مقدمه
با پایان یافتن برجام در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵، رویارویی عمومی میان محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین ایران، و سرگئی لاوروف، دیپلمات ارشد روسیه، یکی از جنجالیترین فصلهای سیاست خارجی معاصر ایران را دوباره زنده کرده است.
اختلاف آنها بر سر اینکه چه کسی «مکانیزم ماشه» را در توافق هستهای ۲۰۱۵ (برجام) طراحی کرده، از یک بحث فنی فراتر رفته و ابعادی سیاسی و تاریخی یافته است.
اگر به صحنه بینالمللی در سال ۲۰۱۵، هنگام امضای برجام در دوره ریاستجمهوری باراک اوباما نگاهی بیندازیم، موازنه قدرت جهانی کاملاً متفاوت بود. در آن زمان، روسیه و چین روابط کاری و سازندهای با واشنگتن داشتند و هر دو در محدودسازی برنامه هستهای ایران منافع مشترکی را دنبال میکردند. در آن زمان، هر دو کشور با ایالات متحده و قدرتهای اروپایی همکاری کردند تا جبههای دیپلماتیک و واحد علیه تهران شکل گیرد و ایران را به امضای توافق ۲۰۱۵ وادارند.
ده سال بعد، شرایط بهکلی تغییر کرده است. روسیه درگیر جنگ با غرب بر سر اوکراین است و چین نیز در رقابت استراتژیک با ایالات متحده قرار دارد. تحریمهای گسترده علیه بسیاری از قدرتهای غیرغربی، بیش از پیش ایران، روسیه و چین را به هم نزدیک کرده، هرچند اختلافات و بیاعتمادی میان آنها همچنان پابرجاست.
امروزه مسکو و پکن هر دو از بهرسمیت شناختن تحریمهای ماشهای خودداری میکنند (در کنار هند و حدود ۱۲۰ کشور دیگر که خود نیز از غرب دلخورند) و برای دفاع از ایران در شورای امنیت سازمان ملل اقداماتی انجام داده و افزون بر این، همکاریهای نظامی و فنی خود با ایران را ظاهرا گسترش دادهاند.
طنزآمیز است که همان قدرتهایی که زمانی در مهار ایران به واشنگتن کمک میکردند، اکنون در حال حمایت از آن هستند؛ چرخشی که عمق تغییرات ژئوپلیتیکی از سال ۲۰۱۵ تاکنون را بهخوبی نشان میدهد.
ادعاهای لاوروف و پاسخ ظریف
در ۱۴ اکتبر ۲۰۲۵، سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه گفت بندهای مربوط به «مکانیزم ماشه» در توافق برجام در واقع «تلهای حقوقی» بود که در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت گنجانده شده بود و با موافقت محمدجواد ظریف، وزیر خارجه وقت ایران، و جان کری، وزیر خارجه دولت اوباما، به تصویب رسید. به گفته او، سایر طرفها از جمله روسیه در آن روند تنها ناظر بودند.
لاوروف ضمن تأکید بر اینکه روسیه هرگز از حمایت خود از برجام دست نکشیده، خروج آمریکا از توافق در سال ۲۰۱۸ و اقدام سه کشور اروپایی در فعال کردن مکانیزم ماشه را محکوم کرد.
در واکنش به این سخنان غیرمنتظره، ظریف بهشدت پاسخ داد و لاوروف را متهم کرد که تاریخ را تحریف میکند و از تصمیماتی که ده سال پیش با اجماع کامل اتخاذ شده بود، شانه خالی میکند.
ظریف گفت در آن زمان هیئت ایرانی پیشنهاد مشترک فرانسه و روسیه را که از مکانیزم ماشه نیز بدتر بود، رد کرده بود. در واقع، درخواست اخیر روسیه در مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر گذشته (در نشست شورای امنیت) برای به تعویق انداختن مهلت اجرای مکانیزم ماشه به مدت شش ماه--درخواستی که با رأیگیری رد نشد--خود نشانهای از سخنان دوپهلو و سیاست چندوجهی لاوروف است.
ظریف که زمانی به عنوان معمار برجام و منجی ایران از تحریمها شناخته میشد، اکنون با کاهش اعتبار این توافق و بازگشت تحریمهای شورای امنیت، هدف حملات روزافزون قرار گرفته است. هرچند او در کارزار انتخاباتی پزشکیان و اوایل دولت جدید نقش مؤثری داشت، استعفای او باعث شده نفوذ رسمیاش در نظام از بین برود و اینک در برابر حملات داخلی بیامان، روایت ظریف به دفاع از خود تبدیل شده است. او تأکید دارد که در جهت منافع ملی عمل کرده و قربانی کارشکنی داخلی و فریب خارجی شده است. در گفتوگوهای اخیر خود، ظریف تصویری از فردی ارائه میدهد که نه برای بازگشت سیاسی، بلکه برای حفظ میراث تاریخی خود میجنگد. او میگوید: «بسیاری از حملات علیه من و برجام سازمانیافته بود. مذاکرات مستقیم و چندجانبه با آمریکا تنها راه حل است و زمان الزاماً به نفع ما نیست.» او همچنین گفت از انتشار متن پاسخهایش در برابر موج گسترده حملات سازماندهیشده، خودداری کرده و به صورت یکجانبه سکوت کرده تا خدشهای به منافع ملی وارد نشود.
طنز ماجرا اینجاست که همزمان با دفاع ظریف از خود در برابر انتقادات لاوروف، علی لاریجانی، نماینده منصوب رهبری در شورای عالی امنیت ملی، در حال دیدار با لاوروف در مسکو بود. در همین حال، بسیاری از جریانهای اصولگرای ایرانی نیز موضع روسیه را تکرار میکنند. آنها برجام را دام غرب میدانند و ظریف را به اعتماد بیش از حد به آمریکا متهم میکنند.
از نگاه آنها، اظهارات لاوروف تأییدی است بر این باور قدیمی که توافق هستهای از ابتدا اشتباه بود. این همگرایی میان دیپلماتهای روس و نخبگان أصولگرای ایران، نشانگر نوعی همترازی ایدئولوژیک جدید است. سیاست خارجی ایران با مداخله مستقیم علی خامنهای، اکنون بهطور قاطع به سمت محور شرق («اوراسیا») چرخیده و همسویی راهبردی با روسیه و چین را بر مصالحه با غرب ترجیح میدهد.
در این پارادایم جدید، دیدگاه امثال ظریف مبنی بر«دیپلماسی متوازن» بیشتر شبیه یادگار دوران گذشته است؛ زمانی که شعار «نه شرقی-نه غربی» هنوز دارای اعتباری بود، که تعامل با غرب و در نهایت آمریکا را تا حدودی امکانپذیر میدید.
انگیزههای احتمالی روسیه
از زمان خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ و تهاجم روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، جایگاه دیپلماتیک مسکو در مذاکرات جهانی تضعیف شده است.
لاوروف با زنده کردن بحث «تله مکانیزم ماشه» اهداف زیر را دنبال میکند:
- یادآوری به ایران (و دیگران) که روسیه یکی از «طراحان اصلی» برجام بوده و برخلاف آمریکا یا حتی مذاکرهکنندگان ایرانی، شریک محتاط و هوشمندی است که از ضعفهای توافق آگاه بوده است.
- تقویت جایگاه روسیه بهعنوان بازیگری ضروری در هرگونه مذاکرات آتی هستهای یا امنیتی.
- منحرف کردن انتقادها از روسیه بابت انزوای دیپلماتیک کنونی ایران.
- ایجاد شکاف در جناحهای سیاسی ایران و تقویت جریانهای نزدیکتر به روسیه در داخل ایران. از نگاه لاوروف، ظریف نماد جناح میانهرو و دیپلماسیمحوری است که خواهان همکاری با غرب است که در تضاد با اصولگرایان نزدیک به روسیه و چین می باشد.
- حمله علنی لاوروف به ظریف، سلاح تبلیغاتی جدیدی به دست اصولگرایان میدهد و روایت آنها را تقویت میکند که «برجام اشتباه بود چون به آمریکا اعتماد کردیم، و ما (اصولگرایان) حق داشتیم که به سمت روسیه و چین برویم!»
- به چالش کشیدن مشروعیت حقوقی تحریمهای غرب؛ هرچند لاوروف مکانیزم ماشه را «تله» مینامد، اما استفاده کنونی غرب از آن را نیز محکوم کرده و مشروعیت اقدامات اروپایی را زیر سؤال میبرد.
- استفاده از وابستگی ایران در شرایط تحریم ناشی از جنگ اوکراین؛ روسیه که تحت تحریمهای شدید غرب است، ایران را بهعنوان یکی از معدود شرکای مطمئن خود برای همکاری در زمینه تسلیحات، نفت و دور زدن تحریمها میبیند. با زنده کردن بحث مکانیزم ماشه، لاوروف پیام میدهد که «روسیه همچنان در کنار ایران است»، اما در عین حال یادآور میشود که تهران باید برتری دیپلماتیک مسکو را بپذیرد.
- همچنین، اظهارات لاوروف واکنشی است به نارضایتی ایران از روابط اخیر روسیه با کشورهای عرب خلیج فارس (مانند عربستان سعودی) و سیاست موازنهگرایانه مسکو با اسرائیل و غرب.
- با انداختن مسئولیت بحران تحریمهای فعلی بر گردن ایران (در زمان ظریف)، لاوروف عملاً میگوید: «مشکل فعلی شما نتیجه اشتباهات گذشته خودتان است، نه ما»!
جمعبندی
بگو، مگوهای اخیر میان لاوروف و ظریف در رسانهها و شبکههای اجتماعی در واقع نمایانگر بخشی از اختلافات اساسی میان دو جناح سیاسی در ایران است:
1. نیروهای تندرو متصل به رهبری نظام، که حفظ منافع و بقاء خود را در ادامه سیاستها و شعارهای خستهکننده و ورشکستهای که عملا ایران را بیش از هر زمانی متکی به روسیه و چین نموده می دانند.
2. آنهائی که خواستار رفع تشنجات موجود و ایجاد نوعی توازن در روابط ایران با آمریکا و غرب از طریق مذاکراه با هدف رفع تحریمها به منظور احیاء اوضاع درهم ریخته اقتصادی مملکت هستند.
این مجادلات بالاخره سبب شد تا محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی نیز وارد صحنه شود و در تاریخ ۴ آبان ۱۴۰۴، حسن روحانی و محمدجواد ظریف را بطور علنی به لطمه زدن به روابط راهبردی میان ایران و روسیه متهم سازد. قالیباف نامه سه جانبه ایران، روسیه و چین به دبیرکل سازمان ملل را تحت عنوان «نمادی از همبستگی استراتژیک» این سه کشور قلمداد نمود و مواضع امثال روحانی و ظریف را در مقابل این همکاریها «غیرمسئولانه» نامید.
در پایان، میتوان گفت که آنچه میان ظریف و لاوروف رد و بدل شد، شاید نشان دهنده پایان یک دوره در دیپلماسی جمهوری اسلامی باشد. این جدال صرفاً شخصی نبوده و نیست، بلکه نمادی از گذار ایران از تعامل چند جانبه به سیاست خارجی محدودتر و متکیتر به شرق است.
در این راستا، ظریف نماد گذشتهی «گفتوگو، مصالحه و تعامل» است، در حالی که لاوروف نماد حال به معنی «تقابل، همپیمانیهای جدید و سیاست قدرت» میباشد.
در حالیکه روسیه و چین اکنون از ایران در شورای امنیت دفاع میکنند و احتمالا تسلیحات و فناوری هم در اختیارش میگذارند، سیاست خارجی تهران بیش از هر زمان دیگری به حسننیت و همکاری آنها وابسته شده است.
گرچه به بیان ساده، قالیباف بر این باور است که منافع نظام در زمان کنونی ایجاب میکند تا از روابط راهبردی میان ایران با روسیه انتقادی - از قبیل مواضع روحانی و ظریف - صورت نگیرد، ولی نه او و نه هیچیک از هم پالکیهایش نمیتوانند احدی را قانع سازند که چگونه در پی همان سیاستهای ورشکسته میتوان با منزوی ساختن هرچه بیشتر ایران از دنیای غرب، به حل مشکلات پیچیده اقتصادی کشور و معیشت روزمره مردم بیپناه کمک کرد و در ابعاد وسیعتر، از منافع و استقلال ملی ایران حراست نمود.

همزادِ آزادی، رضا بی شتاب

بازتاب دین در شعر شاملو، رضا فرمند















