Friday, Oct 31, 2025

صفحه نخست » نسبت مخالفین رضا پهلوی با واقعیت

rp.jpgآبتین نیک‌منش

کلیّت گفتمانِ گروه‌های مخالف رضا پهلوی از طرح چند شک و شبهه‌ی تکراری سرچشمه می‌گیرد؛ مثل این‌که: از کجا معلوم که او دیکتاتور نشود؟ از کجا معلوم که مثل سال ۵۷ همه پشت سر یک نفر جمع نشویم و همان یک نفر قدرت را قبضه نکند؟ برخی از هوادارانش کمی از حزب‌اللهی‌ها و بسیجی‌ها ندارند! پادشاهی به تاریخ پیوسته و ما مقام مادام‌العمر نمی‌خواهیم!

اما نسبت این شبهات و تردیدها با واقعیت سیاست در ایران چیست؟ گاهی برخی از جریانات یا افراد چنان سخن می‌گویند که گویی جامعه‌ی ایران ذاتاً مستعد دموکراسی بوده و پهلوی آن را تباه کرده است. یا تصور می‌کنند همین جامعه، پس از جمهوری اسلامی، در یک شب دموکراتیک می‌شود و پهلوی مانع این معجزه‌ی ناگهانی است! گمان می‌رود بسیاری از این فعالان سیاسی، تحلیل‌گران و روزنامه‌نگاران حتی چند ورق از تاریخ گذار به دموکراسی در جهان را نخوانده‌اند و با ارکان دموکراسی آشنایی ندارند؛ وگرنه چگونه می‌توانند تصوری خلق‌الساعه از آن داشته باشند؟

عدم فهم مسیر تدریجی دموکراسی و تصور آن به‌مثابه‌ی یک پروسه‌ی تاریخی، بزرگ‌ترین ناپختگی این جماعت است. در شرایطی که تمامی مبانی و ارکان دموکراسی مثل قدرت طبقه‌ی متوسط، فربهی جامعه‌ی نخبگان، رشد اقتصادی، ارتباط بین‌المللی، تشکیل گروه‌های صنفی، احزاب سیاسی، نهادهای مدنی، آزادی رسانه‌ها و استقلال قضایی، ویران شده یا در حال ویرانی است، کدام دموکراسی می‌تواند در کوتاه‌مدت شکل بگیرد؟

جریانات مخالف رضا پهلوی که تاکنون نه فرد و نه هیچ گروهی را به عنوان نماینده و آلترناتیو خود مطرح نکرده‌اند، بر بستر کدام نظم سیاسی و ثبات امنیتی می‌خواهند دموکراسی مورد نظرشان را تحقق بخشند؟ با توجه به شرایط کشور که گمان نمی‌کنم نیازی به توصیفش باشد، ما چقدر وقت داریم برای نق‌زدن و کارشکنی؟ آلترناتیو باید پایگاه اجتماعی داشته باشد، در محافل سیاسی غرب شناخته‌شده باشد، فرد یا گروه مشخصی نمایندگی‌اش کند و نسبتی با ارزش‌های تاریخی آن جامعه داشته باشد. به من بگویید، کدام یک از این جریانات مخالف را در خیابان‌ها، فضای مجازی، ایستگاه‌های مترو، استادیوم‌های ورزشی و آرامگاه فردوسی صدا زدند تا ما هم پایگاه اجتماعی آنان را باور کنیم؟ چه کسی فریاد زد «مصدق روحت شاد»؟ چه کسی دوباره گفت «یا حسین، میرحسین»؟ چه کسی رجوی را «مبارز قهرمان» خواند؟

کدام‌یک از جریان‌های چپ، ملی‌مذهبی یا اصلاح‌طلب با سناتورهای آمریکایی، احزاب اروپایی و دولت اسرائیل در کسوت اپوزیسیون به گفت‌وگو نشسته‌اند؟ کدام‌یک وارث سنتی تاریخی و سیاسی مانند پادشاهی است که مرد و زن و کودک و پیر آن را بشناسند؟ اگر جمهوری اسلامی سرنگون شود، اکثریت نظامیان کشور نگاهشان به کدام سمت خواهد بود و از چه کسی پیروی خواهند کرد؟ برای مدیریت کشور در دوران گذار، چه کسی می‌تواند با اتکا به روابط و مذاکرات خود با غرب، بی‌درنگ منابع مالی بلوکه‌شده‌ی ایران را آزاد کند؟

سیاست عرصه‌ی شدنی‌هاست، نه عرصه‌ی فانتزی‌ها و ایده‌آل‌ها! بدون استقرار نظمی نو، دموکراسی حتی یک خیال هم نخواهد بود. مشکل پهلوی‌ستیزان دو چیز است: یا پایشان بر زمین واقعیت نیست، یا از واقعیت آگاه‌اند و تداوم جمهوری اسلامی و نابودی کشور را بر بازگشت احتمالی پهلوی ترجیح می‌دهند.

شرمندگی تاریخ از آنِ کسانی خواهد بود که حب و بغض شخصی را بر مصالح ملی ترجیح دادند.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy