در فضاى بى رمق موسيقى در شرايطى كه يك روز به كنسرت كيهان كلهر و شجاعت حسين خان دل خوش مى كنيم و فردا مى فهميم كنسرتى در كار نيست، در انتظار اجراى كامكارها مى نشينيم و انتظار به سر نمى آيد، وجود دستان هر چند دو سال يك بار غنيمت است. ما تشنه هستيم و آبى گل آلود هم راضى مان مى كند. موسيقى دستان فارغ از خوب و بدش براى مدتى اين عطش را از بين مى برد.
دستان بعد از دو سال بار ديگر در كاخ نياوران موسيقى تازه اش را اجرا خواهد كرد. برنامه اى كه از امشب در فضاى باز كاخ شروع مى شود و تا شنبه ادامه دارد. اين بار يك خواننده به تركيب گروه اضافه شده است: سالار عقيلى كه روى ساخته هاى جديد دستان مى خواند. اعضاى گروه اعتقاد دارند كه خواننده نقشى برابر با يك ساز دارد و نقش محورى به او داده نمى شود.
حميد متبسم نوازنده تار و سه تار، سعيد فرج پورى نوازنده كمانچه، حسين بهروزى نيا نوازنده عود، بهنام سامانى و پژمان حدادى نوازنده سازهاى كوبه اى بيشتر از موسيقى آوازى، دوست دارند كه به تجربياتشان در موسيقى سازى اضافه كنند. حميد متبسم سرپرست دستان مى گويد: «موسيقى سازى در ايران مثل موسيقى آوازى رشد نكرده است به همين دليل كسى كه مى خواهد به موسيقى سازى بپردازد بايد خودش از اول تجربه كند و زبان و گويش تازه اى به آن ببخشد.»
گروه در كنسرت هاى خارج از ايران با خوانندگان مختلفى همكارى كرده است و سال هاى قبل با شهرام ناظرى، ايرج بسطامى و حميد متبسم. دستان به همراه كيهان كلهر و شهرام ناظرى «سفر به ديگرسو» را منتشر و در حقيقت صدايى تازه به موسيقى ايران اضافه كرده اند.
گروه تا سال ۱۳۶۹ با گروه هاى داخلى به خصوص «عارف» همكارى داشت و كنسرت هايى را در ايران و كشورهاى ديگر هم برگزار كرد. بعد تصميم گرفت با يك فكر تازه فعاليت خود را ادامه دهد، فكر تازه اى كه در آن توجه به ريتم و صدادهى سازها به صورت يكسان در اركستر اسيون حرف اول را مى زند. در سال ۱۳۷۰ كسانى كه با ارائه فرم ديگرى از موسيقى موافق بودند در آلمان دور هم جمع شدند و بدون نام مشخصى كار خود را شروع كردند.
يك دوره كنسرت در اروپا برگزار شد و بعد تور آمريكاى شمالى برنامه هاى آنها را در اول كار تشكيل مى داد. مدتى بعد اعضا نام «دستان» را براى گروه خود انتخاب كردند و تا سال ۱۳۷۳ كنسرت هايى را هم در تهران ترتيب دادند. بعد از دو سه سال وقفه برنامه اى منسجم را سازماندهى كردند كه عبارت بود از تورهايى كه هر سال در اروپا و آمريكاى شمالى برگزار مى شد.
چهار عضو ثابت دستان به جز سعيد فرج پورى همه در خارج از كشور زندگى مى كنند و براى برگزارى تورها و كنسرت ها دور هم جمع مى شوند. آيا اين دورى باعث نمى شود ديدگاه آنان درباره موسيقى از هم فاصله بگيرد و تجربه زندگى در كشور هاى مختلف تغيير نگرش در شيوه و فرم فعاليت شان را به دنبال داشته باشد؟
سعيد فرج پورى به اين سئوال جواب منفى مى دهد: «ما زمان زيادى در طول سال با هم هستيم. اگر همه ساكن تهران باشيم ممكن است هفته اى دو روز تمرين كنيم و دو سه ساعت با هم باشيم. اما وقتى به سفر مى رويم شب و روز با هم هستيم و با هم زندگى مى كنيم و اين تاثيرش بيشتر از اين است كه با هم در يك شهر باشيم.» موسيقى دستان در تمرين ها خيلى زنده و پرضرب است. خوبى آنها اين است كه مدام در حال تصحيح كردن و رفع اشكال هستند. متبسم تمرين را قطع مى كند و توضيحى مى دهد، بهنام سامانى مى خواهد كه قطعه ريتم دارتر و تندتر پيش برود. همفكرى و دادن انتقاد و پيشنهاد در تمرين يك گروه لازمه كار است چرا كه بدون آن تمرين معنايى ندارد. با اين حال در بعضى گروه هاى ايرانى اين قضيه كاملاً از بين رفته است و اگر كسى پيشنهادى براى بهتر شدن كار داشته باشد احتمالاً براى به وجود نيامدن سوءتفاهم آن را به زبان نمى آورد چون اعضاى گروه خود را در سطحى برابر با يكديگر نمى دانند و برترى جويى خصيصه اى است كه روز به روز بيشتر شيوع پيدا مى كند، براى همين وجود انتقاد و پيشنهاد در تمرين هاى دستان يك ويژگى منحصر به فرد محسوب مى شود. ويژگى اى كه نوازندگان دستان با افتخار از آن صحبت مى كنند.
سعيد فرج پورى همدلى و اشتراك سليقه را از جمله صفاتى مى داند كه يك گروه را شكل مى دهد: «براى اين همدلى بايد اعضاى گروه علاوه بر داشتن سابقه دوستى كار همديگر را قبول داشته باشند. دستان يكى از گروه هايى است كه دموكراسى به طور كامل در آن رعايت مى شود. اگر هر كدام از فاكتورهايى كه ما درباره اش توافق كرديم، وجود نداشت، اين گروه هم مثل گروه هاى ديگر بيشتر از دو يا سه سال دوام نمى آورد. در بعضى گروه ها فقط يك نفر آهنگساز است و اين باعث مى شود كار بعد از مدتى يكنواخت شود اما در دستان همه در ساخت آهنگ سهيم هستند و در نتيجه حس قطعات با هم متفاوت است.»
حسين بهروزى نيا مى گويد: «ممكن است در مسائلى غير از موسيقى با هم اختلافات جزيى داشته باشيم اما در پايان هر سفر جلسات انتقاد و پيشنهاد برگزار مى كنيم و همين ويژگى باعث شده ۱۵ سال فعاليت كنيم.»
تنوع سازهاى ضربى در گروه دستان زياد است. انواع دايره، كوزه، طبلا، پنداريك، تمبك و دف باعث تنوع ريتم در كار شده. سازهايى كه قابليت كوك شدن دارند. پژمان حدادى زندگى در خارج از ايران را در تنوع ريتم موثر مى داند: «سازهاى ضربى كه در گروه استفاده مى كنيم بين موسيقى ايرانى و غربى مشترك هستند. دايره هايى كه به كار مى گيريم، در موسيقى ايرانى وجود دارند و فقط فرم آنها عوض شده است. اين سازها قابليت كوك شدن دارند و روى پايه قرار مى گيرند.
ريتم از موسيقى ايرانى دور نيست اگرچه كمتر به آن توجه شده است. ساز كوبه اى در گذشته بيشتر نقش همراه را داشت اما ما به آن اهميت بيشترى مى دهيم و كاركردى برابر با سازهاى ديگر دارد.»
اگرچه متبسم و بقيه تجربه هاى جداگانه اى در همراهى با سازهاى غيرايرانى داشته اند اما اين تجربه تا به حال وارد گروه دستان نشده است. البته عمدى در كار نبوده و حسين بهروزى نيا مى گويد: «قرار بود در اين كنسرت هم از ساز سيتار استفاده كنيم كه متاسفانه به دليل بعضى محدوديت ها اين تغيير عملى نشد. اما در آينده تصميم داريم از سازهاى غيرايرانى هم در تركيب گروه استفاده كنيم.»
فعلاً در تركيب اصلى گروه تغييرى ايجاد نمى شود. اگرچه اعضا دوست دارند كه سازهايى مثل نى يا سنتور را به اركستراسيون اضافه كنند. آنها مى گويند: «افزايش تعداد نوازندگان براى ما مشكلاتى را به وجود مى آورد. ما در هر تور يك ماه با هم هستيم، روز و شب را با هم مى گذرانيم و عقايدمان يكى است، در حالى كه هر نوازنده اى كه اضافه مى شود، نظر ديگرى را با خود مى آورد.» امشب بايد پاى برنامه گروه دستان بنشينيم و به قطعات تازه شان گوش دهيم، آنها حداقل اينقدر به مخاطب احترام مى گذارند تا در هر كنسرت موسيقى تازه با آهنگ هاى جديد را به گوش او مى رسانند، نه قطعاتى تكرارى، نه برنامه اى كه تنها براى اعلام حضور باشد.