شنبه 17 آذر 1386

در گفتگو با ابر‌ ِ تلخ وُ تار ِ "لاهیجان"، شعری از رضا مقصدی

رضا مقصدی
وقتی خَبَر مثل ِ تَبَر بر ما فرو بارید / آهسته‌ وُ پیوسته، از جان گریه می‌کردیم / باید کنار ِ عاشقان ِ تازه بنشینیم / بی آتشت ما، یِک زمستان گریه می‌کردیم

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

در سوگ هادی اِشکوری


با رفتنت ای گل! زگلدان گریه‌ می‌کردیم
در روبروی چشم ِ باران گریه می‌کردیم

در باغ ِ ما شادی‌ی شبنم‌ها تَرَک برداشت
وقتی که رفتی، مثل گلدان گریه می‌کردیم

با دردِ پنهانی که در جان ِ جهان ماست
از سرنوشتِ غمسرشتان گریه می‌کردیم

جای تو خالی ماند در میخانه‌های مهر
بعد از تو ما با، مِی‌پرستان گریه می‌کردیم

باغ ِ شقایق‌های توفان دیده می‌داند
دیشب چرا تا صبحگاهان گریه می‌کردیم

وقتی خَبَر مثل ِ تَبَر بر ما فرو بارید
آهسته‌ وُ پیوسته، از جان گریه می‌کردیم

باید کنار ِ عاشقان ِ تازه بنشینیم
بی آتشت ما، یِک زمستان گریه می‌کردیم

در گفتگو با ابر ِ تلخ وُ تار ِ "لاهیجان"
از جان وُ دل، با یادِ جانان گریه می‌کردیم

با یاد تو ای همنشین ِ دلنشین ِ چای!
با خاطراتِ سبز ِ گیلان گریه می‌کردیم



دهم آذر ۱۳۸۶
[email protected]

دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/35153

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'در گفتگو با ابر‌ ِ تلخ وُ تار ِ "لاهیجان"، شعری از رضا مقصدی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016