«سيمين غانم» يکی از معدود آوازهخوانان زنی است که کنسرتهايش کمابيش هرچند ماه يکبار برگزار میشود.
البته گاه تا ۱۲ ماه نيز بين اين کنسرتها و برنامهها فاصله میافتد. اما به دليل مسايل خيريهای که در برگزاری اين برنامهها هست، به نظر میرسد مجوز اجرای کنسرتها به او راحتتر از بقيهء بانوان داده میشود. شايد اين باور از شرکت نکردن او در جشنوارههای گل ياس و بخش موسيقی بانوان جشنوارهء موسيقی فجر سرچشمه میگيرد. با اين که هر بار تالار وحدت برای برنامههای او پر میشود، برخی معتقدند اين کنسرتها تکراری است. ديدن يکی از اين کنسرتها برابر است با ديدن همهء آنها. همان حال و هوا، همان درخواستها و شور و شعفها برای شنيدن «گل گلدون من» و «آسمون آبی».اما اين سوال هم مطرح است که چرا وقتی قرار است او سه روز پشت سر هم کنسرت داشته باشد خانمهايی هستند که بليتهای هر سه روز را میخرند و هر سه روز مشتاقانه او را تشويق میکنند.
امسال هم بانوی آسمون آبی آواز ايران نيز دو بار کنسرت برگزار کرد. يک بار در ارديبهشت ماه و بار ديگر در ۱۴ و ۱۷ تير.
از آن زمان که او پس از ۲۰ سال دوباره روی صحنه رفت و کنسرت ۸ سال می گذرد. آن زمان بسياری از مشتاقان با علاقه آمدند تا پس از سال ها اجرايی دوباره از تو را نه از راديو بلکه به صورت زنده بشنوند. شايد آدم ها عوض شده باشند اما باز هم ورودی تالار وحدت از چندساعت مانده به شروع هرکنسرت او ميزبان بانوان زيادی است و البته روی گيشه نوشته شده، بليت کنسرت سيمين غانم تمام شده است. هر تازه واردی هم با اين پرسش روبهرو میشود که بليت اضافه نداريد؟ ورودی بانوان گنجايش حجم حضور مخاطبان را نداشت و هر دو ورودی باز می شود تا بانوان از گيت فلزی بگذرند و بازديد بدنی شوند و مورد پرسش قرار گيرند که آيا موبايل، دوربين و... داريد يا خير.
خبرنگار و غيرخبرنگار هم مطرح نبود. وسايل الکترونيکی داده میشد و يک تکه فلز گرفته میشد. پارچههای کتان همانند ديگر کنسرتهای بانوان درهای شيشهء تالار وحدت را پوشانده بود. تالاروحدت تبديل شده بود به يک مهمانی زنانه. خبری از دغدغهء حجاب نبود. مراقبان تالارها نيز پوشش جديد بر تن کرده بودند. ساعت از ۱۷ که می گذرد اجازهء رفتن و نشستن بر صندلیها داده می شود. در مدت زمانی کوتاه همه بر جاهای خود نشسته بودند.
طبق اعلام مجری، برنامه با ذکر علی آغاز میشود. جام تهی قطعهای در دستگاهماهور با آهنگ فريدون شهبازيان و ترانهء مرحوم فريدون مشيری ادامه پيدا میکند. «ياد من کن» از علی تجويدی، «قلک چشات»، «گل گلدون»، «رنگ مسی»، «هنوز هم چشمای تو»، «آواز بختياری»، «دختر بويراحمدی»، «ارمغان»، «رقص باران»، «مرد من»، «نقاش باشی»، «بومی»، «من از اون آسمون آبی میخوام» قطعههايی بود که نويد اجرای آن در برنامه داده شد. برای معرفی تک تک نوازندگان هم اين شورآفرينی ادامه داشت.
پيانيست برنامه فريبا جواهری بود، هنرمندی که پيانو را از جواد معروفی فرا گرفته است و در کنسرت دو سال پيش در حالی که دست راستش شکسته بود تمام برنامه را با دست چپ خود اجرا کرد. آزاده شمس نوازندهء ويلن بود که شاگرد علی تجويدی بود و سارا احمدی نيز دف را مینواخت.
لباسهايی مشکی با رگههايی سفيد، يکی کت و شلوار، ديگری بلوز و دامن و فريبا جواهری با پانچو مشکی; همه سعی کرده بودند هماهنگ با هم باشند. ديگر همه چيز برای آمدن سيمين غانم آماده شد.
او هم آمد با پانچويی مشکی و سنگدوزیهای نقرهای و با نيايشی از «نادرشاه عنقا» آغاز کرد; «به طراوت حسن لالهکاران/ به حق آفتاب حق احمد/ به خلوص آفتاب ذوالجلالی/ به چهل چراغ بازشاهنگان/ موعودا موعودا به عنايت مقصود برسان/ غبار سايه از چهر منير برگير»
غانم صدای پرقدرت خود را برای خواندن ذکر علی همراه نوای دف کرد تا همه با هم بخوانند «هو حق هوالعلی/ هو حق هوالعلی». گاه که صدای او بالا میرفت، صدای سوت بلندگو در میآمد. نوای دف که به پيانو و ويلن اضافه شد فضای تالار شادتر شد و انتخاب غانم آهنگی بود که خواستهء هر هنرمند اهل موسيقی بود. «هر کجا سازی شنيدی از دلی رازی شنيدی شور و آوازی شنيدی ياد من کن ياد من کن.»
شايد آنهايی که میگويند که فضای کنسرت غانم تکراری است نکتهای را در نظر ندارند:«شنونده، صاحب سخن را سرذوق میآورد.» اين همان نکتهای است که در کنسرتهای بسيار اتفاق میافتد چه شجريان باشی چه سيمين غانم باشی و چه پری زنگنه. شور و حال تماشاگران و تشويقهايشان کنسرت را اداره میکند. تماشاگران شب ۱۷ تير کنسرت بيشتر جوانانی بودند که غانم را از نوارها و آلبومهای مجاز و غيرمجاز او میشناختند.
اما دو سال پيش در يکی از همين کنسرتها بانوان ميانسال بيشتر حاضران در کنسرت را تشکيل میدادند. در شب ۱۷ تير کمتر از نوستالژی، گريه و اشک و آه و همراهی با آواز غانم خبری بود. بانوان ميانسال آمده بودند يادی از گذشته کنند و آنهايی که در شب ۱۷ تير آمده بودند، شاد بودند و شور و شوق داشتند.
اما آنها هم دنبال خاطرههای تکراری بودند بنابراين در طول اجرای کنسرت برای «گل گلدون» بارها و بارها دست زدند و بارها و بارها اين اثر خوانده شد و بارها و بارها چراغ تالار روشن شد.در فاصله آنتراکت لباس سيمين غانم نيز عوض میشود. او هم لباس مشکی و سفيد میپوشد. اما در اين بخش کنسرت انگار بيشتر علاقه دارد تا با نوازندگان خود همراه باشد تا با تماشاگران. اشتياقش را با روکردن به آنها نشان میدهد و بيشتر پشت به تماشاگران است. اما او کارگردان خوبی در اجرای کنسرت است. گاه دستهايش را تکان میدهد و گاه ابراز احساساتش را با صدای بلند و پرقدرت خود نشان میدهد.اوج کارگردانی در هنگامی بود که برای چندمين بار آهنگ آسمون آبی درخواست شد و او گفت: «نقاش باشی را برايتان میخوانم . آهنگ جديدی است. برای دختران جوان، در هنگام انتخاب مثل يک تابلوی نقاشی میماند. تصوير میکند که چطور آيندهء خود را به مانند يک تابلو طراحی میکنيد پس درست قلم برداريد.»
او خواند: «نقاش باشی يادت باشه سرکلاس نقاشی...»خنده و قلک چشات نيز در اين کنسرت خوانده شد.
انتهای برنامه با «گل گلدون من» بود. ديگر اين بار تعداد زيادی در سالن میخواندند و حتی برخی هم فندک روشن کرده بودند. چراغهای تالار روشن شده بود. عدهای از در خارج میشدند و عدهای ديگر به خواندن ادامه میدادند. سيمينغانم گفت: «من از بدرود بیزارم و ...»
و کنسرت خيريهای ديگر برای او و علاقهمندانش به پايان رسيد.او سه آلبوم دارد که از ميان ۱۰۰ آهنگ او انتخاب شده است. هرچند او درصدد است که آلبومی از آثارش برای اولين بار پس از انقلاب ارايه دهد.