چهارشنبه 17 اسفند 1384

نوبت نوروز، شعري از ويدا فرهودي

ويدا فرهودی
...نوبت نوروز و جشن سنبل و دیدار دوست / سوگ شد با لاله ها در خاوران، خامـُش، خزید / گوش کن این قصه ی پر غصه ی دوران ما است / قسمت این سان چون که بوده،کی توان از آن رهید

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

آسمان ابری شد ورنگ شقایق ها پرید
وقتی از نسل زمستان، دیوخو از ره رسید

مست ِ شادی، زندگی از آرزو می گفت و عشق
خدعه امـا آمد و قلـب بهـاران را خلـید

شور، پرپر چون که شد، از شرق و غرب روزگار
کینه بی رحمانه بر سقف رفاقت ها وزید

بر فراز پنجره، جای قناری، زاغ خواند
شعر ِ شیدا، زین شقاوت ،واژه های خود درید

نوبت نوروز و جشن سنبل و دیدار دوست
سوگ شد با لاله ها در خاوران، خامـُش، خزید

گوش کن این قصه ی پر غصه ی دوران ما است
قسمت این سان چون که بوده،کی توان از آن رهید

در زمانی بعد از این،آن سو تر از ایام کین
یاد ما می کن که ماتم ، بی محابامان، گــَـزید

سرخ گون باید شود ایامت ای میهن اگر
نوبتی سرما وجود نازنینت را جویــد

ویدا فرهودی
اسفند ماه 1384

دنبالک:
http://mag.gooya.ws/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/29231

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'نوبت نوروز، شعري از ويدا فرهودي' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016