من می گویم می خواهم تو را بکشم، آیا من قاتلم؟ نه، این جوری نیست.... ویلیام شکسپیر، اتللو
مقدمه: در دو بخش قبل شرح و زیرنویس سخنرانی آقای حسن عباسی که در خرداد ماه سال جاری در دانشگاه فنی ایراد شده است، خواندید. من ابتدا قصد داشتم در یکی دو مطلب این ماجرا را تمام کنم، اما با توجه به اینکه این سوژه خیلی مهم است، تا چند ماه دیگر این سریال ادامه دارد. من از طریق بررسی این سخنرانی مروری بر تاریخ ایران و جهان نیز خواهم کرد.
دکترین جراحی پستان: زنان ویتنام و تجاوز آمریکا
حسن عباسی( دیپلمه بیکار، عضو سابق سپاه، معروف به دکتر عباسی) ادامه می دهد:
حتما کتاب زنان ویتنام(1) را ببینید. زنان ویتنامی حرف اصلی شان(2) این است. این کتاب را زنان ویتنامی (3)نوشته اند. وقتی آمریکایی ها توسط هواپیماهای آمریکایی از ویتنام خارج می شدند، چهارصد هزار زن بدکاره برای آن کشور به ارمغان ماند(4). کتاب زنان ویتنام در سال 1359 در ایران منتشر شد(5)، کاری کردند که زن ویتنامی برای این که مقبول سربازان آمریکایی واقع بشود، می رفت چشم هایش را جراحی می کرد که بزرگتر بشود(6). بقدری از داروهای مخصوص استفاده می کردند که سینه هایشان بزرگتر بشود که مقبول سربازان آمریکایی بشوند(7).... هنوز اولش است که ما فاجعه برخورد با محارم مسلمانان را در عراق و افغانستان ببینیم...
.... عجبا! اصلاحات در خاورمیانه بزرگ، چقدر شعارهای آقای خاتمی با شعارهای جرج دبلیو بوش منطبق است(8). سووال من از اصلاح طلبان این است: چرا شعارهای شما نعل به نعل با شعارهای جرج دبلیو بوش منطبق است؟ شما در جاده صاف کنی جنگ تمدنها قبل از 11 سپتامبر این شعارها را ارائه کردید. این که گفتگوی تمدنها از همه جهان خواست اسلحه را زمین بگذارند تا آمریکا و اسرائیل و انگلیس اسلحه را بردارند، من به این مشکوکم(9). آقای خاتمی! باید جواب بدهی. گفتگوی تمدنهای شما زمینه سکرآور و مستی آوری را برای جهان به ارمغان آورد(10) که اینها جنگ تمدنهای شان را آغاز کنند...
ببینید! به سادگی دارد در زندان ابوغریب جنایت می کند، هفته گذشته وزارت امورخارجه آمریکا (11)جمهوری اسلامی را به نقض حقوق بشر متهم کرده... دور جمهوری اسلامی، دور کشوران(12) اسلامی... دیواری کشیدند... باید رهبران جهان اسلام جرات داشته باشند، اعلام کنند اسلام با دموکراسی غرب هیچ سنخیتی ندارد. اسلام با حقوق بشر هیچ سنخیتی ندارد(13)، اسلام با لیبرالیزم غربی از حیث آن آزادی هیچ سنخیتی ندارد. اسلام در تعارض با آن تفکر است. جامعه مدنی اگر آمد خدا خواهد مرد به گفته نیچه(14).
توضیحات:
1) یکی از شاهکارهای استاد حسن عباسی دادن مرجع های مبهم است.
2) پیشنهاد می شود حتما کتاب زنان ویتنام را بخوانید، چون حرف اصلی زنان ویتنام در این کتاب نوشته شده است. تصور کنید که در زبان فارسی چند کتاب در مورد ویتنام منتشر شده و ما چگونه می توانیم از این چند کتاب حرف اصلی را در مورد ویتنام و زنان آن بفهمیم.
3) نویسنده کتاب زنان ویتنام هم مشخص است. این کتاب را زنان ویتنامی نوشته اند. همگی با هم تلاش کردند و هر کدام بخشی از آن را نوشتند. احتمالا منظور این است که در این کتاب با زنان ویتنامی مصاحبه شده و نظرات آنان در کتاب آمده است.
4) تولید مهم زنان بدکاره( منظور فاحشه است) در شکل انبوه آن چند بار صورت گرفته است:
تولید فاحشه در ابعاد وسیع بعد از فروپاشی سوسیالیسم به عنوان ثمره انقلاب سوسیالیستی در روسیه و اوکراین و بلغارستان و لهستان و آلبانی .
تولید انبوه زنان فاحشه در کشور کوبا، بدون دخالت آمریکا به عنوان یکی از درآمدهای مهم دولت سوسیالیستی
تولید انبوه زنان فاحشه در آمریکای لاتین بدون اینکه ربطی به آمریکا داشته باشد و پای سربازان آمریکایی به آنجا رسیده باشد.
تولید انبوه فاحشه در انقلاب اسلامی ایران در سالهای اخیر به دلیل سیاستهای سالهای 1360 تا 1370 که باعث شد رسما بین 300 تا 400 هزار فاحشه در شهر تهران مشغول به کار باشند، تازه! به قول استاد عباسی( دیپلمه بیکار، معروف به دکتر عباسی) هنوز آمریکایی ها هم نیامده اند.
اصولا انقلاب و سوسیالیسم و جنگ در هر حال در تولید انبوه فاحشه نقش دارد.
ضمنا پیشنهاد می شود بین تایلند( که مورد هجوم سربازان آمریکایی قرار نگرفت) و ویتنام مقایسه شود تا معلوم گردد که علت تولید فاحشه در آسیای جنوب شرقی چیست.
5) با اطلاعاتی که داده شد مشخصات کتاب زنان ویتنام به شرح زیر است، لطفا آنرا خریداری کرده و بخوانید. نام کتاب: زنان ویتنام، نویسنده: زنان ویتنامی، ناشر: نامعلوم، مترجم: نامعلوم، زمان انتشار: سال 1359
6) احتمالا انجام عمل زیبایی بینی در میان زنان ایرانی که در ابعاد وسیع وجود دارد هم بخاطر گفتگوی تمدنهای آقای خاتمی و طرح اصلاحات در خاورمیانه بزرگ بوش و احتمال حمله آمریکاست.
7) فکر می کنید آدم باید چقدر مسلط به هوای نفسش باشد که در هر کتابی که می خواند دنبال جنبه های تجاوزگرانه و سکسی ان بگردد؟
8) شعارهای خاتمی با بوش منطبق نیست، بلکه بوش شعارهای خاتمی را می دهد. زمانی که آقای خاتمی شعارهای خودش را شش سال پیش می داد، بوش داشت در مزرعه پدرش اسب سواری می کرد.
یک اتهام و یک خاطره: زمانی من توسط دادگاه انقلاب متهم شدم به اهانت به رهبری، موضوع این بود که من پیامی را به طنز برای پیروزی تیم فوتبال ایران داده بودم که این پیام هجو پیام رهبر انقلاب بود. من وقتی هر دو پیام را خواندم، پیام طنز خودم و پیام جدی رهبری، متوجه شدم که واقعا شبیه است. جوابی نداشتم که بدهم. اما وقتی تاریخ نوشته خودم را دیدم متوجه شدم که نوشته من هشت ماه قبل از پیام ایشان چاپ شده، من برای پیروزی دیگری طنز نوشته بودم و ایشان برای پیروزی دیگری پیام داده بود. به قاضی گفتم: من چه تقصیری دارم؟ ایشان دقیقا شبیه نوشته من پیام داده اند.
حکایت خاتمی هم همین است. خاتمی شعارهایی را داد که بعدا هر کسی به اصلاحات در ایران فکر می کرد همان حرف ها را زد. ضمن اینکه خاتمی همچنان اصلاحاتش را ادامه می دهد، اما آمریکایی ها به این نتیجه رسیده اند که این اصلاحات امکان پذیر نیست و باید کسی را پیدا کنند که رسما از ترور دفاع کند تا آنها به استناد آن به ایران حمله کنند. قرار بود بیست میلیون دلار به یکی از فرماندهان سپاه بدهند تا همین حرفهای عباسی را بزند، حالا نمی داند دادند یا نه.
9) یکی از روش های پیشرفت نیروی سیاسی در ایران، بخصوص در وضع حاضر این است که با پررویی بایستد و به آدمی مثل خاتمی بگوید عامل آمریکا و کارش را مشکوک بداند، و بعد رهبری کشور هم از خاتمی دفاع کند و هم از مخالفانش، همه هم به هم مشکوکند، هیچ اتفاقی هم نمی افتد. اصولا پررویی یکی از اولین رمزهای موفقیت در سیاست ایران است.
10) اینکه تئوری گفتگوی تمدنها زمینه تجاوز را بوجود آورد در صورتی درست است که اصولا این نظریه مورد قبول قرار گرفته باشد. بیچاره خاتمی خودش حرفی را زد و کسی هم در دنیا به حرفش گوش نداد. به او گفتند اگر بلدی گفتگوی تمدنها کنی پس چرا در کشور خودت به جای گفتگو کردن دائم روزنامه تعطیل می کنید و مخالف زندانی می کنید؟ تئوری گفتگوی تمدنها فقط به عنوان یک موضوع شیک در ایران مطرح بود و وقتی خاتمی نتوانست از آزادی در کشور دفاع کند از سکه افتاد.
11) وزارت امور خارجه آمریکا ایران را متهم به نقض حقوق بشر نکرد، این کار توسط سازمان جهانی حقوق بشر انجام شد و بین این سازمان و وزارت امور خارجه آمریکا 73 تفاوت وجود دارد که در کتاب دکترین های حقوق بشر چاپ اینترپرایز در یکی از سالهای میلادی نوشته شده است.
12) جمع واژه کشور می شود کشورها، جمع معرب کشوران تا به حال در هیچ فرهنگ لغتی دیده نشده است، یکی از کارهایی که فردوسی می خواست انجام دهد این بود که یک استاد مسلم استراتژی و رقیب پنتاگون و سازمان های دکترینال دیگر یاد بگیرند که به چند کشور بگویند کشورها، نه کشوران.
13) چرا ما معتقدیم حقوق بشر چیز بدی است و از اینکه ما را متهم به نقض حقوق بشر می کنند ناراحت می شویم؟
14) یکی از بدبختی های بشریت این است که عده ای از مردم از شکسپیر فقط بودن یا نبودن را بلدند و از نیچه خدا خواهد مرد و از مارکس دین افیون توده هاست. این نیچه بیچاره نگفت که دوست دارد خدا بمیرد، بلکه در مورد نابودی اخلاق حرف زد. ضمنا اگر جامعه مدنی بیاید نه تنها خدا نخواهد مرد بلکه تازه دین به جای طبیعی اش می رود، در هیچ کشور اروپایی دین نابود نشده است و با قدرت وجود دارد. اسلام ممکن است در ایران و سایر کشورهای خاورمیانه ضعیف شود، اما مطمئنا مسلمانان برای حفظ دین شان از دست احمق هایی که سرنوشت دین در این کشورها در دست شان است در اروپا و آمریکا مثل آدم مسلمان می مانند و برای مسلمان ماندن مجبور نیستند دشمنان خدا را هرروز گاز بگیرند.
نتیجه گیری اخلاقی از بخش پنجم: روز دوم خرداد مردم ایران بر اساس دکترین جرج دبلیو بوش به خاتمی رای دادند تا او گفتگوی تمدنها را مطرح کند و با طرح گفتگوی تمدنها مردم جهان اسلام بیهوش شدند و آمریکا توانست به افغانستان و عراق حمله کند، در افغانستان هم طالبانی در کار نبود و صدام حسین هم خیلی آدم خوبی بود.
دکترین سلاح هسته ای و عملیات انتحاری، می خوام می خوام می خوام
......یک پاشنه آشیل روشن کردند(1). پاشنه آشیل و نقطه ضعف رهبران جهان اسلام این است که به آنها می گویند اگر پایتان را از دایره(2) بیرون گذاشتید، پرونده تان را می کشیم به سازمان ملل و علیه تان ائتلاف راه می اندازیم. چهار تا شعار دهن پرکن درست کرده اند که در واقع تجاوز به آنجا(3) را خیلی ملموس می کنند و طبیعی، خطی هم کشیدند دور رهبران کشورهای اسلامی(4)... پاتون را بگذارید بیرون متهم به نقض می شوید. سومین کاری هم که کردند این است که اگر متهم شوید می بریم به مجامع جهانی و علیه تان ائتلاف جهانی می گیریم. به این می گویند هنر عملیاتی.
من به استراتژیست های غربی تبریک می گویم. به خودم می بالم که چنین حریف و دشمنان مقتدری دارم(5). آدم باید پنجه هایش را نرم کند(6). هر حریفی ارزش مبارزه کردن ندارد.
آخرین گزاره ای که طراحی کردند به نسبت دکترین پاشنه آشیل، دکترین پوست گردو(7) است، اگر کسی بخواهد پایش را از این مرز بیرون بگذارد و مقابله کند با او برخورد می کنند. با چه سازوکاری؟ حق ندارد سلاح اتمی تولید کند که بتواند با آنها یارای برابری داشته باشد(8). اگر هم این کار را صورت داد، او را می کشند به سازمان ملل و علیه او قطعنامه می گیرند.
اقدام ویژه بعدی چیست؟ این است که اگر خواست به خودش بمب(9) ببندد، و از شرف خودش دفاع کند، می گویند ببینید! این تروریست است(10). حربه اسلام اینجا چیست؟ قرآن چه می گوید؟ می گوید:... ما اذن می دهیم که مقاتله کنید و بجنگید وقتی به حیثیت و شرف شما هجوم می کنند. اما جهاد توسط اصلاح طلب داخلی می شود خشونت(11) و توسط اصلاح طلب جهانی می شود تروریسم.
توضیحات:
1) فکر می کنید این فعل چه معنی ای دارد؟« پاشنه آشیل را روشن کردند». معنی: پاشنه آشیل را تعیین کردند یا ایجاد کردند.
2) رهبران جهان اسلام وقتی می خواهند پایشان را از دایره بیرون بگذارند چهارتا روزنامه تعطیل می کنند و تعدادی را می اندازند زندان. آقای عباسی جوری از پا بیرون گذاشتن از دایره حرف می زند، انگار رهبران جهان اسلام دارند لی لی می کنند.
3) منظور از تجاوز به آنجا مبهم است. محل تجاوز در استراتژی های جهانی بسیار مهم است.
4) توجه کنید این خطی که دور رهبران کشیده اند، همان خطی است که قرار است بیرون از این خط به ناموس آنان تجاوز شود و آنها نباید از دایره بیرون بیایند. تصور کنید که استاد عباسی بالای یک برج دیده بانی نشسته و در حال بررسی استراتژی های دکترینال بدون مرز است، و آن پائین سربازان دنیای غرب تعدادی از رهبران جهان اسلام را درون تعدادی دایره نگه داشته اند و چند نفرشان هم یک لنگ شان را بالا نگه داشته اند و در طرف دیگر نوامیس رهبران در حال عمل جراحی بینی و چشم و سینه هستند و قرار است به آنها تجاوز شود.( این تصویر از ذهن برادر عباسی، دیپلمه، معروف به دکتر عباسی کپی برداری شده است.)
5) فضای تصویری: دکتر عباسی( توضیحات به اندازه کافی داده شد) در حال قدم زدن در یک سالن است. تعدادی استراتژیست بزرگ جهانی مانند برژینسکی، مایکل لدین، چند استراتژیست پنتاگون... هر کدام نشسته اند و جلوی هر کدام شان یک صفحه شطرنج است، استاد عباسی دارد به تنهایی با همه آنها شطرنج بازی می کند و همه را مات می کند. او چشم هایش را تنگ می کند، به صفحه شطرنج خیره می شود و استراتژیست های آمریکایی یکی یکی پس از شکست از سالن بیرون می روند، بیرون سالن جرج دبلیو بوش( دبلیو فراموش نشود) هر کدام که بیرون می آید محکم می زند پس کله شان.
6) وقتی آدم تخصص اش کتک زدن مردم باشد و تصمیم بگیرد دکترا بگیرد و بشود استراتژیست طبیعی است وقتی می خواهد به حریف فکر کند به جای تفکر به او پنجه هایش را نرم می کند.
در این مرحله سخنرانی استاد عباسی به اوج توهم رسیده.
سه روز قبل، روز، داخلی، دفتر رحیم صفوی( فرمانده سپاه پاسداران)
رحیم صفوی: آقا جان! برو بیرون، من نمی خوام استراتژی بدی.
استاد عباسی: آقا رحیم، برادر، من که حرفی نزدم. شما اجازه بده من دو تا موشک اتمی بزنم به تل آویو، به خدا قسم قول می دم صاف بخوره به هدف، دوتا موشک، فقط دوتا
رحیم صفوی: حاجی! چرا نمی فهمی، ما اصلا نمی خواهیم عملیات اتمی بکنیم. تازه! من کلاهک هسته ای از سر قبر بابام بیارم.
استاد عباسی: شما اذن بده، من خودم با چهار تا از همین برادرها اورانیوم رو ایکی ثانیه غنی می کنیم و می زنیم تل آویو، موشکش هم پای خودم، چند تا رفیق مراکشی دارم اونا جور می کنند.
رحیم صفوی: آقا جان! برو بیرون. مگر من حکم اخراجتو ندادم. برو، ما نمی خوایم اسرائیل رو بزنیم.
استاد عباسی: پس یه فرصت دیگه بده، من شیش تا چریک پی اچ دی دار دارم، بچه عرب تاپ، اینا آماده هستن تا فردا صبح کاخ سفید رو با هواپیما بزنن، جان مادرت! اجازه بده.
رحیم صفوی: یا می ری بیرون یا می گم حراست بیاد بندازدت بیرون.
استاد عباسی( دل شکسته و غمگین): باشه، می رم، ولی تو رقیب موسسات بزرگ استراتژیک جهان رو از سپاه بیرون کردی، من با همین دستهام می تونستم آمریکا رو نابود کنم. من می رم، ولی به مردم می گم، می رم دانشگاه تهران به همه می گم.
رحیم صفوی: برو هر غلطی دلت می خواد بکن.
7) اگر توانستید از جمله گفته شده بفهمید که کدام دکترین، دکترین پاشنه آشیل است و کدام یکی دکترین پوست گردو، قول می دهم اصطلاح دکترین پوست گردو در همان لحظه به ذهن عباسی رسید.
8) نتیجه گیری این که: مشاور سابق فرماندهی سپاه تولید انرژی هسته ای را برای نیروگاه اتمی نمی خواهد، بلکه برای تولید کلاهک هسته ای می خواهد تا با آن قدرت جنگ اتمی داشته باشد. به نظر شما، با توجه به متن سخنرانی ایشان، با فرض اینکه ایشان این قدر در گذشته اهمیت داشته که سخنانش را در تلویزیون جمهوری اسلامی پخش می کردند، کسی که اعلام می کند که قصد دارد که نژاد آنگلو ساکسون را از بین ببرد و ایالات متحده آمریکا و کشور انگلیس را تجزیه کند حق دارد انرژی هسته ای تولید کند؟ آیا قبل از دادن بمب اتمی به دست یک موجود نباید یک تست روانشناسی و بحران جنون انجام داد؟
9) بعضی ها فکر می کنند که هر انسانی حق دارد برای حفظ شرافت خود به خودش بمب ببندد و خودش را منفجر کند. از نظر من در صورت اثبات این امر که کسی برای حفظ شرافت خود این کار را می کند، باید به او اجازه بدهیم این کار را بکند، منتهی این برادران شریف که قصد کشتن خودشان را ندارند، اینها می خواهند وسط خیابان بمب ببندند و بقیه را هم بکشند، مشکل اینجاست، وگرنه چه اشکالی دارد که موجودی مثل عباسی بمب به خودش ببندد و برای حفظ شرافت خودش، خودش را منفجر کند، برود در یک بیابان که ساختمانی هم نباشد، جلوی دوربین هم نباشد که مردم اعصابشان خورد شود، کسی هم از شنیدن صدایش گوشش درد نگیرد، اگر این کارها را نکند به نظر من عملیات انتحاری در مورد آقای عباسی اشکالی ندارد. چه بسا که مفید هم باشد.
10) به نظر شما اگر کسی یک بمب به خودش ببندد و یا یک بمب بگذارد در جایی و آن بمب منفجر بشود و چند نفر( که احتمالا ممکن است یکی دو تا از آنها هم گناهکار نباشند، و حتی همه گناهکار باشند) در اثر انفجار بمیرند، اسم این عمل چیزی غیر از تروریسم است. کسی که آدم می کشد اسمش قاتل است، ممکن است آن آقای قاتل خیلی هم خوش تیپ باشد، در این حالت می شود قاتل خوش تیپ، ولی باز هم قاتل است. آقای عباسی( دیپلمه، معروف به دکتر عباسی) از یک طرف معتقد است باید از تروریسم قباحت زدایی کرد و از طرفی می گوید چرا به کسی که ترور می کند می گویند تروریست. زبان انگلیسی این اشکال را دارد که وقتی یک انگلیسی زبان بخواهد کسی را که ترور می کند نام ببرد به او می گوید تروریست.
11) مشکل برادران حزب الله این است که می گویند خشونت برای جنگ با دشمنان خدا مجاز است، ولی از اینکه به آنها گفته شود خشونت طلب ناراحت می شوند. این بیماری را در روانشناسی روان نژندی می گویند، بیمار دوست دارد به عنوان خشونت طلب شناخته شود و دیگران از او بترسند، اما از اینکه خشونت طلب خوانده شود ناراحت می شود. برای بررسی شیوه های درمانی به منبع زیر مراجعه کنید:
Psychopathology, dangerous position, by:Ronald Harisson, p. 451
نتیجه گیری از بخش ششم:
خشونت و ترور راههایی است که باید برای مقابله با غرب از آن استفاده کرد، ولی کسی حق نارد به یک خشونت طلب بگوید خشونت طلب و تروریستها هم تروریست نیستند.
این نوشته ادامه دارد.....
حتما بخونيد،
اگر از ايران به اينترنت وصل مي شويد، براي ديدن اين صفحه ها با پروکسي روبرو خواهيد شد اما راه هاي زيادي براي دور زدن پروکسي ها وجود دارد. خون...
همه فن حريف
September 13, 2004 08:50 PM