فاصله گرفتن مردم از شعر به دهههاي گذشته بازميگردد
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
محمد شمس لنگرودي معتقد است: شاعران امروز، آرامآرام به زبان جديد و شستهرفتهاي دست يافتهاند كه براي مردم، قابل فهم است.
اين شاعر در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، تصريح كرد: از اوايل دهه 30 تا اواخر دهه 40 دوره اوج و اعتلاي شعر نو بود كه مخاطبان بسياري هم داشت؛ اما اتفاقهايي در حوزه شعر افتاد كه از آن جمله گسترش بيرويه و آسانگيرانه شعر موج نو در آن دوره بود. درحاليكه اين شعر، اعتلاي شعر نو را ميتوانست باعث شود، دور شدن مخاطب جدي از شعر را باعث شد كه روشنفكران بودند و به دنبال آن مردم نيز از شعر فاصله گرفتند.
وي درباره دليل اوج و اعتلاي شعر در دهه 40، توضيح داد: بعد از كودتاي سال 32، اوج و اعتلاي شعر آغاز و تا سال 46 و 47 اين روند ادامه داشت و مردم از آن استقبال ميكردند. يكي از مهمترين دلايلش اين بود كه شعر هنوز وسيله بيان ملي ما بود و غير از شعر، چيز ديگري براي اين بيان نداشتيم. ساير هنرها نيز مانند نقاشي، تئاتر، موسيقي و داستاننويسي هنوز جا نيفتاده بودند؛ بنابراين شاعران تنها وسيله ارتباطي نيرومند و مطمئن ميان روشنفكران و مردم بودند. اما از دهه 40 به بعد با وجود جريانهاي پيشآمده در شعر، آن شعر ديگر پاسخگوي نياز مردم نبود و از همان دوره مردم از شعر دور شده بودند.
شمس لنگرودي افزود: بعد از انقلاب مسائل جديتر از شعر در ميان بود و همان بحران گذشته نيز ادامه داشت كه بهمرور حل شد، اما مشكلهاي ديگري باعث شد كه شعر خوب به دست مردم نرسد.
وي با اشاره به مكانيسم پخش كتابها به عنوان يكي ديگر از دلايل دور شدن مخاطبان از شعر متذكر شد: در گذشته مكانيسمي در پخش كتابها وجود داشت و كتابها به آساني در اختيار همه قرار ميگرفت، اما اين مكانيسم به هم خورد كه اين موضوع فقط در حوزه كتاب شعر نيست. در سالهاي 40 و 50، اگر مترجمي يك كتاب را ترجمه ميكرد، با همان ترجمه به شهرت ميرسيد، زيرا كتاب به دست خواننده ميرسيد؛ اما امروز دهها مترجم كتابشان چاپ ميشود و بعضيها هم ميخوانند، ولي نميدانند اسم مترجم چيست.
سراينده «باغبان جهنم» يكي از دلايل فاصله گرفتن مخاطبان را از شعر، تحول در زندگي مردم دانست و توضيح داد: متحول شدن زندگي ما، باعث شد مضمون و مفهوم بسياري از نيازهاي ما عوض شود و براي رسيدن به بيان تازه، شاعران به فرصتي نياز داشتند تا به زبان تازهاي دست يابند.
وي با اعتقاد بر اينكه امروز شاعران آرامآرام به زبان جديد دست مييابند، يادآور شد: امروز آن زبان گذشته كه مورد وثوق و اطمينان بود، يعني زبان احمد شاملو، فروغ فرخزاد و نيما يوشيج آرام آرام كنار رفته و زبان و شعرهاي جديدي بعد از آن تلاطم پيدا شده كه اتفاقا برد خود را يافته و شعر سالم و شسته و رفتهاي را شكل داده است؛ نمونهاش شعر شاعراني چون رسول يونان، گروس عبدالمكليان، حافظ موسوي، هيوا مسيح، سيدعلي صالحي، عباس صفاري و... است كه شعر اين عده، به شعر احمد شاملو، نيما يوشيج و مهدي اخوان ثالث شباهتي ندارد، اما زبان مستقلي دارد كه بسيار قدرتمند و خوب است.
او همچنين متذكر شد: مردم امروز به هر دليل انگيزه مطالعه را از دست دادهاند. نميگويم بهدليل ماهواره و اينترنت است، يا مشكلهاي مالي در اين امر دخالت دارد؛ چراكه مردم ماهواره ميخرند يا هزينه sms را ميپردازند و براي آن انگيزه دارند، اما براي كتاب خواندن انگيزهاي ندارند.
شمس لنگرودي با بيان اين مطلب كه شعر، خوانندگان رسمي و جدي خود را دارد، چشمانداز شعر معاصر را خوب توصيف كرد و اظهار داشت: شعر اينك آرام آرام جايگاهش را مييابد و به زبان شسته و رفته و خوشساخت و قابل دسترسي ميرسد كه براي مردم قابل فهم است، ولي هنوز شناختي از آن وجود ندارد، چون كتاب به دستشان نميرسد.
او در پايان تصريح كرد: در همهجاي دنيا اين اتفاق در شعر افتاده است كه شعر از جلو صحنه به پشت صحنه رفته و هنرهايي چون سينما و موسيقي جلو آمده اند؛ پس اين مساله به ايران مختص نيست.