آبتین نیکمنش
به تازگی،دوست عزیز و همسنگر مبارز ما،آقای محمد نوری زاد،پیامی دربردارنده پیشنهاداتی،خطاب به شاهزاده رضا پهلوی منتشر نموده اند که نقد هایی جدی بر آن وارد است.
آقای محمد نوری زاد در بطن گفتارشان،آشکار و نهان،شاهزاده را به عافیت طلبی و بی ارادگی متهم میکنند و تنها راه تبری جستن از این برچسب ها را بازگشت او به ایران در زمان حاکمیت جمهوری اسلامی میدانند و میگویند مطمئن هستند که جمهوری اسلامی،شهامت کشتن یا شکنجه او را ندارد و نهایتا اگر هم کشته شوند، قهرمان خواهند شد!آن هم در نظامی که بنیان گذارش میگوید حفظ نظام از حفظ یک نفر ولو امام عصر هم باشد،اهمیتش بیشتر است.
نظامی که حاضر است آخرین امام شیعیان و حجت خدا را برای حفظ خود قربانی کند،به شاهزاده رحم میکند که ماندلا یا گاندی ثانی بسازد؟
این پیشنهاد آقای نوری زاد که از آن به مثابه یک ایده نایاب پرده برداری کردند،که البته از دید خودشان شاید عملی باشد،اما بیشتر شبیه رویاپردازی جوانانی است که به تازگی غرق یک ایدئولوژی یا گفتمانی الهیاتی شده اند،همانقدر احساسی،خام و رویاپردازانه!
شاید هنوز درگیر همان احساساتی هستند که از آن روایت فتح بیرون آمد،به همان فرم اما با سمت و سویی دیگر.
شایدم خواندن ماجرای نلسون ماندلا یا گاندی،منشأ این الهامات باشد اما باید به آقای نوری زاد گفت جمهوری اسلامی،نه آفریقای جنوبی است و نه انگلستان!
کدام عقل سلیمی چنین ریسک بی سر و تهی را خواهد پذیرفت؟
بر فرض که رضا پهلوی با خودکشی اش،قهرمان تاریخ ایران هم بشود،بعدش چه؟
و در صورت مرگ تنها آلترناتیو موجود،چه کسی جای او را پر خواهد کرد؟
آیا میتوانید در یک شب،چهره ای با سرمایه تاریخی و اجتماعی،مانند او برای ملت فراهم کنید؟
اتفاقا جمهوری اسلامی برای حذف یک آلترناتیو جدی،حاضر است هر ریسکی را به جان بخرد چرا که ریسک زنده بودن چنین فردی از ریسک کشتنش،قطعا بیشتر است.
دوم
ایشان شخص شاهزاده و کارنامه اش را منهای میراث پدر و پدربزرگش،هیچ توصیف میکنند.
این در حالیست که وی اگر از باقی جریانات اپوزیسیون،پر کار تر نبوده، کم کارتر هم نبوده!
مذاکره مستمر با سیاستمداران نافذ در غرب،طرح ایده همکاری ملی و اجرای آن در جهت ریزش و شکاف در بدنه سرکوب،برگزاری نشست همگرایی مونیخ با حضور جریانات مختلف سیاسی،اقوام و مذاهب،رونمایی از وبسایت ایرانُ پس میگیریم با هدف بسیج توده و سازماندهی،داشتن تیم متخصص برای برنامه ریزی دوران گذار و انتشار دفترچه اضطرار،تنها بخشی از تلاش های اوست،اویی که میتواند،زحمتی به خود راه نداده،هر روز انتقاد نشنود و بی خطر ترور و آزار،برود دنبال عشق و حالش!
از آقای نوری زاد میپرسم چه شخصی جز شاهزاده میتواند در بزنگاه فروپاشی رژیم،به سرعت منابع مالی برای اداره دولت موقت فراهم کند؟جز او که با تسلطش بر ادبیات سیاسی و آشنایی با سیاستمداران غربی میتواند بخشی از اموال بلوکه شده ایران را بی درنگ آزاد کند؟
اگر به سرعت منابع مالی برای اداره کشور تامین نشود همان هراس همگانی یعنی هرج و مرج رخ خواهد داد!
از ایشان میپرسم چه کسی جز ایشان شانس این را دارد که وفاداری و حمایت بخشی از نیروهای مسلح را برای حفظ نظم و امنیت کشور جلب کند؟
قطعا نیروهای مسلح به فردی که شهرت و مقبولیت بیشتری دارد،میراث پادشاهی به او رسیده و حکومت خوشنام سابق در دست پدرانش بوده،به احتمال بیشتری جذب میشوند تا افرادی که یا ناشناخته هستند و یا مقبولیت عام ندارند.
پس باید این شانس و این سرمایه ملی را پاس داشت و قدر شناخت.
البته بخشی از پیشنهادات و انتقادات ایشان نیز که ناظر بر رفتار ناصواب برخی هوادارن شاهزاده است نیز بی راه نیست،چرا که بسیاری از علاقمندان به شاهزاده و پادشاهی خواهان اصیل،این رفتارهای دربردارنده فحاشی،تهدید و هتاکی را آفت جنبش و مایه سؤ استفاده جمهوری اسلامی برای ترساندن مردم از جریان شاهزاده و تبلیغات علیه اپوزیسیون میدانند.
ما نیز بر این باوریم که شاهزاده باید تمام کوشش خود را برای مرزبندی دقیق با این افراد به کار بندد تا تصویر شفاف و روشن تری از جریان او برای همگان ترسیم و رژیم در عرصه جنگ روایت ها،خلع سلاح شود.
:::

انتشار ویدئوی "بمب مدفوع" توسط ترامپ، کاربران در شوک

آقای خامنه ای بعد از مدت ها لبخند زدند