خبرگزاری دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
علیاشرف درويشيان معتقد است: مميزی باعث شده که رماننويسان جوان، دست و دلشان برای خلق کار تازه بلرزد.
اين داستاننويس پيشکسوت در ادامه گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، تصريح کرد: زيبايی هنر در تنوع و گوناگونی است و يکرنگ کردن جامعه در تاريخ، تاکنون بینتيجه بوده و پس از اين هم نتيجه نخواهد داد؛ زيرا در چنين جامعهای داستان، شعر و موسيقی، قالبی، بیمفهوم و خستهکننده خواهد بود.
وی تصريح کرد: نوشتن رمانی که در حدود ۵۰۰ صفحه داشته باشد، حداقل پنج يا شش سال وقت میخواهد. در اين مدت نويسنده چگونه گذران خواهد کرد؟ اگر کتابش مورد قبول ناشر قرار گيرد، اگر پس از حروفچينی و معطل ماندن برای مجوز، پس از چند ماه يا حتا چند سال ايرادی به آن گرفته نشود و کتاب چاپ و منتشر شود و مورد توجه خوانندگان قرار گيرد، آن وقت نويسنده يک دورخيز ديگر برای رمان بعدیاش میتواند داشته باشد و کم و بيش به کارش ادامه دهد.
او در ادامه همين بحث يادآور شد: اما اگر به رمان او ايراد گيرند که فلان صفحه يا فلان فصل را حذف کند، تمام زحماتش به باد میرود و با اين حساب آيا باز هم کسی دنبال نوشتن رمان میرود؟ مجموعه داستانهای کوتاه هنوز به اين مشکل دچار نشدهاند، زيرا نويسنده داستانی را که دستور حذفش را دادهاند، از مجموعه خود میتواند بردارد و بقيه را چاپ کند که البته همه نويسندگان به اين کار تن نمیدهند.
نويسنده «سالهای ابری» با بيان اين مطلب که در رمان، برداشتن چند سطر يا چند فصل به کل اثر لطمه میزند، تصريح کرد: آن وقت با اين کار، جمع و جور کردن رمان تقريبا محال و نشدنی است.
درويشيان معتقد است: رمانهای خارجی در ايران مورد استقبال بيشتری قرار گرفتهاند، زيرا نويسنده خارجی از آزادی بيشتری برخوردار است؛ سانسور پيش از چاپ کتاب ندارد، اگر هم در کشورش سانسور شود، کتابش را در کشور ديگری میتواند به چاپ بسپارد. همچنين نويسنده رمان خارجی به اسناد و مدارک بسياری دسترسی دارد که به پرباری اثرش کمک میکند. کافی است رمان «سور بز» اثر ماريو بارگاس يوسا را بخوانيد تا بدانيد که يک نويسنده به چه اسناد و مدارکی دسترسی داشته است.
وی گفت: در ايران حتا اگر نويسندهای به چنين اسنادی دسترسی داشته باشد و از آنها در اثرش بياورد، ممکن است بلافاصله مورد پيگيرد قرار گيرد و به خيانت متهم شود. همچنين نويسنده ادبيات داستانی خارجی بيش از هر چيز با فلسفه آشناست و دقيقا آن را مطالعه کرده و آثارش از اين لحاظ بسيار پربار است. باز هم شما را حواله میدهم به رمانی که تازه از يک رماننويس اهل يوگسلاوی پيشين به نام مشاسالی موويچ با عنوان «قلعه» ترجمه شده است. در سرتاسر اين رمان خواندنی، جوشش زندگی به چشم میخورد. کتاب پر است از اظهار نظرهای فلسفی درباره زندگی، مرگ، جنگ، مقاومت در برابر ابتذال و اضمحلال و تلاش برای سالم ماندن.
وی با مقايسه اين رمان با رمانهايی که در ايران منتشر میشوند، يادآوری کرد: اتفاقا خوانندگان ايرانی بسيار باهوشاند و میدانند چه چيزی را برای خواندن انتخاب کنند؛ به همين علت است که رمانهای خارجی مورد توجه بيشتری قرار میگيرند.
درويشيان درباره اين بحث که گفته میشود دوره رمان گذشته و اين مسالهای جهانی است، توضيح داد: افرادی با چنين اظهار نظرهای بیپايهای میخواهند به گونهای دخالتها و اعمال سليقه خود را در آثار ادبی توجيه کنند، در حالی که در جهان همچنان رمان و داستان کوتاه مورد استقبال قرار میگيرد. نمونههای تازه آن رمان «راز داوينچی» است که تيراژی ميليونی دارد و فيلم بسيار پرفروشی هم از روی آن ساخته شده است و نيز اثر تازه گابريل گارسيا مارکز به نام «زندهام تا روايت کنم». توجه داشته باشيد که در کشوری مثل تاجيکستان با جمعيتی حدود شش و نيم ميليون نفر، تيراژ رمان حداقل ۷۰ هزار جلد است و مقايسه کنيد با جمعيت ۷۵ ميليونی ايران و تيراژ کتاب که اين روزها به هزار جلد هم رسيده است.
درويشيان در پايان گفت: البته وقتی میشود با دلالی، دغلبازی و رياکاری به موقعيتهايی دست پيدا کرد، کتاب به چه دردت میخورد؟!