«سینمای ملی» مفهومی است که به ویژه از سال گذشته بیشتر به گوش میخورد، گرچه استفادهی بیشتر به معنای روشنتر شدن این اصطلاح نیست. ظاهرا غرض از سینمای ملی چیزی است که جنبههای فرهنگ ایرانی در آن مشهود باشد اما در مورد این اصطلاح توافقی وجود ندارد و هر کس بنابر درک و تلقی خاص خود، از آن بهره میگیرد.
در میان مسئولان، سینمای ملی عمدتا سینمایی است که آنچه ارزشهای اسلامی نامیده میشود در آن مراعات شود و نزد برخی از سینماگران و دستاندرکاران این حرفه، سینمای ملی همان سینمای داخلی است که باید بیشتر مورد حمایت قرار گیرد.
محمد حسین صفارهرندی وزیر ارشاد در مراسم اختتامیه بخش بینالمللی جشنواره فجر، بهمن ماه سال پیش گفت «اگر گمان میکنیم سینمای ما در اقصی نقاط عالم میتواند حرفی برای گفتن داشته باشد، چه بهتر که به ریشه خود رجوع کنیم.» [خبرگزاری مهر، ۸ بهمن ۸۴]
اما مشکل اینجاست که از سویی مفاهیمی مانند «ریشههای خودی» به روشنی تعریف نشده و از سوی دیگر هر نهاد و گروهی میکوشد برای پیشبرد نظر خود در سیاستگذاریهای فرهنگی دخالت کند.
بحث سینمای ملی با غیبت فیلمهای ایرانی در جشنوارهی کن ابعاد تازهای به خود گرفت. خبرگزاری فارس در گزارشی از مواضع انتقادی نسبت به عدم پذیرش فیلمی از ایران برای بخش مسابقه این جشنواره مینویسد «جشنواره كن مهمترین نماینده خاورمیانه و یكی از بزرگترین سینماهای دنیا را از دست داده است.»
بنابر این گزارش غیبت فیلمهای ایرانی در کن، در نظر بسیاری از دستاتدرکاران سینما نمایانگر «نگاه سیاسی مدیران جشنواره كن به سینمای ایران» و حتا «فشارهای آمریكا بر مدیران این جشنواره» بود.
ناگفته نماند که تولید سینمای ایران به زحمت به صد فیلم در سال میرسد که تمام فیلمهای مبتذل، بازاری، تکراری و تقلیدی را نیز در برمیگیرد. در حالیکه فستیوال کن امسال از میان ۱۷۰۰ تولید سینمایی تنها میتوانست ۴۰ فیلم را برای نمایش در بخش مسابقهی خود انتخاب کند.
به همین دلیل واکنشهای تند برخی از دستاندرکاران سینمای ایران نسبت به مدیران و سیاستگذاران فستیوال کن با انتقاد بعضی دیگر از آنان نیز همراه بود. علی معلم یکی از تهیهکنندگان سینما و مدیرمسئول و سردبیر مجله سینمایی دنیای تصویر چند روز پیش در گفتگو با خبرگزاری مهر اظهار داشت «اگر ما را در جشنواره کن نپذیرفتند پس سیاست این را گفته تعبیر کاملا اشتباهی است.» او میافزاید «این موضوع در ایران توهم توطئهای است که متاسفانه در اغلب رفتارهای فرهنگی ما دیده میشود.»
به اعتقاد معلم نبود مدیریت و رهبری درست، سینمای ایران را دچار بحران کرده است. معلم میگوید «نداشتن رهبری درست در سینمای ایران باعث شد تا هر شخصی در هر حرفهای در این سینما اظهار نظر کند.» او با اشاره به ضعف ساختار و ضرورت سرمایهگذاریهای کلان میافزاید «سینمای ملی ما با داشتن ۲۲۰ سالن سینمایی که ۱۲۰ سالن آن از رده خارج است و تولید سالانه حدود ۱۰۰ فیلم نمی تواند به راه خود ادامه دهد» [مهر، ۲ تیرماه ۸۵]
مشکل مدیریت و سیاستگذاری امور سینما در تنشهایی آشکار میشود که در ماههای گذشته میان ارگانهای دولتی و اصناف سینمایی به اوج رسید و نمونهی بارز آن در اداره «خانهی سینما» و کشمکش گروههای مختلف در آن متجلی شد. خانهی سینما که به نوعی واسطهی صنفهای دستاندرکار سینما و نهادهای دولتی محسوب میشود روزهای سختی را پشت سرمیگذراند.
کنارهگیری برخی از اعضای هیات مدیره و اعلام انتخابات زودرس مدیرعامل در حالی که نشست مجمع عمومی برای اواخر ماه خرداد پیش بینی شده بود و اختلاف میان تشکلهای مختلف و ایجاد نهادهای تازهی سینمایی همه و همه حکایت از وضعی نابسامان و بحرانی را میدهد.
سیاستهای سینمایی دولت از سوی بسیاری از دستاندرکاران مورد انتقادهای شدیدی قرار گرفته است. اکبر نبوی که در انجمن دفاع مقدس فعال است به خبرگزاری فارس میگوید «سینمای فرهنگی ما در ارشاد، تلویزیون، مجلس، دولت و هچ جای دیگر دلسوز ندارد.» او ادامه میدهد «درك و معرفت فرهنگی نسبت به مقولات فرهنگ و هنر در حوزههای مختلف به ویژه در حوزه مدیریت كلان كشور بسیار ضعیف است.»
نبوی در انتقاد از مسئولان میافزاید «در مقام سخن آقایان جدی هستند اما در مقام عمل مطلقا جدی نیستند و ذهنشان درگیر مسائل دیگر است. آقای احمدی نژاد زمانی كه می خواستند رئیس جمهور بشوند شعارشان این بود كه ما نه فقط باید تولیدات داخلی را تقویت كنیم بلكه سالی ۲۰۰ فیلم برای خارج كشور تولید كنیم. حالا باید گفت فیلم برای خارج از كشور پیشكش بیایید كمك كنید تا صنعت سینما نخوابد.» او هشدار میدهد «ما در عرصه مبانی فرهنگی سینما و تولیدات باتشخص و باهویت دچار یك بحران جدی هستیم.» [فارس، ۱۲ اردیبهشت ۸۵]
اما همه آیندهی سینمای داخلی را چنین تاریک نمیبینند. بنابر آمار منتشر شده سینماهای تهران در فروردین سال جاری با نمایش هفت فیلم ایرانی و چهار فیلم خارجی تقریبا دو برابر فروردین سال پیش فروش داشتهاند. فروش خوب فیلمهای ایرانی در سه ماههی نخست سال، که از مرز یک میلیارد تومان هم گذشته، بسیاری را امیدوار کرده و حتا برخی از کارگردانان و تهیهکنندگان را که مدتها از فعالیت سینمایی دور بودند نیز به کار ترغیب کرده است.
بهزاد کشمیریپور، گزارشگر صدای آلمان در تهران