دکتر عبدالحسین فرزاد ويژگي ترجمه هاي در حفظ حالت شعر گونگي آن مي داند: «شاملو در ترجمه شعر از زبان های دیگر به زبان فارسی آن چنان هنرمندانه زبان مبدا را با زبان مقصد همراه می کرد که اشعارش آئینه ای بود از آن چه شاعر اصلی سروده بود»
--------------------------------------
گروه هنر، فرزانه ابراهيم زاده: شاملو در ترجمه شعر از زبان های دیگر به زبان فارسی آن چنان هنرمندانه زبان مبدا شعر را با زبان مقصد همراه می کرد که اشعارش آئینه ای بود از آن چه شاعر اصلی سروده بود.
دوم مرداد ماه سالروز خاموشی احمد شاملو شاعر، منتقد و مترجم صاحب نام ایران است. بی تردید یکی از ویژگی های برتر شاملو ترجمه شعر از زبان های دیگر به زبان فارسی بخصوص ترجمه اشعار فدریکو گارسیا لورکا شاعر و نمایشنامه نویس اسپانیایی است:« آه ای ماه که می آیی/ می تابی / از فراز شاخه ها و برگ ها، گل ها، جگن ها، بپوشان خون را با یاسمن ها! / »
دکتر عبدالحسین فرزاد استاد دانشگاه و مترجم با اشاره به خوانش احمد شاملو از شعر به زبان های دیگر به میراث خبر گفت:«وقتی شعر را تعریف می کنیم، می گوییم شعر آن چیزی است که قابل ترجمه کردن نیست. این دیدگاهی افراطی نیست، بلكه دقیق و درست است. در شعر واژه ها به صورت کد عمل می کنند. کدی که طیفي عاطفی را معنا بدهد. شب بیم و مردابي چنين حائل/ كجا دانند حال ما سبكباران منزلها
در این شعر حافظ هرکدام از واژه ها یک طیفی را ایجاد می کند که مخاطب با ظرفیت و حالت روانی خودش در آن قرار می گیرد. اگر قبول کنیم ادبیات مهمترین عامل انتقال اندیشه است اگرچه شعر هنر است، ولی برای انتقال اندیشه هم از آن استفاده شده است. بنابراین ضرورتا باید اشعار را به زبان های مختلف ترجمه کنیم و کسانی درترجمه موفق هستند که با دید شعر با شعر برخورد می کنند نه با دید نقد. اگر بخواهیم شعر را به صورت نقد در نظربگیریم. آن ترجمه یک خوانش و یک قرائت از آن شعر است .اما اگر مترجم هنرمند باشد که بتواند با شاعر مبدا ارتباط برقرار كند وشعر را همسو با زبان مقصد برگرداند، ترجمه شعر ميتواندحالت آیینه بودن داشته باشد، که هرکس در آن خودش را ببیند، در اين صورت آن شعر می تواند در زبان مقصد برای مخاطبش همان گستردگی و حالات زبان مبدا را ايجاد كند. ما در ایران در این زمینه شاعران خوبی داریم که گل سر سبد همه احمد شاملو با ترجمه های مختلف است.
فرزاد با اشاره ترجمه هایی از اشعار لورکا گفت:« من ترجمه هایی را از شعرهای لورکا دیدم اما هیچکدام قدرت كار شاملو را ندارند. انگار او این اشعار را را دوباره سروده. بیشتر این مترجمان به نثر اهمیت می دادند و شعر را به نثر ترجمه کردند. ولی شاملوبا شعر به عنوان شعر برخورد می کند. وقتی شما می خوانید: آه جبریلک قدیس من/ می بینید کم کم/ از یاد می برید که این شعر مال لورکا است و شاملو ترجمه کرده در واقع شعر را با همان گستردگی عاطفی دوباره می خوانید.»
وی همچنین به تاثیر مترجم بودن شاعر در ترجمه اشاره کرد:« مترجم قوی و زبردست در رمان و شعر کسی است که بتواند سبک شاعر را در ترجمه منتقل کند مثلا اگر سبک شاعر مثل سبک فروغ است که واژگان آرکاییک نیست، باید از واژگان همان سبک در ترجمه استفاده کند: در آوار خونین گرگ و میش دیگر مردی آنک / و شیر آهن کوه مردی از اینگونه عاشق / راه خونین سرنوشت به پاشنه خونین در نوشت .
این سبک و لحن حماسی و واژه ها آرکائیک است و در عینی که نو است سبک قدما را در خود دارد. اگر کسی شاعرنباشد سبک و لحن شعر را نمی تواند منتقل کند یک ترجمه ساده به دست خواهد داد. من خودم به ترجمه کلمات خیلی اهمیت می دهم و معتقدم اگر شاعر فلان واژه را انتخاب کرده که در زبان انگلیسی این معنی را می دهد و فخامت دارد در ترجمه از واژه ای استفاده می کنم که همین فخامت را داشته باشد. شاملو با شعر همین کار را داده است. مرحوم احمد میرعلائی اشعار اکتاویو پاز را ترجمه کرده هم از اين روش بهره برده است. شاملو ظرافت شعر مبدا را درک می کرد.نكته ديگر آگاهی از شعر امروز دنیا است كه به به ترجمه بهتر کمک می کند. »
فرزاد با اشاره به دو ترجمه از یک شعر توضیح داد:« نزار قبانی شاعر عرب شعری دارد به نام خشم خوشه ها که در آن می گوید: ما سرخپوست نیستیم ما ماندگاریم/ این ترجمه شعر نیست بلکه نثر است اما وقتی بگوییم من سرخپوست نیستیم ما ماندگارانیم شعر می شود. سبک زیبای شعر باید درک شود. مترجم شعر حتما باید شاعر باشد. به عروض و قافیه در زبان مبدا و روحیات شاعر مبداآشنایی داشته باشد. شاملو روحیات و عواطفی که پشت واژه ها بود را ميشناخت و معادل آن را در فارسی تشخیص می داد. او به خوبی می دانست هر واژه می تواند در فارسی همان معنايی را بدهد و شعر را جذاب کند. »
مترجم کتاب ابدیت لحظه هیچ معتقد است:« تمام ترجمه های شاملو ویژگی ارتباط برقرار کردن با اصل شعر را دارد. صرف این که بگوییم شاملو شعر لورکا را ترجمه کرده و لورکا مانند او شاعر سیاسی بوده كافي نیست. ترجمه هایی که شاملو بسیار موفق بوده چون در عمق واژه ها وارد شده و در طیف شعر شاعر قرار می گیرد و آرام آرام با او همسو می شود و کم کم با او ارتباط می گیرد در این جا است که مترجم تبدیل به آن شاعر می شود که فارسی بلد است. بنابرین آن شعر دوبار به وسیله شاملو به فارسی سروده می شود. پیش از شاملو هم اشعار لوركا ترجمه شده اما من عظمت لورکا را حس نمی کردم این شاملو بود که عظمت لورکا را نشان داد. در مجموعه«در ساعت 5 عصر »تازه متوجه می شوید که لورکا چه شاعر بزرگی است.»
فرزاد می گوید: «این روزها با خواندن ترجمه اشعار لورکا به یاد شاملوی بزرگ که جاودانه شد می افتیم . تا دنیا هست سبک و مکتب او وجود دارد و تا اسم او هست نشان می دهد که روزگار عظمت شعر در سرزمین ایران همچنان ادامه دارد وشعر حرف اول را می زند. شاملو به عنوان یک شاعر پویا می دانست در کجای تاریخ کشورش و تاریخ ادبیات ایران قرار گرفت. او در جایی که ایستاده پشت سرش بزرگانی چون حافظ سعدی و فردوسی قرار دارند. به همین دلیل به حرمت شعر اسائه نمی کرد و برای واژگان ارزش قائل بود.»