http://www.ghiasabadi.blogfa.com
چون از عبارت جالب «جشن زنانه» نام ببرديد، ابتدا در باره اين احتمال توضيح دهيد.
اين احتمال نيست. بلكه شواهد مردمنگاري و منابع مكتوب در يكي- دو سده پيشين، جاي ترديد در آن باقي نميگذارد. ادوارد پولاك، پزشك اتريشي ناصرالدينشاه و معلم مدرسه دارالفنون در سفرنامه خود به سال 1243 خورشيدي (1865 ميلادي) گزارش كرده است كه زنان تهراني در روز سيزدهبدر به آييني كهن به دشت و صحرا ميروند و دولت وقت براي جلوگيري از اينكار، عوارضي وضع كرده و مبلغي از زنان دريافت ميكند. ماري شيل، همسر وزير مختار بريتانيا در ايران در سفرنامه خود به سال 1228 خورشيدي (1850 ميلادي) نقل كرده است كه زنان براي سيزدهبدر به سنت قديم به باغ سفارتخانه بريتانيا ميآيند و بجز باغبانها، هيچ مرد ديگري در آنجا نيست. همچنين قهرمان ميرزا عينالسلطنه در روزنامه خاطرات خود شرح ميدهد كه هنگام عزيمت به شميران در سال 1287 خورشيدي (1326 قمري) ديده است كه زنان به سيزدهبدر آمده بودند و سبزيهاي صحرايي را ميچيدند در حاليكه مردان به زراعت رفته بودند.
بجز اسناد مكتوب، توجه به باورهاي مردمشناختي نيز از زنانه بودن سيزدهبدر حكايت ميكند. در افغانستان، روز سوم و يا سيزدهم فروردين را «نوروز زنان» مينامند. در آسياي ميانه و نواحي ورارود، برخي از روزهاي نوروزي به «هوروزا» ايزدبانوي سغدي آبها وابسته است و زنان براي بزرگداشت او به دشت و طبيعت ميروند. در بسياري نواحي، مراسم فالگيري سيزدهبدر، منحصراً بدست زنان انجام ميشود. در سنگسرِ سمنان، زنان آش مخصوصي به مناسبت اين روز ميپزند. در ميان ارامنه فريدن، تازهعروسان با جامه اَروسي (عروسي) خود در مراسم حاضر ميشوند. در سنگسر و نيز در تبرستان و مازندران، پسران جوان به نامزدها و دلدادههاي خود هديههايي پيشكش ميكنند. همه اين شواهد كه بطور خلاصه گفته آمد، بر زنانه بودن جشن سيزدهبدر دلالت ميكنند كه بعدها مردان نيز خود را از آن بيبهره نكردهاند. (البته اميدوارم اين سخنان موجب نشود كه خانمهاي گرامي، پس از نوروز و اسفندگان، در انتظار هديه ديگري باشند كه ديگر از توان ما خارج است.)
چرا اين مراسم در روز سيزدهم فروردين برگزار ميشود؟
بسياري از آيينهاي ملي در سرزمينهاي ايراني، به شيوههاي گوناگون و در زمانهاي مختلفي برگزار ميشود. اما از آنجا كه شيوه رايج در تهران، بيشتر در رسانهها بازتاب مييابد، تصور ميشود كه همين شيوه در همهجا و در ميان همه مردمان روايي دارد. براي نمونه، افزودن ماهي سرخ به سفره هفتسين، ابتكار ناهنجاري بود كه سوداگران در تهران رواج دادند و به لطف تلويزيون، در شهرهاي بزرگ هم فراگير شد. در بسياري از شهرها و روستاهاي دورافتاده كه به امواج مخرب تلويزيون دسترسي نداشتهاند، چنين بدعتي كاملاً ناشناخته است و آيينهاي ايراني كه پيوندي عميق با پاسداشت زيستبوم و گراميداشت همه موجودات هستي دارد، هيچ ارتباطي با چنين قتلعام گستردهاي ندارند.
هر چند فراگيرترين شكل برگزاري اين جشن در سيزدهمين فروردينماه است اما گونههاي ديگري از آن نيز شناخته شده است. در برخي نواحي استان سمنان، خوزستان و بختياري، در چهاردهم فروردين و به نام «چاردهبدر» برگزار ميشود. در باختر افغانستان، در نخستين چارشنبه سال و در نواحي استان كرمان در نخستين شنبه سال نو انجام ميشود. همميهنان ارمني در سيزدهمين روز ژانويه، و ارمنيان فريدن اصفهان در سيزدهم ماه فوريه چنين جشني را با نام «دِرِنـدِز» يا «دريانداراج» برگزار ميكنند. البته روحانيت مسيحي براي اين آيين كهن، توجيهي ديني نيز پديد آورده و سيزدهم ژانويه را روز نامگذاري عيسي ناميده است. مراسم روز «كيپور» در نزد يهوديان نيز شباهتهايي با سيزدهبدر دارد. برگزاري سيزدهبدر در سيزدهمين روز ماه قمري صفر نيز در نواحي گوناگون و در منابع مكتوب سدههاي اخير ديده شده است. همچنين از گفتارهاي ابوريحان بيروني در آثارالباقيه چنين برميآيد كه گويا در زمان او، آييني شبيه به سيزدهبدر در ششم فروردين ماه برگزار ميشده است.
به گمان من، وظيفه پژوهشگران و رسانهها است كه در شرح و گزارش آيينهاي ملي، تنها به شيوه رايج در تهران، بسنده نكنند و آنرا گونه اصيل و باستاني هر آييني ندانند. وظيفه بزرگ ما براي دوري جستن از تفرقههاي قومي و ايجاد همبستگي ملي، توجه و احترام به تمامي شيوههاي گوناگون برگزاري آيينهاي ايراني در همه سرزمينها و بازگو نمودن آنها است. شايد كوتاهيهاي رسانههاي دولتي و تلويزيون داخلي ايران در اين زمينه توجيهپذير باشد، اما براي دوستداران و دلسوزان فرهنگ ايران، بخشودني نيست.
قدمت سيزدهبدر چقدر است؟
براي بررسي ديرينگي جشن سيزدهبدر، ما با يك خلأ درازمدت در منابع و اسناد مكتوب روبرو هستيم. از همين روي، برخي پژوهشگران بر اين گمانند كه اين جشن ديرينگياي بيش از يك يا دو سده ندارد. تمامي منابع مكتوبي كه به گزارش صريح سيزدهبدر (در فروردين يا صفر) پرداختهاند، متعلق به عصر قاجاريه هستند. اما دو شاهد ديگر نشاندهنده ديرينگي بسيار زياد اين جشن است. يكي آيينهاي بسيار گسترشيافته و متنوع و گوناگون سيزدهبدر است كه بر پايه قواعد مردمشناسانه و فرهنگ عامه، هر چقدر دامنه گسترش باوري فراختر و شيوههاي برگزاري آن متفاوتتر باشد، نشاندهنده ديرينگي بيشتر آن است. و ديگري، مراسم مشابهاي است كه بموجب كتيبههاي باستاني سومري و بابلي (اكدي) از آن آگاهي داريم. بموجب اين گزارشهاي مكتوب، آيينهاي سال نو در سومر با نام «زَگموگ» و در بابل با نام «اَكيتو»، دوازده روز به درازا ميكشيده و در روز سيزدهم جشني در آغوش طبيعت ميآراستهاند. بدين ترتيب تصور ميشود كه سيزدهبدر داراي سابقهاي دستكم چهارهزار ساله است.
چه ارتباطي بين اين جشن و عدد سيزده و نحسي آن وجود دارد؟
در باورهاي ايراني هر يك از روزهاي ماه خورشيدي از آنِ يكي از ايزدان و مينويان است و تمامي روزهاي سال خجسته و فرخنده هستند. نحس بودن عدد سيزده، ارتباطي با فرهنگ ايراني ندارد و متعلق به جوامع غربي و اروپايي است و پس از آشنايي و گسترش روابط ايرانيان با اروپاييان از عصر صفوي به بعد، به ايران راه يافته است. ميدانيم كه باور به نحس بودن عدد سيزده، عليرغم پيشرفتهاي همهجانبه علمي و تكنولوژيكي هنوز هم عميقاً در غرب متداول است و ايرانيان با اينكه سخنان فراواني در باره نحس بودن عدد سيزده را شنيدهاند، اما ميدانيم كه چنين باوري در نزد عموم مردم رواج گسترده ندارد و اگر دائماً در رسانهها تبليغ نشود، خواهيم ديد كه چنين اعتقادي كمتر از زبان مردم شنيده ميشود.
اما از سوي ديگر، عدد سيزده در نزد ايرانيان و جوامع كهن، بخاطر خاصيت بخشناپذيري آن، عددي «بد قلق» دانسته ميشده است. در حاليكه عدد دوازده از قابليت بخشپذيري بسيار بالايي برخوردار بوده و به پنج مقسوم كامل و چهار مقسوم با خارج قسمت غير گنگ، قابل تقسيم است. البته سخن در باره ويژگيهاي خاص و جالب اعدادي همچون سه، پنج، هفت، دوازده، سي، چهل، هفتاد و دو، بسيار است كه بايد در فرصت ديگري به آنها پرداخت.
اما انتخاب سيزده براي اين جشن ايرانيان، نه به دليل نحس بودن آن، بلكه از آن روي است كه روز سيزدهم هر ماه خورشيدي در گاهشماريهاي ايراني از آن ايزد «تيشتَـر»، ايزد آورنده باران و سال خوب، است. (در گاهشماري سيستاني «تيركيانوا»، در سغدي «تيشيج»، در خوارزمي «چيريج») ايرانيان اين روز را براي خجستگي بسيار آن انتخاب كردهاند و اينكه در برخي نواحي نيز كه سيزدهبدر را در روز چارشنبه برگزار ميكنند هم به همين سبب بوده است. چرا كه روز چارشنبه در ايران باستان با نام «تيشتَر شيد» شناخته ميشده و در نتيجه پيوندي ميان چارشنبه و روز سيزدهم وجود دارد.
دليل برگزاري سيزدهبدر چيست؟
سيزدهبدر، سه دليل شناختهشده دارد. يكي اينكه آخرين روز جشنهاي نوروزي است و همانگونه كه پيش از اين گفته شد، سابقهاي دستكم چهار هزار ساله دارد. دليل دوم در اينست كه در اين روز عملاً نيمسال دوم زراعي آغاز ميشده است. سومين دليل چنين است كه سيزدهم فروردين، نخستين «تيشتر روز» سال است. در اين روز، مردمان ايراني براي نيايش و گراميداشت تيشتر، ايزد بارانآور و نويدبخش سال نيك، به كشتزارها و مزارع خود ميرفته و در زمين تازهروييده و سرسبز و آكنده از انبوه گلها و گياهان صحرايي، به شادي و ترانهسرايي و پايكوبي ميپرداختهاند و از گردآوري سبزههاي صحرايي و پختن آش و خوراكيهاي ويژه (در افغانستان به نام «آش ابودُردا») غافل نميشدند. به سخن ديگر، سيزدهبدر از نسخههاي جشنهاي تيرگان و آبريزگان است.
گويا نشانههايي از بعضي روابط آزاد و خارج از عرف يا ازدواج مقدس در سيزدهبدر وجود داشته است؟
اين خاص سيزدهبدر نبوده و عموماً مربوط به همه آيينهاي نوزايي طبيعت است كه از ابتداي اسفندماه آغاز ميشده و با تفاوتهايي در زمان و شيوهها، در سراسر آسياي غربي رواج داشته است. فعلاً زمان مناسبي براي اين بحث نيست.
اگر سيزدهبدر با نخستين تيشتر روز سال ارتباط دارد، در مواقعي كه آغاز سال در مبدأ ديگري بوده، باز هم اين جشن برگزار ميشده است؟
ما از برگزاري آيينهايي مشابه با سيزدهبدر بر بنياد گاهشماريهاي ديگر آگاهي داريم. جشن تيرگان در سيزدهمين روز تابستان، بازمانده نخستين تيشتر روز سال در كهنترين گاهشماري شناختهشده ايراني، يعني گاهشماري گاهنباري است كه در آن سال، از ابتداي تابستان آغاز ميشده است. آيين قاليشويان اردهال كاشان در سيزدهمين روز پاييز (امروزه در دومين آدينه مهرماه) بازمانده جشن ستايش و نيايشي براي اين ايزد بزرگ ايرانيان است و ميدانيم عليرغم اينكه به اين آيين رنگ مذهبي دادهاند، اما هنوز هم پيوندي ژرف با مراسم نيايش آب و آببازي تيرگاني دارد و تنها مراسم مذهبي است كه با گاهشماري خورشيدي سنجيده ميشود. همميهنان گيلاني و مازندراني بر بنياد گاهشماري كهن ديلمي و طبري، آيينهايي شبيه به اين را در سيزدهمين روز تيرماه خود (برابر با بيست و هفتم و دوازدهم آبانماه) به نامهاي «گالشي جشن» و «تير ماه سينزده» (sinzdah) انجام ميدهند. اما سيزدهمين روز سالي با مبدأ آغاز زمستان، امروزه در ميان همميهنان ارمني در روز سيزدهم سال نوي ميلادي برگزار ميشود.
مراسمي كه در سيزدهبدر انجام ميشده است، چيست و چه دلايلي داشته است؟
بخشي از آيين سيزدهبدر را، باورداشتهايي تشكيل ميدهد كه به نوعي با «تقدير و سرنوشت» در پيوند است. نمونه اينها عبارت است از فالگوش ايستادن، فالگيري (به ويژه فال كوزه)، گره زدن سبزه و گشودن آن، بختگشايي (كه به ويژه در سمرقند و بخارا رايج است) و نمونههاي پرشمار ديگر. چنين اعتقادهايي تنها منحصر به سيزدهبدر نيست بلكه با «آغاز يك مرحله جديد» در پيوند است. و در اينجا آغاز سال نو، آن مرحله جديد است. چنين باورهاي مرتبط با بخت و تقدير، از اعتقادهاي بسيار كهن و همچنان زنده و پايدار «زروانيِ» ايرانيان سرچشمه ميگيرد. همه مردمان در آغاز هر مرحله جديد در زندگي و روزگار خود، به نوعي در جستجو و گمانهزني براي آينده هستند. بسيارند كساني كه يك واقعه نيك يا بد در بامداد يك روز، در نخستين روز هفته، در نخستين روز ازدواج، در نخستين روز شغل جديد و در بسياري هنگامهاي ديگر را به كل آن روز يا واقعه تعميم ميدهند و به «فال نيك» يا بد ميگيرند. حتي عبارتهاي تهنيتآميز و نيكخواهي كه مردمان در آغاز روز يا سال به يكديگر ميگويند نيز گونههايي از همين باورها است. چنين مراسمي كه عموماً به «پيشبيني آينده» يا «تأثيرگذاري بر آينده» مربوط است، تنها متعلق به سيزدهبدر نيست و در چارشنبهسوري و ديگر مناسبتهاي نوروزي ديده ميشود.
علاوه بر اين، آيينهاي سيزدهبدر بمانند چارشنبهسوري و نوروز، بسيار پرشمار، زيبا و دوستداشتني هستند. بازيهاي گروهي، ترانهها و رقصهاي دستهجمعي، گردآوري گياهان صحرايي، خوراكپزيهاي عمومي، بادبادكپراني، سواركاري، نمايشهاي شاد، هماوردجوييهاي جوانان و آبپاشي و آببازي (كه اين آخري در ميان «پارسيوان»هاي پاكستان سخت رايج است) بخشي از آن آيينهاست.
همانگونه كه شباهتي بين چارشنبهسوري و نوروز امروزيِ متداول در تهران و شهرهاي بزرگ، با شيوههاي اصيل و كهن آن وجود ندارد، سيزدهبدر امروزي نيز تنها نامي از يك جشن كهن را برخود داشته و هيچ شباهتي به آيين كهن و يادگار نياكان ما ندارد. نحوه اجراي اين جشن، مانند بسياري از ديگر آيينهاي ايراني، عميقاً از شيوه اصيل و باستاني خود دور شده است و به شكل فعلي آن، داراي سابقه تاريخي در ايران نيست. اگر در گذشته مادران و پدران ما، سبزههاي نوروزي خود را در اين روز به صحرا ميبرده و براي احترام به زمين و گياه، آنرا در آغوش زمين ميكاشتهاند، امروزه ما آنرا بسوي يكديگر پرتاب ميكنيم و تكهتكهاش ميكنيم.
سيزدهبدرِ پيشينيان ما، روزي براي ستايش تيشتر، براي طلب باران فراوان در سال پيش رو، براي گراميداشت و پاكيزگي طبيعت و مظاهر آن، و زيستبوم مقدس آنان بوده است. در حاليكه امروزه روز ويراني و تباهي طبيعت است. بر اين باورم كه براي سپندارمذ ايران، براي ايزدبانوي زمين سرسبز، هيچ روزي غمانگيزتر از سيزدهبدر امروزي ما نيست.