Wednesday, Nov 19, 2025

صفحه نخست » دستگیری فعالان چپ‌گرا در سایهٔ شعار «چپ هرگز نفهمید»؛ معرفی سه جبههٔ ضدِ چپ

chap.jpgخلاصه مقاله بهداد بردبار در رادیو زمانه

گروهی از کاربران مجازی، نویسندگان اصلاح‌طلب و حتی فعالان مدعی دفاع از آرمان فلسطین همگی در یک صف ایستاده‌اند؛ گویی دیواری کوتاه‌تر از دیوار پژوهشگران مستقل نیافته‌اند. چپ‌گرایان امروز به جرم کاری که در سال‌های ۱۳۴۰ و ۵۰ صورت گرفته همچنان محاکمه می‌شوند

در روزهایی که برخی تحلیل‌گران از «نرم‌تر شدن فضای سیاسی» سخن می‌گویند، موج تازه‌ای از بازداشت و فشار بر پژوهشگران و نویسندگان مستقل چپ‌گرا، بار دیگر محدودیت‌های جدی فضای اندیشه در ایران را آشکار کرده است. آزادی پرویز صداقت، شیرین کریمی و مهسا اسدالله‌نژاد پس از ده روز بازداشت، تنها بخشی از سلسله‌فشارهایی است که پیش‌تر شامل پژوهشگرانی چون محمد مالجو و هیمن رحیمی نیز شده بود و با بازداشت فعالانی مانند افشین حیرتیان و تلاش برای دستگیری کیوان مهتدی ادامه یافته است.

هم‌زمان با این برخوردها، شبکه‌های اجتماعی فارسی‌زبان شاهد اوج‌گیری موجی کم‌سابقه از حمله‌های سازمان‌یافته به جریان‌های عدالت‌خواه و برابری‌طلب بوده است؛ موجی که با برچسب‌زنی، تمسخر و تخریب، هر صدای مستقل چپ‌گرا را هدف گرفته و عملاً فضای مجازی را به بخشی از سازوکار سرکوب تبدیل کرده است. این در حالی است که در سطح جهانی، پیروزی برخی چهره‌های عدالت‌خواه به‌عنوان جان گرفتن دوباره سیاست اجتماعی تفسیر می‌شود، اما در فضای فارسی‌زبان با واکنش‌هایی آمیخته با خشم و تحقیر مواجه می‌گردد.

سه جبهه علیه چپ

در چنین فضایی، سه جریان سیاسی متفاوت اما هم‌پوشان، عملاً در یک نقطه مشترک قرار گرفته‌اند: حذف اندیشه و کنشگری چپ‌گرا. سلطنت‌طلبانی که چپ را عامل «ویرانی عصر پهلوی» معرفی می‌کنند، نیروهای مدافع نظام که هر صدای مستقل را تهدید می‌بینند، و اصلاح‌طلبان بازارمحور که عدالت اجتماعی را مانع توسعه می‌دانند، همگی در حمله به چپ مستقل به صف واحدی تبدیل شده‌اند.

این هم‌صدایی در حالی رخ می‌دهد که نیروهای چپ در ایران نه قدرت سیاسی دارند و نه حتی امکان فعالیت تشکیلاتی رسمی. با این حال، حساسیت گسترده و هماهنگ نسبت به آنان نشان می‌دهد حذف اندیشه عدالت‌خواهانه، برای طیف‌های مختلف سیاسی به ضرورتی مشترک تبدیل شده است؛ ضرورتی که گاه حتی از مرز رقابت‌های سنتی می‌گذرد.

نمونه‌ای از این وضعیت در گفت‌وگوی اخیر درباره فلسطین نمایان شد؛ جایی که همایون جعفری خبر داد وزارت اطلاعات مانع برگزاری تجمع مستقل حمایت از فلسطین شده است. او در توضیح فضای متناقض تهران گفت فعالیت‌های نظری مارکسیستی در دانشگاه‌ها تحمل می‌شود، اما هر حرکت عملی ضد‌استعماری با برخورد امنیتی روبه‌رو می‌شود. تنها چند روز پس از این اظهارات، پرویز صداقت بازداشت شد؛ رخدادی که خود به نمادی از این تناقض تبدیل شد.

sazandegilarge.jpg

در کنار سرکوب رسمی، حمله‌های رسانه‌ای نیز شدت گرفته است. انتشار یادداشتی از اکبر منتجبی در روزنامه سازندگی و بازگشت هشتگ «چپ هرگز نفهمید» عملاً به ابزاری برای تخریب نیروهای چپ بدل شد. در این یادداشت، چپ‌گرایان عامل «نفرت» معرفی شده و نقش آنان در تاریخ معاصر با نگاهی اخلاقی و یک‌سویه بازخوانی شد؛ روایتی که چپ را نه یک جریان فکری، بلکه نوعی «انحراف» اجتماعی تصویر می‌کند.

این واکنش‌ها در حالی شدت می‌گیرد که تجربه چهار دهه گذشته نشان داده حتی فعالیت‌های صنفی و مدنی نیز در ایران از برخورد امنیتی در امان نبوده‌اند؛ از سندیکای کارگران شرکت واحد و بازداشت فعالان کارگری تا احکام سنگین علیه معلمان صنفی و محدودیت‌های اعمال‌شده بر مدافعان حقوق بشر. حتی فعالان اصلاح‌طلب داخل حاکمیت و فعالان محیط‌زیست نیز از این موج سرکوب مصون نمانده‌اند.

با این حال، آنچه امروز رخ می‌دهد گشودن جبهه‌ای تازه است: برخورد با پژوهشگران مستقل و تولیدکنندگان اندیشه انتقادی که نه عضو حزبی سیاسی‌اند و نه در ساختارهای سازمان‌یافته فعالیت می‌کنند. بازداشت آنان نشان می‌دهد دامنه برخوردها در حال حرکت از فضای کنشگری اجتماعی به سوی حوزه تفکر و پژوهش است؛ جایی که انتظار می‌رفت کم‌خطرترین عرصه باشد.

در نهایت، همزمانی فشارهای امنیتی و موج چپ‌ستیزی مجازی نشان می‌دهد که چپ‌گرایان امروز نه تنها به خاطر فعالیت‌های کنونی، بلکه همچنان به دلیل تصفیه‌حساب با گذشته‌ای تاریخی در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ محاکمه می‌شوند. در چشم بسیاری از مخالفانشان، جامعه‌ای مطلوب آن است که در آن سخنی از حقوق کارگران، عدالت اجتماعی، بیمه‌های عمومی و آموزش همگانی مطرح نباشد؛ جامعه‌ای که در آن تنها صدای مسلط، صدای بازار و سرمایه باشد.

لینک به گزارش کامل



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie & Privacy Policy