دوشنبه 21 مهر 1382

مروري بر سايتهاي اينترنتي ميراث فرهنگي، از سلسله يادداشتهاي شيفته درباره ميراث فرهنگي

مديران ما بيش از هر چيز، به انديشه اي نياز دارند كه آنها را به نيازمنديشان به مردم و حمايتهاي آنها و در نهايت كاري كه بتواند آنها را به چنين حمايتي مجهز كند، واقف كند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

انزواي تازه ميراث فرهنگي در عصر اطلاع رساني

 در شرايطي كه جامعه ايران به سمت مردم سالاري و پاسخ گويي پيش مي رود و دستگاههاي اجرايي، خود را در برابر سوالها و انتظارات مردمي مي بينند، نمي توان از خبط ها و خطاهاي مديران در مقوله اطلاع رساني به سادگي گذشت.
 محمد بهشتي با راه اندازي خبرگزاري ميراث فرهنگي و با تكيه بر نقش رسانه ها براي پيش برد اهداف سازماني اش، نشان داده به اين اصل دموكراسي – اطلاع رساني- كم و بيش معتقد است.
 مديراني كه به مردم – از هر نوع كه باشند، بازديد كننده يك سايت حفاري يا مراجعه كننده به يك سايت اينترنتي- به عنوان مزاحمين ميراث نه وارثين حقيقي آن نظر مي كنند، نمي توانند هم چيزي مطابق با سليقه اين مردم طراحي كنند.

 مديران ما بيش از هر چيز – حتي بيش از مشاوريني كه گوشه اي از نيازهاي دنياي امروز را به ايشان يادآوري كنند– به انديشه اي نياز دارند كه آنها را به نيازمنديشان به مردم و حمايتهاي آنها و در نهايت كاري كه بتواند آنها را به چنين حمايتي مجهز كند، واقف كند.

تصويب لايحه ادغام سازمان ميراث فرهنگي و ايرانگردي – جهانگردي، يكي از مهمترين و بحث انگيز ترين وقايع فرهنگي سال جاري كشور محسوب مي شود. اينكه آينده اين سازمان تازه را چه كسي اداره كند، اساسي ترين بحثي است كه با نهايي شدن موضوع لايحه، ذهن علاقه مندان به ميراث فرهنگي را به خود مشغول كرده است. كساني كه با اهالي فرهنگ و سياست آشنايي دارند، بهترين گزينه براي مديريت اين مجموعه واحد شده را يكي از دو مدير فعلي سازمان هاي ميراث فرهنگي و ايرانگردي مي دانند. گرچه عبدخدايي، مدير فعلي سازمان ايرانگردي، به تازگي به اين سمت گماشته شده، اما مدتي را كه بايد صرف آشنايي با زير مجموعه خود كند، از سر گذرانده است. بهشتي هم كمتر از ده سال است مجموعه ميراث فرهنگي را زير و رو كرده است. شايد لطمه اي كه سازمان ها از جابه جايي مديرانشان مي خورند، به اندازه حماقت اين مديران در اداره مجموعه مورد نظر نباشد.
اما كساني كه با ميراث فرهنگي از يك سو و گردشگري از سوي ديگر به عنوان دو مقوله فرهنگي، نه دو سازمان مرتبط يا مستقل آشنايي مختصري دارند، باز ترجيح مي دهند از ميان دو مدير فعلي سازمان هاي مرتبط، سيد محمد بهشتي مدير آينده سازمان واحد جديد باشد. به خاطر بياوريم كه ميراث فرهنگي تا چه اندازه در توسعه بخش هاي مختلف نقش دارد و تا چه اندازه بخش هاي متفاوت اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي به اين مقوله وابسته اند. نمي توان گردشگري و توريست – از هر نوع اش – را گسترش داد اما به مقوله ميراث كشور بي توجه بود. همچنانكه نمي توان و نبايد به مقوله هاي مختلف در حوزه توسعه كشور پرداخت، قبل از آنكه بحث ميراث فرهنگي شكافته شده باشد. ميراث فرهنگي مقوله گسترده اي از هويت ملي تا آداب و سنن قابل استفاده اي است كه تنها از زاويه شي و بناي موزه اي نمي توان آنرا شناخت.

بهشتي فعلا تنها فردي است كه اين مقوله را بهتر از ديگران مي شناسد. او با همه معايب اش، چندي را با ميراث فرهنگي گذرانده و با آن خو گرفته است. كساني هم كه از بنياد فارابي با او آشنايند (حتي اگر از عملكرد او راضي نباشند)، خصلت خود محوري اش را در زمينه كاري مي شناسند. او در هر پستي قرار مي گيرد، آنجا را مركز زمين مي داند. اين خوي بهشتي در ايران، براي محق شدن و گرفتن امتيازات بيشتر، چندان لازم است كه امروز اعتبار قابل قبولي را براي ميراث فرهنگي فراهم كرده است.

اما در شرايطي كه جامعه ايران به سمت مردم سالاري و پاسخ گويي پيش مي رود و دستگاههاي اجرايي، خود را در برابر سوالها و انتظارات مردمي مي بينند، نمي توان از خبط ها و خطاهاي مديران در مقوله اطلاع رساني به سادگي گذشت. سازمان ميراث فرهنگي هم مانند بسياري ديگر از سازمانهاي دولتي و حتي غير دولتي از ناآگاهي نسبت به اين مقوله رنج مي برد و چندان كه مرسوم است به فرافكني بيشتر علاقه دارد تا پاسخگويي. با اين همه بهشتي با راه اندازي خبرگزاري ميراث فرهنگي و با تكيه بر نقش رسانه ها براي پيش برد اهداف سازماني اش، نشان داده به اين اصل دموكراسي كم و بيش معتقد است. با اين حال نشانه هايي وجود دارد كه مجموعه را در برابر سوالات غير قابل انكاري در زمينه اطلاع رساني و پاسخ گويي قرار مي دهد و در صورت ادغام دو سازمان و سكان داري اين مدير با سابقه، نمي توان از اين موارد گذشت.

در عصر اطلاعات، مهمترين بخش پاسخگويي سازمانها و كاملترين شكل اطلاع رساني آنها در سايت هاي اينترنتي خلاصه مي شود. شايد حتي به اغراق بتوان سايت اينترنتي يك سازمان را نمادي از ويژگي هاي دروني و نوع نگاه مسئولين آن به مخاطبين شان شناخت. با اين اوصاف بررسي سايت هاي پر شمار سازمان ميراث فرهنگي و مجموعه ها و نهادهاي وابسته به آن، مي تواند نمادي از نوع تفكر مديران اين مجموعه به مقوله اطلاع رساني باشد. حتي اگر در اخبار سايتهايي مثل خبرگزاري ميراث فرهنگي هم – با روزانه نزديك به دو هزار بازديد كننده– هيچ خبري مبني بر راه اندازي سايت هاي مختلف اين نهاد داده نمي شد، تنها ايجاد يك تاردر شبكه عنكبوتي جهاني كافي است تا مسئول آن را در برابر هر بازديد كننده اي پاسخگو كند.
سيد محمد بهشتي در جلسات مختلف خود با مديران زير مجموعه اش به تاكيد از آن ها خواسته و مي خواهد تا سايت هاي مجموعه تحت مديريت خود را راه اندازي كنند. او حتي در يكي از اين جلسات كه اواخر سال گذشته برگزار شد، آخرين مهلت براي اين كار را نيمه اول سال جاري عنوان كرد. گرچه تهديد او در زمينه خارج شدن مديريت هاي بدون آدرس اينترنتي از گردونه ميراث فرهنگي، تنها نمادي از اهميت ايجاد چنين پايگاه هايي بود، اما چندان هم اين تهديد بي تاثير نبود. تا كنون نزديك به چهل سايت تحليلي – اطلاعاتي در بخش هاي مختلف ميراث فرهنگي كشور راه اندازي شده است. اغلب اين سايت ها هم به مراكز استاني سازمان مربوط اند. در كنار آن، موزه هاي معتبر تهران و برخي از معاونت ها و سازمانهاي به ظاهر مسقل اما مربوط به ميراث فرهنگي هم داراي پايگاههاي اينترنتي هستند.

بسياري از منتقدان ميراث فرهنگي، به حق در خصوص مراكز اطلاع رساني اين سازمان از ضعف هاي اين پايگاهها شكايت مي كنند و اغلب به فعال نبودن پايگاههاي ايجاد شده اشاره مي كنند. اما پيش از پرداختن به چگونگي ايجاد اين مراكز اطلاع رساني، شايد بتوان در آنچه به پس زمينه فكري مديران آنها باز مي گردد، خرده گرفت. وضعيت عمومي اين سايت ها بيش از هر چيز نشان دهنده نوع تفكر مديريت كلان و حتي خرد حاكم بر ميراث فرهنگي – و حتي كل فرهنگ يا بهتر است بگوييم جامعه سياست زده ايران- است. شايد بتوان به صراحت گفت كه در پشت اغلب اين سايتها هيچ انديشه اي، جز انجام يك تكليف وجود ندارد. مشكل اين سايتها حتي در عدم توجه به ساده ترين نكات گرافيكي يا طراحي در آنها نيست. چيزي كه پيش از اين ها وجود دارد، عدم الزام گردانندگان اين پايگاهها در توجه به مخاطب است. درمواجهه با اغلب سايت هاي مجموعه ميراث فرهنگي، عدم وجود تعريفي از يك پايگاه اينترنتي به چشم مي خورد. بلاتكليفي بازديد كننده اين سايت ها در مواجهه با پراكندگي اطلاعات آنها يا قرار گرفتن او در حريم بسته اي كه امكان هر گونه فعاليتي – حتي بازگشت به صفحه قبلي- نيز از او سلب شده، بيانگر همين بي توجهي هاست. طراحان سايتهاي ميراث فرهنگي شايد گمان مي كنند كه قرار نيست بازديدكننده اي به اين سايتها مراجعه كند. شايد مدير مجموعه ميراث هم به اين دل خوش دارد كه در بدنه خموده تحت فرمانش، ديگر همه با آدرس هاي دبليو دار اينترنتي آشنايند. اما در دنياي رايانه و ارتباطات الكترونيكي، نمي توان انتظار داشت آدرسي در پستخانه مركزي مجموعه جهاني ثبت شده باشد ولي تا زماني هم كه گرداننده آن تمايل نداشته باشد، كسي به سراغ آن نرود. نمي توان هم انتظار داشت سايتي كه تا مدتي پيش، به دليل بي توجهي به نياز بازديد كننده، بيننده اي نداشته، در آينده از بازديدكننده قابل قبولي برخوردار شود. از سوي ديگر نمي توان انتظار داشت كه وضع اين سايتها، به اين زودي و جز با تغيير تفكر مديرانش تغيير چندان عمده اي كند. مديراني كه به مردم – از هر نوع كه باشند، بازديد كننده يك سايت حفاري يا مراجعه كننده به يك سايت اينترنتي- به عنوان مزاحمين ميراث نه وارثين حقيقي آن نظر مي كنند، نمي توانند هم چيزي مطابق با سليقه اين مردم طراحي كنند. از نگاه اين مديران آنچه ارايه شده، از سر مردمان هم زياد است. همچنان كه همه فعاليتهاي خود را منتي بر سر مردم مي پندارند و كارهاي نكرده گذشتگان را چنان جلوه مي دهند كه هر چه امروز مي شود از صدقه سر آقايان است و بايد ممنون آنها هم بود.

اينكه مجموعه سايت هاي ميراث فرهنگي را با يك حكم كلي از درجه اعتبار ساقط بدانيم، البته از جانب انصاف دور خواهد بود. اما آنچه هم در مجموع، پيرامون اين پديده اطلاع رساني گفته شد، چندان دور از واقعيت نيست. وقتي سايت هايي كه هنوز در حال طي كردن مراحل اوليه ساخت هستند، به جاي پيغام "در دست ساخت"، پيغام خطا ( Page can not find) مي دهد يا صفحه اي ناقص و غير قابل استفاده در مقابل چشم نظاره گر ظاهر مي شود، نمي توان از بي توجهي مدير آن به نياز مخاطب خرده نگرفت. وقتي هم اين سايت مربوط به پژوهشكده مرمت آثار تاريخي باشد، آنهم با مديريت يكي از بين المللي ترين مديران سازمان ميراث فرهنگي، انتقاد بيننده جدي تر خواهد شد. شايد بايد پذيرفت كه بدنه سازمان ميراث فرهنگي، جز اين را نيز نمي طلبد. از سوي ديگر استفاده از خطوط نامناسب فارسي و بي توجهي به اندازه خطوط و رنگ بندي نامناسب صفحات، دلايل ديگري بر اين بي توجهي است كه به سادگي نمي توان از كنار آنها گذشت. طراحي سايت هم مقوله پيچيده اي چون مرمت آثار تاريخي، حفاظت از بناي قديمي يا كاوش در محوطه باستاني نيست كه مواجهه با آن تنها از عهده عده اي خاص برآيد؛ عده اي كه حتي همتايان خارجي خود را نيز قبول ندارند. سايت ميراث آذربايجان غربي، براي رفع مشكل كوچكي خطوط، ابتكار عملي به خرج داده به اين شكل كه براي راحت تر ديدن صفحه، بايد بر روي آن كليك كنيد. در اين صورت با صفحه اي مواجهيد كه از اندازه هاي مانيتور شما خارج شده و به شكل مرسوم در صفحات وب هم نمي توان روي آن حركت نمود. ميراث استان تهران هم كه در طراحي صفحات نخستين خود، هيچ ابتكار عملي نداشته و به طور كامل از صفحه اصلي سايت سازمان ميراث فرهنگي استفاده كرده، اطلاعات قابل استفاده خود را در زمينه هاي مختلف، با خط و در اندازه هايي نگاشته كه عملا استفاده از آنرا غير ممكن ساخته است. برخي از مديران ميراث فرهنگي حتي در طراحي صفحه اصلي خود هم به جلب مخاطب و ارايه اصلي ترين پيام از اين طريق بي توجه مانده اند. صفحه نخستين يك سايت، به خصوص وقتي آن سايت، قالب خبري ندارد و جنبه نمايشي پيدا مي كند، به طور واضح بايد بتواند ويژگي هاي اصلي آن سايت را به نمايش بگذارد. سايت هايي مثل كاخ – موزه نياوران يا ميراث اصفهان از سمبل ها و نشانه هايي استفاده كرده اند كه چندان تناسب مستقيم با موضوع فعاليتشان ندارد. با اين حال صفحات نخستين اغلب سايتهاي ميراث فرهنگي از جذابيت بصري خوبي برخوردار است كه همين موضوع با در نظر گرفتن بي محتوايي داخلي آنها، نشانه خوبي از عدم الزام گردانندگانشان به نيازهاي مخاطبين و وجهه اي از ظاهر سازي تكليفي است.

مديران تلاشگر ميراث فرهنگي گاه حتي به خود اين زحمت را هم نداده اند كه چند سايت مشابه خارج از كشور را هم نگاهي بياندازند. اگر اين اعتراض يا انتقادات مشابهي درباره سايت هايشان را هم بشنوند، ادعا خواهند كرد كه آنچه ايشان انجام داده اند در دنيا بي نظير است و نمونه اي براي تقليد يا ايده گرفتن وجود ندارد. مدير پرتوان و كوشاي پژوهشكده مردمشناسي سازمان، به جاي يك سايت اينترنتي، مجله اي ساده طراحي كرده است كه تنها در زماني خاص (نوروز) قابل بهره برداري است و حتي نام مجله الكترونيكي هم بر آن نمي توان گذاشت. دفتر فني معاونت حفظ و احيا هم احتمالازير بار فشارهاي مديريت مجموعه، عملكرد خود را درچند صفحه تايپ كرده و انتظار دارد تا مراجعه كننده به فضاي گسترده اينترنتي هم اين صفحات را به عنوان يك سايت اينترنتي بپذيرد. حتي سايت باغ ايراني هم كه يكي از نمونه هاي موفق سايت هاي حوزه ميراث فرهنگي است، اطلاعات خود را چندان شلوغ و درهم ارايه كرده كه براي يافتن پاسخ به يك سوال، ده ها صفحه را بايد زير و رو كرد و در آخر نيز تنها بخشي از پاسخ در آن صفحه آورده شده است. در اغلب اين سايت ها نيز مسير بازگشت ساده اي جز آنچه بر بالاي صفحات اينترنتي (Internet Explorer) در نظر گرفته شده، طراحي نشده. سايت مجموعه تاريخي سعد آباد هم يك وب لاگ بزرگ است. وب لاگي كه شايد فرزند مدير مجموعه، بتواند يادداشت شبانه خود را در آن بنويسد. سايت ميراث تهران هم آنچنان بيننده را با عناوين متعدد در صفحه نخستين خود گيج مي كند كه بازديد كننده فراموش مي كند به دنبال كدام سوال به اين صفحات به ظاهر اينترنتي پا گذاشته است. طراحان اين سايت ها از امكانات ساده فضاهاي اينترنتي هم استفاده درستي نكرده اند. سايت ميراث زنجان و گلستان، فهرست مشاهير استان خود را بدون ايجاد امكاني براي جستجو و حركت ساده در صفحه، به صورتي درهم و زير يكديگرگنجانده اند. متون جذاب و قابل استفاده ميراث اردبيل هم با طراحي ثابت و بدون استفاده از عكس، چندان در صفحه قرار گرفته اند كه ببيننده به سادگي نمي تواند در صفحات مربوط حركت كند. بي توجهي به محتواي سايت تا آنجاست كه بخش سمت راست سايت اصفهان كه قاعدتا بايد به اطلاعات داخلي اين شهر تاريخي مربوط باشد، موزه ها و اماكن تاريخي تهران را معرفي مي كند (آنهم تنها در حد لينكي به صفحات اين مكان ها).

شايد مشكل اينجاست كه مديران ما به سيستم آزمون و خطا خو گرفته اند و اگر چنين ايراداتي را هم حمل بر خصومت شخصي نگارنده با خود به حساب نياورند، به سادگي خواهند گفت :"شما پيشنهاد بدهيد ما اجرا مي كنيم." اما صحبت تنها بر سر وجود اين ايرادات و بزرگواري آقايان در پذيرش اين مشكلات نيست. اصل مشكل در اين جاست كه مديران ميراث فرهنگي – همچون ساير مديران دولتي – هيچ تصوري از اجراي يك پروژه با كمترين ايراد ندارند. گمان آنها تنها اين است كه مدير خوب آن است كه ايرادات خود را با سرافرازي بپذيرد. به سادگي مي توان ديد كه تقريبا پشت هيچكدام از سايت هاي طراحي شده در ميراث فرهنگي تفكر جهاني شده اي قرار نگرفته است. هيچ كدام از اين سايت ها به نيازهاي اوليه مخاطبين، استفاده بهينه از امكانات ساده يك سايت اينترنتي و گذر كردن از محدوديت و پاسخگويي در برابر هر تعداد بازديدكننده اي توجه نكرده اند.
اگر بپذيريم كه مديران ميراث فرهنگي، كم و بيش با وظايف مديريتي خود آشنايند و در حوزه كاري خود زحمت فراوان مي كشند، بايد اين را هم پذيرفت كه اينان با بي توجهيشان به لوازم اوليه زندگي در دنياي ارتباطات، خود را در حصاري خود خواسته قرار داده و مجموعه خود را در انزوايي تازه فرو خواهند برد. بهشتي نيز بايد بپذيرد تا زماني كه تفكر مديريت زير مجموعه اش درباره ارتباط با دنياي خارج، تغييري نكرده، نه تنها ميراث فرهنگي – امانتي كه مدتي به او سپرده شده – از انزواي سالهاي پيش به در نخواهد آمد كه در انزوايي جدي تر فرو خواهد رفت. به تعبير ديگر نوع عملكرد مديران تحت امر او حداقل در مواجهه با امكانات اينترنتي به عنوان مهمترين ابزار دنياي ارتباطات، همانها و زير مجموعه هايشان را در حصار تارهاي عنكبوتي (وب سايت ها) گرفتار خواهد كرد. بدين سان آنچه قرار بود قاتق نانشان شود، قاتل جانشان خواهد شد.

آنچه تا كنون در بدنه ميراث فرهنگي ديده ام، تنها تلاشي بي وقفه براي توجيه خود و رفتار هايشان بوده است. آنها اگر به ظاهر يا باطن، انتقاد پذير هم باشند، همه چيز را به انزواي چندين و چند ساله ميراث فرهنگي نسبت مي دهند و خود را محق انجام هر خطايي مي پندارند. آنها هنوز نياموخته اند كه مشكل در داشتن پول و هزينه كردن نيست. ايراد تنها در ديده يا ناديده گرفته شدن هم نيست. آنجا كه تفكر مديران آسيب ديده باشد، نمي توان انتظار تحولي را داشت. ميراث نحيف و يتيم اين ملك، چاره اي جز بزرگنمايي نداشته، اما زماني كه كار انجام شده و قابل دفاعي براي ارايه به صاحبان اصلي ميراث وجود داشته باشد و اگر كنندگان كار بلد باشند كه آنچه انجام داده اند به بهترين شكل معرفي كنند، ديگر نيازي به بزرگ نمايي ها و دفاع از ناكرده ها نخواهد بود. در اين صورت مردماني كه امروزه جدا از سازمان ميراث و ارثيه هاي موجود در آن پنداشته مي شوند، مدافعان اصلي اين موضوع خواهند بودند.

ميراث فرهنگي به جاي نام ها و اسامي هاي طول و دراز انجمن هاي دوستداري كه بعضا دولتي يا منتسب به دولت اند، به آگاهي همه مردماني نياز دارد كه در صورت مجهز بودن به اين ابزار، حافظان بي جيره و مواجيب ميراث فرهنگي خواهند بود، همچنان كه تا كنون چنين بوده اند. خلاصه آنكه ميراث را مردمان نگاه خواهند داشت و مردمان نيز به اطلاعات و آگاهي نياز دارند. اگر بپذيريم كه بخش عمده اي از اين اطلاعات از طريق رسانه ها منتقل مي شوند و اينترنت هم عمومي ترين رسانه عصر حاضر به حساب مي آيد، آنوقت نمي توان به سادگي از خطاهاي برشمرده و برناشمرده در اين حوزه از ميراث فرهنگي چشم پوشيد. مديران ما بيش از هر چيز – حتي بيش از مشاوريني كه گوشه اي از نيازهاي دنياي امروز را به ايشان يادآوري كنند– به انديشه اي نياز دارند كه آنها را به نيازمنديشان به مردم و حمايتهاي آنها و در نهايت كاري كه بتواند آنها را به چنين حمايتي مجهز كند، واقف كند.
shifte_mirass@hotmail.com

دنبالک:
http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/221

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'مروري بر سايتهاي اينترنتي ميراث فرهنگي، از سلسله يادداشتهاي شيفته درباره ميراث فرهنگي' لينک داده اند.
نظرات
[علی - October 18, 2003 01:05 AM]

با سلام و تشکر از مقاله شما
مشکل عمده ای که افراد درون سازمان با آن مواجه هستند مخصوصا در سطح استانی کمبود نیروی کار میباشد که یک اداره در سطح اداره کل در قسمت کامپیوتر خود فقط یک کارمند آن هم به صورت غیررسمی فعالیت دارد که فقط به کارهای روزمره اداره میرسد و کند ÷پر شدن صفحات وب دلیلش همین کمبود نیروی کار میباشد که امیدواریم با ادغام دو سازمان میراث و جهانگردی این مشکل رفع گردد. با تشکر

[يلدا - October 14, 2003 10:44 AM]

شركت هتراتك (البته با شركت هترا كه كار مرمت باستاني را بر عهده دارد اشتباه نشود) كه تمامي سايتهاي ميراث فرهنگي را ساخته از آقازاده‌هاي اين سازمان است پس تعجبي بر ايرادات نخواهد بود. در ضمن تمامي سازمان‌هاي ميراث فرهنگي حتي در استان‌ها موظفند با اين شركت كار كنند.

[salman - October 13, 2003 11:07 PM]

yek moshkele digare site miras naboode safheyi monaaseb dar baareye "takht-e- jamshid" ast. ke vaghean jaaye tajjob ast.
moshkele digar anjaam nadadane "search" ast ke hamishe peyghame error midahad!!

Copyright: gooya.com 2016