علیرضا مکرمی
🔸کمی قبل از انتخابات ۱۴۰۰، زمانی که نگاه ها بر این استوار بود که نظام از درازگوش شیطان پایین آمده و احتمال تایید صلاحیت احمدی نژاد قوت گرفته، یکی از دوستان بنده را به جلسه ای خصوصی با احمدی نژاد دعوت کرد، به جهت مشغله کاری دعوتش را نپذیرفتم، ایشان پس از پایان جلسه مزبور طی تماسی به بنده گفتند؛ «از احمدی نژاد پرسیدم؛ انشالله رییس جمهور که شدید فورا موتور مسکن را روشن خواهید کرد؟ پاسخ ایشان اما ناامید کننده بود! احمدی نژاد عنوان داشت الان اجرای طرح های ملی مثل مسکن مهر از زیرساخت لازم برخوردار نیست، بعد از دولت ما زمینه ها را نابود و کار را سخت تر کرده اند و موانع محکمی در مسیر ساخت و تولید مسکن ایجاد شده است.»
غرض از نقل خاطره فوق الذکر؛ امروز اوضاع خرابتر از حد تصور است و برای نجات کشور از مرگ دسته جمعی، مطلقا احمدی نژاد کافی نیست بلکه نیازمند دموکراسی مطلقیم تا همه نیروهای اجتماعی داخل و خارج را پای کار بیاورد، خلاصه اینکه؛ «منجی»، دموکراسی است نه اشخاص، در این هنگامه جناب دهباشی در توییتی مشکوک میر حسین موسوی را به عمد یا سهو در چنته نگه داشت و برای خالی کردن یکباره عصبیت قدیمی اش از خاتمی و روحانی ، اصولگراها و پهلوی، زیرکانه چکش احمدی نژاد را بالا گرفت و بر سرشان کوفت، برخی رسانه های جریان بهار هم ناخواسته عمله او شدند و با تمسک به توییت او بر طبل قدرتنمایی و تقابل با هواداران اصلاحطلب و پهلوی کوبیدند! بی آنکه این نکته را ملحوظ نظر بگیرند: اولا، برتری نسبت به فردی در قامت رضا پهلوی فرمول ساده ای نیست که امثال دهباشی به سهولت یک توییت قادر به حل و اثبات آن باشند و دوما، اساسا امروزه روز که بوی عفونت از بالهای چپ و راست نظام بالا زده، برتر از جلیلی و خاتمی و روحانی و لاریجانی بودن چه افتخاری دارد!؟
جریان بهار باید کاملا بی تفاوت از کنار توییت دهباشی می گذشت، حالا که توییت او احمدی نژاد را به مرکز حملات مخالفینش برگردانده، کاملا بی تفاوت نشسته است، خب دهباشی کارش را کرد، چرا باید وقتش را صرف دفاع از کسی بکند که در صدر همان توییت صادقانه گفته بود که نسبت چندان خوبی با او ندارد!
هر چند حسین دهباشی رگه امنیتی ندارد اما در شرایطی که احمدی نژاد در سکوت است کارکرد توییت او کاملا امنیتی است، بدین معنی که عوامل موساد و باندهای فاسد را تحریک به حذف احمدی نژاد کرده و جان رییس جمهور اسبق را به خطر انداخته است، در این میان ذوق زدگی برخی رسانه های جریان بهار و پوشش حداکثری توییت دهباشی نیز شده قوز بالای قوز!
در موقعیتی که جمهوری اسلامی ایجاد کرده، حذف شدن شخصیت های منتقد و محبوب درون ساختاری مثل احمدی نژاد و میرحسین موسوی موجب ناامیدی عمومی نسبت به امکان اصلاحات آرام شده و در نتیجه بستر خیزش و آشوب اجتماعی را فراهم میکند، صد البته محبوبیت احمدی نژاد آن چیزی نیست که اسرائیل بدان آگاه نباشد اما برای آشوب اجتماعی لازم است قاطبه مردم نیز به پایگاه اجتماعی او پی برده و منتظر دولت او باشند، آنگاه با حذف او جرقه شورش و هرج و مرج زده میشود. خصوص که اسراییل نیز چیزی را گردن نگیرد و عاملیت حذف در هاله ای از ابهام بماند.
خاطرم آمد چندی پیش و درست پس از صدور بیانیه میرحسین موسوی، ناگهان در مجازی حملات فعالان جریان بهار به او شدت گرفت، گویا باز هم آتویی از موسوی پیدا شده بود! هر زمان که موسوی با ارسال پیامی از حصر گوش نظام را نوازش میکند، بالفور صداسیما فیلمی از تندروی های فرهنگی دهه ۶۰ موسوی را از آرشیو بیرون میکشد و زحمت انتشارش را می سپارد به فعالان مجازی احمدی نژادی! دقت کرده اید که چقدر نیاز داریم به خودمان بیاییم!؟
رضا پهلوی چه خوب باشد یا بد، واجد آرای چشمگیری در بین مردم است و نادیده انگاری او حمله به دموکراسی محسوب میشود، حمله به دموکراسی نیز در حکم حمله به خدا و تکرار سنت غلط جماعت ارزشی است، لذا باید به شدت از آن گناه پرهیز کرد. یادمان نرود که ارزشی ها برای مقابله با موج پهلوی خواهی در کشور نیاز مبرم به جریان قدرتمند بهار دارند، انتظار معقول آنست که اینبار در زمین نظام بازی نکنیم و فرمول تعاملی خودمان را به اجرا گذاریم!

گزارش خبرنگار نیویورک تایمز از دل تهران