يكشنبه 3 مهر 1384

گفت وگوي تفصيلي ايسنا با هوشنگ كامكار

غمخوار ميركريمي، بيضايي، علي رهبري، دانشگاه ، موسيقي و مديريت مراكز تصميم گيرنده در زمينه ي موسيقي

هوشنگ کامکار

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و هنر - موسيقي


من از اين در آموزشگاه كه خارج مي شوم سوار ماشيم شده و به خانه ام مي‌روم نه با تلويزيون كاري دارم نه با ارشاد و نه با جاهاي ديگر. اگر نگذارند در ايران كنسرت برگزار كنيم يا به نوارمان مجوز ندهند ناراحت نمي‌شوم چون خيلي راحت و ريسک پذير هستيم.


هوشنگ كامكار سرپرست گروهي كه از ابتداي سال جاري اعلام كرد كه ديگر در ايران برنامه اجرا نمي‌كند و حتي واكنش يکي از كانديداي انتخابات رياست جمهوري را برانگيخت اگر چه در كمال خونسردي مي‌گويد كه هيچ نگران فعاليت نكردن گروهش در ايران نيست ولي در گفت و گوي خود با خبرنگار هنري ايسنا نشان مي دهدكه نگران خيلي چيزهاي ديگر است نگران علي رهبري كه معتقد است با حضور او اركستر سمفونيك تهران، يكي از بهترين اركستر سمفونيك‌هاي دنيا مي‌شود، اگر چوب لاي چرخش نگذارند. نگران گروه پارسيان است كه چندي پيش اجراي آن لغو شد. نگران موسيقي است كه كسي دلش براي آن نسوخته ونگران مردمي است كه با عملكرد تلويزيون فكر مي‌كنند موسيقي مزخرف لس‌انجلسي تنها موسيقي خوب در كشور است و ...


آخر گفت و گو با كامكار به فيلم خيلي دور خيلي نزديك كشيده مي‌شود.


هوشنگ كامكار مي‌گويد: همسر من اين فيلم را ديده و خيلي از آن تعريف مي‌كرد ميركريمي فيلمساز ناشناخته‌اي بود ولي با تلاش و پشتكار هم اكنون فيلمساز برجسته‌اي شده كامكار مي گويد: اگر از او حمايت نشود شايد او هم مستاصل شده وراهي خارج شود.

كامكار تنها نگران علي رهبري و گروه پارسيان نيست نگران رضا ميركريمي نيز هست.

او مي‌گويد: در همه جاي دنيا، كاري مي‌كنند كه از اثري يا فيلمي استقبال شود ولي در ايران حتي اگر از اثري استقبال شود كاري مي‌كنند كه ديگر ازآن استقبال نشود.

نگراني‌هاي هوشنگ كامكار پاياني ندارد او حتي به پايان يافتن زود هنگام نمايش بهرام بيضايي معترض است... .

خبرنگار ايسنا با او درباره مسائل مختلف موسيقي ايران گفت و گويي كرده كه مي‌خوانيد:


/بزرگترين اركستر دنيا/


هوشنگ كامكار شيفته حضور علي رهبري در اركستر سمفونيك تهران است او مي‌گويد: آقاي رهبري برنامه‌اي براي اركستر سمفونيك تهران دارند كه اگر بگذارند اجرا شود اركستر سمفونيك تهران يكي از بزرگترين اركستر سمفونيك دنيا خواهد شد.

او ادامه مي‌دهد : علي رهبري آدم پرشور و پر انرژي است و در صحبتي كه با او داشتم مي‌گفت من نيامدم كه مشهور شوم من آمده‌ام كه سطح اركستر را بالا ببرم اين اركستر مي‌تواند به سطحي برسد كه در كشورهاي اروپايي با قدرت به اجراي برنامه بپردازد.

رهبري توقع زيادي ندارد نمي‌گويد كه آسمان را با ميخ به زمين بكوبيد.

ما هيچ بهانه‌اي براي حمله به علي رهبري نداريم او نه پول زيادي مي‌خواهد، نه مي‌توانيم بگوييم بي سواد است. نه مي‌توانيم بگوييم خارجي است. او برجسته‌ترين رهبر دنياست و نه به پول احتياج دارد و نه به شهرت، آقاياني كه دم از حمايت از هنر و موسيقي مي‌زنند بايد امكانات لازم را در اختيار او بگذارند.

كامكارها به اجراي سمفوني شماره ‌٩ بتهوون اشاره مي‌كند و مي‌گويد: براي اولين بار است كه در تاريخ موسيقي ايران، اركستر سمفونيك تهران، سمفوني شماره ‌٩ بتهوون را اجرا مي‌كند. اركسترهاي بزرگ دنيا توانايي اجراي چنين سمفوني را ندارند چه اجراي آن خوب باشد و چه بد. چون اجراي پر دردسر و مشكلي است.

كامكارمي گويد علي رهبري با ا جراي اين سمفوني مي‌خواهد به دنيا بفهماند كه اركستر سمفونيك تهران مي‌تواند به جايي رسيده وبه تعالي برسد. اگر چوب لاي چرخ او نگذارند آمده تا به موسيقي و فرهنگ مردم ايران خدمت كند.


/به نفع نظام و مردم/


به اعتقاد اين هنرمند موسيقي موفقيت علي رهبري و ارتقاء اركستر سمفونيك تهران به نفع نظام جمهوري اسلامي و مردم ايران است، هر گروه موسيقي با فعاليت‌هاي خوب خود كه بازتاب بين‌المللي داشته باشد در جهت تبليغ نظام و مردم ايران گام برداشته است.


/من ايراني‌ام/


كامكار تعريف مي كند چند وقت پيش فردي از يكي از گروه‌هاي ضد انقلاب در خارج از كشور نسبت به فعاليت‌هاي ما معترض شده بود برادرم در جواب او گفت: من ايراني‌ام و به ايراني بودم خود افتخار مي‌كنم.


/فشار به سوي تهاجم فرهنگي/


هوشنگ كامكار هشدار مي‌دهد كه لغو كنسرت‌هاي گروه‌هاي موسيقي راه مقابله با تهاجم فرهنگي نيست. بلكه فشار دادن به سمت تهاجم فرهنگي است .

او توضيح مي‌دهد: وقتي كنسرت‌ها را در ايران لغو مي‌كنيم معلوم است كه مردم به ديدن فلان خواننده لس‌انجلسي در دوبي مي‌روند و براي اينكه گروه هاي مورد علاقه‌ خودشان كه گروه‌هاي اصيل هستند نمي‌توانند در ايران برنامه اجرا كنند.

او به لغو برنامه ي اركستر زهي پارسيان اشاره مي‌كند و مي‌گويد: اين اركستر نوازندگان جوان، خوب و با تجره‌اي دارد و اگر يكبار برنامه‌اش لغو شود ديگر رغبتي براي اجرا در ايران پيدا نمي‌كند و به سمت اجرا در خارج ا زكشور سوق داده مي‌شود.

او مي‌گويد: براي اجراي سال گذشته در ايران شبي ‌١٥ ميليون تومان از ما گرفتند و اين مبالغ هنگفت فشارهاي بسياري بر گروه‌ها وارد مي‌كند البته متضرر اصلي در اين وضعيت مردم هستند كه به جاي پنج هزار تومان بايد ‌٣٥ هزار تومان پول بليط بدهند.

وي به اجراي گروه خورشيد اشاره مي‌كند و مي‌گويد: اين گروه‌ چرا تنها يك با ركنسرت مي‌دهد؟ اين گروه اگر بار دوم كنسرت بدهد من دستم را قطع مي‌كنم چون بار اول به خاطر هيجان و عشق به اين كار، كنسرت مي‌دهند ولي در دفعه‌هاي بعد به خاطر مشكلات بسيار دلزده مي‌شوند.


/ كسي دلش براي موسيقي نسوخته/


اومي گويد كسي دلش براي موسيقي نسوخته است كساني كه دلشان براي موسيقي مي‌سوزد كاري نمي‌توانند بكنند و كساني كه كاري مي‌توانند براي موسيقي كنند دلشان نمي‌سوزد.

هر كسي را كه در راس كاري مي‌گذارند با تمام توانش بايد در جهت بهبود و سطح دانش ان هنر كوشش كند و اگر نگذاشتند يك ثانيه هم تامل نكند و بايد ا زآنجا بيرون بيايد.

بايد همه با هم تفاهم داشته باشند و دست به دست هم بدهند و آن چيزي را كه كارشناسان و متخصصان تشخيص مي‌دهند درست انجام دهند.


/ برخوردهاي سليقه‌اي/


گروه كامكارها از ابتداي سال جاري اعلام كرده كه به دليل حمايت نشدن ديگر در ايران كنسرت نمي‌دهد.

كامكار درباره فعاليت‌هاي فعلي اين گروه در ايران توضيح مي‌دهد: به ما براي اجرا در ايران مجوز نمي‌دهند چون با برخوردهاي سليقه‌اي به كار ما لطمه مي‌زنند.

كامكار مي‌گويد: كاري را كه ما براي اجرا، تنظيم كرده‌ايم با برخورد سليقه‌اي برخي مسئولان چنان حالت‌ها و تحريرهاي آن به هم مي‌خورد كه آدم ترجيح مي‌دهد آن را اجرا نكند و از خير اجراي آن بگذرد.

وي ادامه مي‌دهد: كارهاي ما از قبل تنظيم شده و ساخته شده است و تركيب خوانندگان آن مشخص است متاسفانه برخوردهاي سليقه‌آي با يك كار باعث مي‌شود ديگر نتوان اسم موسيقي را روي آن گذاشت.


/ سي دي اوراد متوقف در ارشاد /


كامكارها مي‌گويد: از سي‌دي اوراد نسخه‌اي براي انتشار درايران آماده كرده‌ايم كه چند ماه است در وزارت ارشاد متوقف مانده است چند روز پيش با من تماس مي‌گيرند و مي‌گويند از يكي از استوديوها وقت بگيريد چون در يكي از اثار، صداي يكي از زن‌ها بالاست و براي اينكه مجوز بگيريم بايد صداي اين زن مقداري پائين بيايد.


/ خيلي راحت، خيلي ريلكس/


با همه اين تفاسير، كامكار مي‌گويد: چه مجوز بدهند چه مجوز ندهند ما آدمهاي ريلكس و راحتي هستيم. چه بگذارند ما برنامه اجرا كنيم چه نگذارند براي ما فرقي نمي‌كند ولي اين مردم و شنوندگان داخل ايران هستند كه نمي‌توانند كا رما را زنده ببينند.

به گفته كامكار، سي دي اوراد داراي ‌٧-8 آهنگ جالب و پر تكنيك است و اين سي دي در كردستان توزيع شده و در خارج از كشور نيز پخش شده و استقبال بسيار خوبي نيز از آن شده است.


/با هيچ كس كاري نداريم/


سرپرست گروه كامكارها به در خروجي آموزشگاه كامكار اشاره مي‌كند و مي‌گويد: من هر روز از اين در كه خارج مي‌شوم با ماشين به خانه‌ام مي‌روم نه با تلويزيون كاري دارم نه با راديو و نه با ارشاد و نه با هيچ دستگاه ديگري و در هيچ شورايي هم مطلقا عضويت ندارم و با آن همكاري نمي‌كنم براي اينكه عضويت در اين شوراها آب در هاون كوبيدن است.

او در ادامه به دلايل عضو نبودن خود در اين شوراها مي‌پردازد. او مي‌گويد: اين شوراها از خودشان استقلال فكري ندارند وآن چيزي كه تشخيص مي‌دهند درست است انجام نمي‌شود و وقت هنرمندان در اين شوراها تلف مي‌شود.

وي ادامه مي‌دهد: من اگر چه مخالف حضور در هر شورايي هستم ولي يك بار به زور در يك شورا رفتم و در يكي دو جلسه، تصميمات گرفته شد و به نظر ما همه آن‌ها درست بود ولي در جلسه سوم ناگهان مشاهده كرديم، بر خلاف تصميمات منطقي و اصولي ما كارهايي انجام شده كه هيچ كدام از ما از آن‌ها خبر نداشتيم به اين نتيجه رسيدم در اين شوراها تصميمات عملي نمي‌شود و كشكي است. به همين خاطر به خودم گفتم ديگر به جايي نمي‌روم كه نشود در آن تصميمات خود را عملي كرد.


/پتك بر سر منتقد/


هوشنگ كامكار منتقد مراكز تصميم گيرنده در زمينه موسيقي است او مي‌گويد: اين مراكز تصميم گيرنده دست‌ كاردان نيست. حتي اگر يك كاردان و متخصص را در مراكز تصميم گيرنده بگذارند توان اجرايي را از او مي‌گيرند.

الآن من كه در اين زمينه مدعي هستم شايد فردا به من بگويند اقاي كامكار بفرماييد بياييد تلويزيون ياارشاد . فردا كه به تلويزيون رفتم و برنامه خود را دادم ممكن است با پتك به سرم بكوبند و بگويند فلان فلان شده مگه ديوانه شده‌اي اين چه برنامه‌اي است نوشته‌اي.

اگر برنامه‌هاي زيادي هم بنويسيم نه تنها اجرا نمي‌شوند بلكه تبديل به حرف گوش كن آن‌ها مي‌شويم. در حالي كه ما نمي‌خواهيم حرف گوش كن مسئولان شويم.


/كامكارها و تلويزيون/


كامكار مي‌گويد: تلويزيون بايد برنامه‌هاي مختلف و زيادي را براي معرفي موسيقي خوب داشته باشد متاسفانه هم اكنون جوانان هيچ شناخت دقيقي از موسيقي خوب و اصيل ندارند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

تلويزيون بايد انواع مختلف موسيقي خوب را به مردم معرفي كند اگر تلويزيون موسيقي خوب را به مردم معرفي كند موسيقي لس‌آنجلسي از نظر عامه مردم موسيقي مزخرف و غير قابل تحملي مي‌شود ولي وقتي موسيقي خوب در دسترس مردم نباشد و چيزي براي تشخيص وجود نداشته باشد مردم فكر مي‌كنند موسيقي خوب همان موسيقي لس‌انجلسي است و به بيراهه مي‌روند چون هيچ تصويري از موسيقي اصيل در تلويزيون وجود ندارد.


/ كامكارها و اركستر سمفونيك مالمو/


هوشنگ كامكار از حضور گروه كامكارهار در اركستر سمفونيك مالمو سوئد به عنوان واقعه‌اي بزرگ حتي در موسيقي سمفونيك دنيا ياد مي‌كندبه گفته كامكار.برنامه گروه كامكارها در اركستر سمفونيك مالمو در سه بخش است در بخش اول، اردلان، ارژنگ و فشنگ به تكنوازي مي‌پردازند بخش دوم اجراي كنسرتو براي كمانچه وعود توسط ارسلان و اردشير است و در بخش سوم، كل گروه كامكارها به اجراي برنامه مي‌پردازد.


/خداحافظ دانشگاه/


هوشنگ كامكار علي رغم انكه ‌١٠-12 سال عضو هيات علمي دانشگاه بوده ولي در اعتراض به وضعيت نامناسب تدريس و گزينش دانشجو، از دانشگاه استعفا مي‌دهد. او مي‌گويد: استعفاي من را تا ‌٣ سال كسي جرات نمي‌كرد امضاء كند و با خواهش و تمنا اين كار انجام شد من در نامه استعفاي خود به دلايل آن اشاره كردم.

دلايل مورد اشاره كامكا رهمان وضعيت نامناسب تدريس در دانشگاه هاست او مي‌گويد: من كه حقوق بگير دولت نبوده و نيستم و زندگي‌ام از راه آموزشگاه و برگزاري كنسرت موسيقي در خارج از كشور مي‌گذرد خيلي راحتم و شب سرم را راحت روي بالشت مي گذارم.

او مي‌گويد:‌همه آهنگسازهايي كه از دانشگاه‌ها فارغ‌التحصيل مي‌شوند همين آهنگسازهايي هستند كه آهنگ قالي و تايد و پفك براي تلويزيون مي‌سازند و‌آهنگساز درست و حسابي از آن‌ها بيرون نمي‌آيد.

كامكار مي‌گويد: زماني يك فوق‌ليسانس موسيقي براي تدريس به اموزشگاه من آمده بود به او گفتم بيا اينجا ( سازي را) بزن ولي كاغذش (مدركش) را نشان مي‌دهد. ولي موسيقي و هنر كه به مدرك و نوشته، فوق و دكترا نيست. بايد چيزي بلد باشي و كار كرده باشي اگراستثنايي وجود داشته خودش بوده و كار كرده است.

كسي كه بايد در دانشگاه درس بدهد حداقل بايد دكترا داشته باشد در دانشگاه هنر، شاگردان همين دانشگها در ترم‌هاي بالا درس مي‌دهند. كساني كه هنوز مدرك نگرفته‌اند. روساي دانشگاه‌ها، مدرك دكتري ندارند و وضعيت موسيقي در دانشگاه‌ها بسيار اسفناك است.

هم اكنون در وزارت ارشاداز خوانندگان ونوازندگان نمي‌پرسند تو موسيقي بلدي يا نه، فلان خواننده مي‌گويد من فارغ‌التحصيل فلان دانشكده هستم و به او مجوز مي‌دهند. در دانشگاه به ما مي‌گفتند چون بودجه نداريم دانشجويي را نگه نداريد و به او نمره بدهيد. در هيچ كجاي دنيا اين جوري نيست كه به جاي كار بلد بودن كاغذ در كار باشد.


هوشنگ كامكار مي‌گويد كسي بايد وارد دانشگاه شود كه قبلا در هنرستان موسيقي، زير نظر معلمان آموزش ديده و همه دروس آموزش ديده را قبول شده باشد و بعد در دانشگاه آن دروس را در سطح بالاتري ياد بگيرد نه اينكه در دانشگاه تازه از صفر شروع كند.

او تعريف مي‌كند: اردشير كامكار به يكي از هنرجويانش بعد از ‌٥/١ سال گفته بود كه تو موزيسين نمي‌شوي چون خيلي بي‌استعداد هستي، آن هنرجو در جواب اردشير گفته بود: استاد من ترم سوم دانشگاه هستم!


گفت وگو از خبرنگار ايسنا : محمد تاجيك

دنبالک:
http://mag.gooya.ws/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/26327

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'گفت وگوي تفصيلي ايسنا با هوشنگ كامكار' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016