در این میان انان که به نام پادشاهی خواهی و به کام دستگاه امنیتی شعارهایی سردادند که جز اب به اسیاب قدرت نریخت همان کردند که گاه یگان ویژه از انجامش درمی ماند مجلس را به هم زدند معنا را واژگون کردند و سوگواری را به صحنه نزاع بدل ساختند چنان که برادر داغدار از فرط خشم ناچار به فریاد شد و این فریاد همان بود که رسانه های رسمی می خواستند تا روایت وارونه خویش را بر ان بنا کنند

اگر بخواهیم واقع بینانه بنویسیم باید گفت این احضار روح رضاشاه نه از سر دلبستگی به تاریخ که از فرط بی مایگی سیاست است هر گاه بانگ اعتراض بالا می گیرد ترفند کهنه مددخواهی شیخ از شاه را پیش می کشند پاس کاریی که از کودتای سی و دو تا امروز بارها دیده ایم نام ها عوض شده اما نیت همان است شکستن صف مردم و بدل کردن مطالبه ازادی به جدال نمادها

اگر طعنه زنیم باید گفت ان که بر نردبان شهرت بی پله می خواهد نشست نخست دیگران را از بام می افکند تا خود بلندتر نماید اگر نامی و برندی هست ان را نه در خدمت تضعیف استبداد که به کام همان استبداد می ریزند و سکوت صاحب نام مهر تایید می شود بر این بازار مکاره دانایی ان است که بدانی کی سخن بگویی و کی راه سوء استفاده را ببندی

این نوشته دعوی ان ندارد که هر شعاری از یک دهان می اید در ایران هر نامی پایگاهی دارد اما فاجعه ان جاست که این سرمایه به جای هم افزایی اپوزیسیون خرج تفرقه می شود انگاه دستگاه امنیتی بی نیاز از بسیج و باتوم با بیست نفر غوغا می افریند و هزاران نفر را دلسرد می کند خیابان خلوت می شود نه از ترس که از دلزدگی

و ما نیز اگر صادقانه بنگریم بی تقصیر نیستیم تا اتحاد نیافرینیم تا نام یکدیگر را با اکراه بر زبان نیاوریم محکومیم به تماشای تاخت و تاز همان ترفندها مشهد اینه ای بود که حقیقت را نشان داد مصادره سوگواری هنر انحراف و سکوت معنادار اگر این اینه را بشکنیم زخم درمان نمی شود اگر بنگریم و عبرت گیریم شاید راهی گشوده شود

پس بگذارید دادخواهی را از دستبرد انحراف برهانیم نام ها را به خدمت معنا دراوریم و نگذاریم سوگ مظلوم نردبان فرصت طلبان شود تاریخ شاهد است و قلم اگر امانت دار بماند داو...