حدود يک سال است که خبرگزاری جديدی با نام خبرگزاری ميراث فرهنگی آغاز به کار کرده است. گردانندگان اين خبرگزاری را انجمن روزنامه نگاران حامی ميراث فرهنگی تشکيل می دهد. در حقيقت پيش از آغاز به کار خبرگزاری اين انجمن تاسيس شد و پس از کسب قدرت و اعتبار مالی از بخش دولتی به سرعت در قالب خبرگزاری ميراث درآمد و در آن حل شد.
گرچه گردانندگان، سردبيران و خبرنگاران اين سايت تاکيد می کنند که اين سايت هيچگونه وابستگی به سازمان دولتی ميراث فرهنگی ندارد بلکه می خواهد ضمن پوشش دادن اخبار اين حوزه منتقد عملکرد سازمان ميراث هم باشد اما در عمل و بعد از گذشت چيزی در حدود يک سال اين خبرگزاری در حد روابط عمومی سازمان ميراث فرهنگی نزول کرده است. جالب است بدانيد محل اين خبرگزاری در يکی از ساختمانهای مجموعه سعد آباد است و کل هزينه راه اندازی آن توسط سازمان ميراث فرهنگی پرداخت شده است. برای آن که بدون مثال و نمونه صحبت نکرده باشيم به بررسی يکی دو نمونه از طرز کار اين خبرگزاری می پردازيم:
در ماجرای اهدای جايزه صلح نوبل به خانم شيرين عبادی اين خبرگزاری در سکوت مرگباری فرو رفت و اين سکوت همچنان نيز ادامه دارد. اگر اين خبرگزاری به راستی يک خبرگزاری فرهنگی بود و در حد روابط عمومی سازمان ميراث تنزل نکرده بود و اگر گردانندگان اين خبرگزاری آنقدر بينش و بصيرت داشتند که اهدای اين جايزه را نيز در رديف اخبار فرهنگی به حساب آورند آنوقت در حد حتی يک جمله اين خبر را اعلام می کردند. گويا دوستان اصلا معنای خبرگزاری را نمی دانند يا احتمالا از ارتباط جايزه صلح نوبل با مقوله فرهنگ بی اطلاع هستند. گردانندگان اين سايت هنوز با همان تعريف کهنه و کلاسيک ميراث فرهنگی می پندارند تنها آثار و اشيای تاريخی و يا بقايای معماری گذشته واجد ارزش فرهنگی است. به هر حال سکوت مرگبار اين خبرگزاری در قبال چنين خبر مهمی نشان داد اين خبرگزاری که ادعای مستقل بودن دارد تا چه حد وابسته منابع مالی دولتی است.
ماجرای ديگر خبر ادغام سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری است. اين ادغام که در بين کارشناسان مستقل واکنش های منفی و مخالفتهايی را برانگيخته است از آن جا که مستقيما مورد تاييد رياست سازمان ميراث فرهنگی است هرگز در بين اخبار و مقالات سايت خبر گزاری فرصت نقد و تحليل نيافت و تنها در حد يک خبر به آن پرداخته شد. جالب است که حتی راديو هنگامی که اين بحث در ماههای گذشته در مجلس مطرح شده بود سلسله بحث هايی را ترتيب داد و با کارشناسان مختلف حوزه ميراث و گردشگری به گفتگو پرداخت و نظريات مخالف بسياری را پوشش داد اما اين مخالفتها کوچکترين انعکاسی در خبرگزاری ميراث فرهنگی پيدا نکرد. در ماجرای حفاری های غير مجاز جيرفت و برج جهان نمای اصفهان نيز آنجا که لبه اصلی حملات متوجه کوتاهی و قصور سازمان ميراث شد ناگهان خبرگزاری ميراث تغيير رويه داد و سخنی از مسئوليت اصلی سازمان متبوع به ميان نياورد. اکنون بزرگترين دغدغه اصلی سايت خبرگزاری مطرح کردن آمار ثبت بناهای تاريخی در فهرست آثار ملی کشور است. سياستی که با روی کار آمدن محمد بهشتی با جديت پيگيری شده است. اما هرگز اين سوال اساسی مطرح نمی شود که در قبال ثبت يک اثر در فهرست آثار با ارزش کشور آيا سازمان ميراث توانايی عمل کردن به تعهداتی را که در قبال چنين آثاری دارد داشته است يا نه؟ آيا فقط سازمان ميراث با کمک شعبه جديد روابط عمومی پر زرق و برق خود سعی در ارائه بيلان و آمار دارد؟
گرچه می دانيم خبرنگاران و نويسندگان جوان و متعهد و پيگيری با جديت در اين خبرگزاری مشغول کار هستند اما به نظر می رسد تلاش اين جوانان ناخواسته در جهت منحرف کردن اذهان عمومی از قصورات جدی سازمان متولی حفاظت از ميراث ارزشمند کشور به کار گرفته می شود.
متاسفانه اكثر انجمنهايي كه سازمان تحت عنوان غيردولتي از آنها نام مي برد دولتي . ساخته دست خود مسئولان سازمان ميراث فرهنگي است . نمونه بارز آن همين انجمن روزنامه نگاران حامي ميراث فرهنگي است . مسئولان محترم اين خبرگزاري كه محدود به يك سايت اينترنتي است بايد روشهاي خود را اصلاح كنند و مستقل باشندچون ممكن است رئيس جديد سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري ادعاي مسئولان سايت مبني بر غيروابسته بودن آنها به تشكيلات دولتي سازمان را جدي گرفته و خداي ناكرده شاهد فروپاشي اين خبرگزاري باشيم .
اشکالاتی که به اين سايت گرفتيد در ارتباط با عدم پوشش اخبار در نقد مديريت میراث وارد است ولی توجه داشته باشيد که این یک سایت تخصصی است و ملزم به دادن پوشش به کلیه خبرهای فرهنگی نيست. مثلا اخبار کنسرت ها را هم منتشر نمی کند همانطور که اخبار حوزه کتاب را و اين عيب یک سایت تخصصی نيست.
واقعا برای متولیان رسمی فرهنگ متاسفم که حتی خبر بزرگترین افتخار ملی را هم منتشر نکردند. واقعا این چه جور سایت فرهنگی است. فرهنگ فقط کاسه سفالی نیست.
با شما کاملا موافق هستم که فرهنگ تنها محدود به پرداختن به آثار گذشتگان نمی شود.آدمهای زنده و کسانی که در دوران معاصر نیز فعالیت و تلاش می کنند جزو سرمایه های فرهنگی هستند