوی تنها فردی است که میتواند انسجام ملی ایجاد کند. اگر او به سطح درگیریهای زبانی، مناظرههای تند و پاسخ به تخریبهای شخصی سقوط کند، شأن نمادین و وحدتآفرین خود را از دست خواهد داد. در واقع، او تلاش میکند تا به جای رقابت، مرجعیت اخلاقی و سیاسی داشته باشد نقشی که در بسیاری از جوامع از آن به عنوان «نماد ملی» یاد میشود، شبیه به نقش ملکه در بریتانیا یا رئیسجمهور آلمان که بیشتر نماد وحدت هستند تا عامل اختلاف.
اما در دموکراسیهای مدرن، شفافیت و پاسخگویی اصل است
در سوی دیگر، در دموکراسیهای مدرن، رهبران سیاسی موظفاند که به چالش کشیده شوند، مناظره کنند و با مخالفان خود به طور مستقیم روبرو شوند. برای مثال، در آمریکا، نامزدهای ریاستجمهوری حتی در شدیدترین رقابتها، در مناظرات تلویزیونی رو در رو مینشینند و از خود دفاع میکنند. یا در فرانسه و آلمان، تقابل منطقی و اخلاقی با مخالفان بخشی از فرهنگ سیاسی است.
پرهیز از این فضا، اگرچه ممکن است نشانه متانت و شأن بالا تلقی شود، اما در شرایط فعلی ایران، میتواند باعث سردرگمی یا بیاعتمادی مردم شود. همچنین رژیم جمهوری اسلامی و هوادارانش بهطور سیستماتیک از رویکرد ملایم و فراتر از منازعات سیاسی شاهزاده رضا پهلوی سوءاستفاده میکنند. آنها با ساختن ائتلافها و گروههای اپوزیسیون جعلی تلاش میکنند صفوف مخالفان واقعی را تضعیف کرده و اتحاد ملی را تخریب کنند.
در واقع، بسیاری از جوانان ایرانی انتظار دارند رضا پهلوی با شفافیت، صراحت و حتی انتقاد صادقانه از رقبا، جایگاه خود را اثبات کند.
پیشنهاد: حمله پدرانه، نه تخریب سیاسی
راهحل شاید در یک توازن باشد. شاهزاده رضا پهلوی نیازی ندارد در زمین دشمن بازی کند، اما میتواند با زبان پدرانه نه از سر خشم بلکه از سر دلسوزی رفتارهای ریاکارانه، سوءاستفاده از نام آزادی، و تلاش برای انحصارطلبی را نقد کند. او میتواند، مانند پدری نگران، به نسل جوان هشدار دهد که برخی افراد یا گروهها با نام «ایراندوستی» در حال خیانت به آینده ایران هستند.
نتیجهگیری
شاهزاده رضا پهلوی اگرچه سعی دارد جایگاه خود را فراتر از تنشهای سیاسی حفظ کند، اما در عصر اطلاعات و شفافیت، این بیپاسخی میتواند به ضرر او تمام شود. مردم ایران نه تنها به یک نماد نیاز دارند، بلکه به رهبری نیاز دارند که بتواند با صراحت، اما با وقار، در برابر رقبا بایستد و از حقیقت دفاع کند. حمله سیاسی لازم نیست از جنس تخریب باشد بلکه میتواند از جنس پدرانه، از موضع اخلاقی، و برای روشنگری ملت باشد. در آیندهای که ایران آزاد، سکولار و دموکراتیک باشد، شاهزاده رضا پهلوی میتواند نقشی نمادین و وحدتبخش بهعنوان «پدر ملت» ایفا کند؛ چهرهای که ورای جناحبندیهای سیاسی، حافظ ارزشهای ملی و آزادیخواهانه ملت ایران باشد. اما برای رسیدن به آن مرحله، ضروری است که او مرز روشنی میان چشمانداز خود و سایر جریانهای اپوزیسیون ترسیم کند.