او که از نادر طنز نويسانی بود که نسبتا بی پروا شالوده فکری و عقيدتی نطام اسلامی را به نقد طنز می کشيد در سن هشتاد و يک سالگی و پس از دو عمل جراحی سنگين و ماه ها درد و رنج در گذشت. او با همه درد و رنج جسمانی، از درد و رنجی به مراتب سخت تر که زائيده حکومت اسلامی بود هميشه در شکنجه بود. با اين حال او با قدرت عظيمی همه اينها را تحمل می کرد و شاداب و سر زنده می زيست. تحصيلات ميزممد در رشته های مهندسی يکی از علوم دقيقه و ادبيات فارسی و عربی و علوم حوزوی بود. او هميشه رويای زيستن در کشوری آزاد و آباد به نام ايران را در سر داشت. او دلش می خواست قبل از مرگ يک حکومت دموکراتيک و يک جمهوری غير دينی در ايران سر کار بيايد. گر چه او بقول خودش چند ماهی زودتر مرد، ولی شواهد نشان از برآورده شدن آرزوهايش در نه چندان دور پس از مرگ او دارد. ميزممد از دبستان تا دانشگاه را در تهران و شهرستانها درس خوانده بود و هم سالهای سال در دبيرستان و بعد از آن دانشگاه درس داده بود. جای خالی او در ميان دوستان و آشنايان و دانشجويان او، و کم شدن نوشته هايش در سايتها و خصوصا سايت ميهن جانگداز خواهد بود. يادش گرامی و نوشته هايش پر خواننده .
تهران يکی از دوستدارانش