علیرضا مکرمی
محمد جواد ظریف؛ «از سفر اسد به تهران (اسفند۹۷) خبر داشتم، من و سردار سلیمانی با هم هماهنگی سفر را انجام داده بودیم، ولی چون عکس من را در تلویزیون نشان ندادند استعفا دادم، اگر استعفا نمیکردم آنوقت کسی در دنیا باقالی هم بار من نمیکرد!»
قبلا بارها نگاشته ام که در تمام انتخاباتهای سال ۱۳۹۲ به بعد، اعلام موافقت بی چون و چرای کاندیداها با لشگرکشی جمهوری اسلامی به سوریه شرط مهم تاییدصلاحیت بوده است، حسن روحانی در دوران ریاست جمهوری اش در حالی ریخت و ژست مخالفت با نظام میگرفت که در مناظرات سال ۱۳۹۶، به پشتیبانی دولتش از مستشاران نظامی ایران در سوریه ابراز افتخار میکرد!
سفر ۶ اسفند ۱۳۹۷ بشار اسد به ایران دستاوردی بزرگ برای نظام تلقی و ابزاری برای تثبیت سیاسی دوباره رژیم اسد محسوب میشد، از همین رو ظریف میگوید آنموقع استعفا کردم چون عکس های من را در کنار اسد در تلویزیون نشان ندادند! البته که او بین خروارها دروغ درباره وجود اسنپ بک و برجام و... این یکی را راست گفته است، تلویزیون جمهوری اسلامی فقط تصاویر سلیمانی، روحانی و خامنه ای را در کنار اسد نشان داده بود و ظریف مثل از قافله جاماندگان، قهر کودکانه ای کرد تا نظام شخصا نازش را بکشد و زحمات او را در برجام و تامین پول جنگ سوریه ببیند!
امروز دیگر تردیدی باقی نمانده که دعوای میدان و دیپلماسی که به نام «فایلهای لو رفته از ظریف» منتشر شد مصداق بارز جنگ زرگری بوده است، ظریف و سلیمانی دو بازو و معتمد خاص نظام در جنگ سوریه بودند، اولی مجاز بود در مذاکرات هر امتیازی را که لازم دید از کیسه ملت بفروشد و با دروغ کتمانش کند تا بلکه بتواند دلار آزاد کند و آن دیگری مسئول خرج آن دلارها در سوریه برای حفظ رژیم اسد بود.
این روزها ظریف در باتلاقی خودساخته گرفتار و بدجور به تته پته افتاده، هر چقدر بال بال میزند تا بلکه راه نجاتی از افتضاح برجام بیابد بیشتر فرو میرود، او حتی نمیداند سکون در باتلاق مرگ را به تاخیر می اندازد!

حاتم قادری: جیب آخوندها همهچیز را میبلعد
















