Friday, Oct 17, 2025

صفحه نخست » چرا تعداد کتاب های مربوط به جماع و استبراء زیاد است و تعداد کتاب های نظامی به پای آن نمی رسد؟؛ ف. م. سخن

IMG_1254.jpegبسم الله الرحمن الرحیم... اوه ببخشید... تا کلمات مقدسِ جماع و استبراء به گوش ام خورد ناخودآگاه نوشته ام را به نام خداوند بخشنده ی مهربان آغاز کردم. البته برای این دو کار و کارهای مشابه، خداوند هم بخشنده است هم مهربان و در اینجا این صفات،،، شایسته ی حضرت اش می باشد اما در موضوعات مربوط به مملکت داری و جنگ، ایشان قاصم الجبارین است و این قاصم که با اون یکی قاسم فرق دارد معنی اش «نابود کننده» است که به قول امروزی ها و دوستداران «آرنولد»،،، ایریزر می باشد که فقط می زند و نابود می کند و از روی زمین پاک می کند. خب معلوم است که وقتی با زنی می خوابی باید ناز و نوز و مهربانی هم داشته باشی، و اگر نوک بیبیلک ات را پاک می کنی باید باید با لطافت و مهربانی این کار را بکنی. باری اصلا چی می خواستم بگم؟!

آهان...، حالا شما آیت اللهی، حجت الاسلامی، طلبه ای چیزی هستی نشسته در حجره ای در قم یا نجف، تکیه زده بر مخده ای و حاج خانم راست و چپ برای ات چای و باقلوا می آورد و جلوی ات خم و راست می شود و تو کار ت این است که در چنین وضعیتی بنشینی و اندیشه کنی و تولیدات فکری ات را قشنگ سر فرصت، با ظرافت و دقت برای استفاده ی شاگردان و آیندگان بنویسی خب چه می نویسی؟ اولین مدلی که در مقابل استاد نقاش قرار می گیرد، خانم معزز خودش است که جلوی او هی خم و راست می شود و هی پر و پاچه اش بیرون می افتد و بعد هم بعد از خوردن چای فراوان موضوع مبال و تمیز کردن بیبیلک و مقعد مبارک است و از این جور چیزها که وارد جزییات اش نمی شوم.

آقا کاش من هم چنین وضعیتی داشتم و اینجوری کتاب می نوشتم! :))) یعنی خوش می گذره ها! شما الان به من در این جور موارد بگو بنویس، من برایت یک جلد نه، ده جلد در باب حَدَث اصغر و حدث اکبر می نویسم و بول و غائط را چنان برایت «تجزیه» می کنم که غلط کرد آزمایشگاه تشخیص طبی سر کوچه تون.

شما به کتابخانه آخوندها که نگاه کنید، نه تنها تعداد زیادی کتاب می بینید بلکه یک چیز عجیب هم می بینید که در کتابخانه ی آدم های بی دینی مثل من نمی بینید و آن عطف کتاب هاست که وقتی مثلا یک عنوان کتاب دوره ابتدایی آداب جماع که بیست جلد است کنار هم قرار می گیرند عطف کتاب ها در کنار هم به شکل عنوان کتاب در می آيد و این باعث می شود که اولا ترتیب کتاب ها در کتابخانه درست بماند و ثانیا پیدا کردن کتاب با دیدن نام آن به صورت سینما اسکوپ راحت باشد و سوم این که اگر طلبه ای جلدی از مجلدات کتاب تان را کش رفت فوری این کش رفتن مشخص شود. بله. این طوریاست و جیب آخوند را شما نمی توانید به راحتی بزنید.

IMG_1252.jpeg

حالا شما فک کن وقتی دوره ی ابتدایی آداب جماع این همه کتاب باشد دوره عالی و خارج این دانش عظیم چقدر کتاب خواهد داشت و مجموعه ی این آداب ها و غیره ها که می شود علم فقه چندین و چند هزار قفسه برای قرار دادن کتاب ها باید داشته باشد نتیجه این می شود که مثلا کتابخانه ی حضرت امام خامنه ای که شاگرد بازیگوش دانشمند ترین رهبر ایران از زمان هُوَخشَتَرَه تا به امروز یعنی حضرت امام خمینی بود چند تا قفسه و اتاق و حتی خانه ی مستقل نیاز خواهد داشت که بماند.

من اصلا یادم نیست واسه چی این ها را نوشتم.... ببخشید من در ایران فقط ۵۰۰۰ جلد کتاب کاغذی دارم و اینجا حدود هزار جلد کاغذی و هزار جلد هم الکترونیکی که برایشان پول داده ام یعنی از این کتاب پی دی اف های درب و داغون مجانی نیست که امروزه همه یه ده دوازده هزار جلد از آن ها توو گوشی تلفن شان دارند و تو بگو نگاهی به آن ها انداخته اند که بدانند چه دارند و چه ندارند اصلا و ابدا. باری.

یه چیز هم از آیت الله خامنه ای یادم افتاد و آن احتمال اصلا نخواندن یا درست نخواندنِ کتاب هایی ست که در فرمایشات اش بیان کرده اند آن ها را خوانده و کتاب های خوبی بوده اند در صورتی که این کتاب ها به گروه خون جناب رهبر نمی خورَد و اصلا در شأن اش نیست که در باره ی آن ها صحبت کند و بگوید نه تنها خوانده بلکه کتاب های خوبی هم بوده و یکی که یادم هست در نمایشگاه کتاب تهران تعریف فرمود کتاب «جان شیفته»ی رومن رولان بود که خیلی به به و چه چه کرد در حالی که این کتاب داستان زنی ست به نام آنت ریوییر که رابطه ی به قول مذهبیون نامشروع با کسی داشت و می گفت خیلی هم کار خوبی کردم و فرزندی به نام مارک هم از این رابطه ی نامشروع داشت، و خواهر خوشگلی هم به اسم سیلوی داشت که همه ی این ها کتاب را در کتگوری کتاب های بد آموز قرار می داد و خدا بیامرز محمود اعتمادزاده (م.ا.به آذین) به زیبایی به فارسی بر گردانده بود....

باری هنوز یادم نیومد اینا رو واسه چی و کی نوشتم.

باز یادم افتاد که خدا بیامرز پادشاه فقید ما اگر چه کتاب خانه سلطنتی پر و پیمانی داشت که کسانی مثل استاد شجاع الدین شفا -که اصلاح طلبان حکومتی و همین «عطا»ی خودمون به او نویسنده ی متهتک می گفتند- کتاب هایش را انتخاب می کردند، اما خودِ شاه توو اتاق کارش که بعضی ها دیده بودند، چند جلد کتاب نظامی بیشتر نداشت واسه همین دانشمند ترین رهبر در جهان از زمان هوخشتره به بعد نبود.

نه یادم نمیاد که نمیاد،....!

باز فقط این یادم افتاد که در دوره ی بی سواد ترین پادشاه ایران که دیپلم هم نداشت، و یک مملکت بیست میلیونیِ از قعر چاه قاجار در اومده رو اداره می کرد، حداقل تیراژ کتاب سه هزار جلد بود ولی توو مملکت ۹۰ میلیونی دوره کسانی که کتابخونه شون خیلی بزرگ ه حداقل تیراژ ۵۰۰ جلد ه که تازه خیلی اش هم روو دست ناشر می مونه....

نه. اصن ولش کن. یادم نمیاد که نمیاد! :)



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy