"هفته دیگر، رسماً، جایزه اصلی سال ۲۰۰۶ پرنس کلاؤس هلند به رضا عابدینی، طراح گرافیک ایرانی اعطا میشود. آثار عابدینی ایرانی است، اما نه ایرانِ سیاِناِن بلکه ایران شعر."
این بندِ آغازین مقالهای است در روزنامه فولکسکرانت هلند، که بر پایه مصاحبهای با رضا عابدینی نوشته شده. آقای عابدینی در این مصاحبه اظهار میدارد: "من تا بحال در کارم با هیچگونه سانسوری روبرو نشدهام".
جایزهای فرهنگی
مرکز شهر آمستردام بر کنار رودخانه وسیعی به نام «اَی» واقع شده و هنگامی که با قایق از میان این رودخانه میگذرید ساختمان شیشهای بزرگی که دل به آب زده، بر کرانه آن خودنمایی میکند. این سازه بزرگ که «ساختمان موسیقی بر کرانـﮥ اَی» نام دارد خود را برای برنامههای مربوط به اعطاء جایزه پرنس کلاوس در روز ۱۳ دسامبر آماده میکند. این جایزه که هرساله از سوی صندوق پرنس کلاوس به افراد و سازمانها داده میشود هدف خود را "بالا بردن دانش فرهنگی و تعامل بهتر بین فرهنگها" اعلام کردهاست. پرنس کلاوس که شوهر ملکه کنونی هلند بود تا زمان درگذشت خود ریاست این صندوق را به عهده داشت. پیش از عابدینی تاکنون در سه مورد دیگر این جایزه به فرهنگ و هنر ایران اختصاص گرفته از جمله رخشان بنیاعتماد، کارگردان سينمای ايران در سال ۱۹۹۸ برنده این جایزه شد.
کاشیهای اصفهان و پلاتفرم ۲۱
روزنامه فولکسکرانت در مصاحبه خود مینویسد:
رضا عابدینی (متولد ۱۹۶۷ در تهران) دو سال رشته باستانشناسی خوانده ولی اقامت او در اصفهان بود که تأثیر اصلی را بر کار او گذاشت. او در این شهر، شاهکار رنگهای مسجد امام را با جان خود عجین ساخت و پرسانپرسان، رمز و راز الگوهای کاشیکاری آن را از روحانیان محل آموخت. رفته رفته کاشیهای مصلا و نقوش اسلیمی، خطاطیها و آبیِ گنبدها، پیچ و خم طاقها و پلها، همه در خاطره او لانه کردند، و امروز عابدینی در پشت لپتاپ خود در تالار مدور نمایشگاه پلاتفرم ۲۱ در آمستردام نشستهاست. در این تالار که کانون تلاقی طرح و مد در آمستردام بشمار میآید عابدینی بهسرعت مجموعه کارهای خود در مجلات، جلد کتابها، پوسترها و لوگوها را ورق می زند. او در حال آماده شدن برای نمایشگاه "جایزه بزرگ ۲۰۰۶ صندوق پرنس کلاوس" است که در جریان آن قرار است شاهزاده فریسو، پسر دوم ملکه هلند و از رؤسای کنونی این صندوق، شخصاً جایزه را به همراه مبلغی به رضا عابدینی اهدا کند.
او به این جایزه افتخار میکند و میگوید: پیش از این هم جوایزی گرفتهام ولی این فرق میکند. جایزههای قبلی مربوط میشد به یک طرح، یک کتاب یا چیزی دیگر اما این جایزه مربوط است به کل کار من. اینبار رقابت هم میان رشتههای مختلف بود از جمله نویسندگی، نقاشی و هنرپیشگی، و این جالب است که از میان آنها جایزه را به طراحی گرافیک اختصاص دادهاند. این خودش یعنی بهرسمیت شناختن طراحی به عنوان یک هنر.
عابدینی که استاد دانشگاه تهران در رشته «طراحی گرافیک و تصویرسازی فرهنگی» است سعی دارد ارتباطی بین سنت تصویری ایران و شکلبندی مدرن ایجاد کند. گزارش هیئت جایزه میگوید: "این طراح، نه تنها تنوع فرهنگ تاریخی ایران، بلکه تنوع فرهنگ کنونی آن را به نمایش گذاشتهاست".
عابدینی مرتباً به خارج از ایران مسافرت کرده تا به توضیح و روشنگری درباره آثارش بپردازد و به فهم و درک آنها توسط دیگر فرهنگها کمک کند. این موضوع هم، در اعطاء جایزه بیتأثیر نبوده زیرا یکی از اهداف صندوق پرنس کلاوس تبادل فرهنگی و ارتباط میان فرهنگها است.
عابدینی میگوید: "پلسازی میان فرهنگها یکی از اهداف کارهای من است. هنر از سیاست قویتر است".
او میگوید که تابحال دچار هیچگونه سانسوری نشدهاست حتی پس از روی کار آمدن رئیس جمهور اخیر، و میگوید: "تربیت و فرهنگ من مرا اینگونه شکل داده. مثلاً در آمستردام تصاویر زیادی از زنان برهنه مشاهده میکنیم ولی به من و به فرهنگم نمیخورد که بیایم از اینگونه تصاویر در کارهایم استفاده کنم. این خودسانسوری نیست، این هویت من است. من نمیخواهم منکر هویتم بشوم".
روزنامه فولکسکرانت در گزارش خود ادامه میدهد: "عابدینی میکوشد ایرانی بودن در همه کارهایش نمایان باشد. تنها اگر به حروف الفبای زیادی که او در کارهایش بکار میبَرَد توجه کنیم ظاهر شدیداً عربی آثار او به چشم میآید، ولی اشاره به فرهنگ عابدینی در کارهای او به حروف ختم نمیشود بلکه اشارات ظریف و باریک زیادی در طراحیهایش حضور دارند که از فرهنگ او حکایت میکنند"!
آقای عابدینی در زمینه فرهنگ ایرانی (که ظاهراً مصاحبهگر آن را با فرهنگ عرب اشتباه گرفته) اینگونه ادامه میدهد: "ما شاید مهمترین فرهنگ روی زمین را داشتیم. فرهنگ ما مهد تمدن امروزی است. این فرهنگ امروزه از میان رفته و من باید این واقعیت را بپذیرم. خواست من نمایاندن نیروی این فرهنگ کهن در قالب حیاتی جدید است. این تنها به فرهنگ دوره اسلامی محدود نمیشود. ما تاریخ بسیار طولانیتری پیش از این دوره داریم. البته بعدها این دورهها و فرهنگهایشان در هم آمیخته و من میخواهم از این مسئله استفاده کنم".
مصاحبهگر این روزنامه که سؤالات مختلفی درباره سیاست از آقای عابدینی کرده به او وقت میدهد تا او نیز پرسشی از این روزنامه بکند و پرسش او از این قرار است:
"اگر شما، با یک طراح هلندی یا مثلاً بگوییم سوئیسی مصاحبه کنید، آیا باز هم این همه سؤالات سیاسی از او میکنید؟ فکر نکنم. به نظرم فقط چونکه من ایرانی هستم این اندازه سؤال سیاسی از من میکنید. اما من یک هنرمندم. سیاست ممکن است روی من از لحاظ شخصی تأثیر داشته باشد ولی بر روی کارم تأثیری ندارد. "من نمیخواهم سیاست و هنر را با هم مخلوط کنم".
-------------------
منبع بیشتر مطالب: فولکسکرانت، پنجشنبه ۷ دسامبر ۲۰۰۶، بخش ویژه هنر، صص ۱۶ و ۱۷