سه شنبه 19 آبان 1383

بسط بلاهت در اركان حاكميت، سپنتا - م

زماني شايد كار زيباي ابراهيم نبوي در به هزل كشاندن گاه وبيگاه حسني نماينده ولي فقيه در آذربايجان غربي و امام جمعه اروميه چيزي در حد لطيفه هاي محافل خانوادگي تلقي ميشد. حتي انتظار ميرفت مقام عظمي ولايت با درايت فروهري و قدسي ! خود ، حكم عزل يا لااقل بازنشستگي بي سروصداي ايشان را صادر كند تا بيش از اين با افكار اسكيزوفرنيك خود گند بالا نياورد. اما گويا تريبونهاي جمهوري اسلامي روز به روز بيشتر به سمت حماقت در پندار و سفاهت در گفتار سوق پيدا ميكنند. ابقاء ايشان و بسياري از هم پالكي هايش را ميتوان به معني تاييد ضمني روشمند شدن كوته انديشي در سطح رهبريت كلان جمهوري اسلامي دانست . اكنون ديگر بي سوادي ، ساده انديشي و حيدري-نعمتي دانستن تمام جريانات پیچیده سياسي دنيا به تفكر غالب و جاري در آوندهاي جمهوري اسلامي تبديل گشته است. در تمام اين سالها آچمز نمودن جريانات روشنفكري و خرد ورز و مصادره ميكروفن ها به رويه غالب مجريان و دست اندركاران نظام بدل كشته است.

تفكر منبري واعظان فرتوت صحنه سياسي ايران هرگز نقدي را بر نتافته كه اين شايد تنها خاصيت اين مركب بلند و بي خاصيت است. اينان قرنهاست از فراز همين مركب دهانها دوخته اند و سكه قلبشان فروخته اند. بر اين مدعا شاهد بسيار است . كافيست نگاهي بيندازيم بر استفاده ابزاري خطيبان عالي رتبه نظام از جهان بيني ميتو-تئولوژيك شيعه در سالهاي اخير و تاكيد آنان بر ملاقات هفتگي با شخص امام زمان ، انشاء دستورات توسط ايشان و! يا در وقيحانه ترين شكل ،امضاء ليست منصوبان مجلس هفتم توسط ايشان ! غافل از اينكه قرنها از زماني كه توده مردم "عوام كل الانعام" بودند گذشته است. امروز به مدد رسانه ها ، دريچه آگاهي مردم ديگر تنها به روي منبرهايي با متكلم وحده باز نميشود. در دنيايي كه آگاهي تنها يك كليك آنسوتر است سخن گفتن به اين سفاحت كار سختي ست كه فقط از دوستان حكمران مان در جمهوري اسلامي بر مي آيد.

شايد در سالهايي كه رمان دايي جان ناپلئون قلمي ميشد حتي به خود نويسنده هم فكر نميكرد كه تفكر دائي جان ناپلئوني كه ملغمه اي از بي سوادي محض ، ساده انديشي مرضي ،خود بزرگ بيني مفرط ، توهم منبسط شونده توطئه ، دگر آزاري همه گير و عدم پند گيري از گذشته است تبديل به روتين رايج زمامداران كشورش شود. اما اكنون ديگر باور تحقق يافتن اين كابوس شب يلدايي به هيج وجه مء ?كل نيست .

به اطراف خود نگاهي بياندازيد . لفظ " دشمن " ترجيح بند بحر طويل هاي رهبري جمهوري اسلامي ست كه در هر زماني و با بهانه و بي بهانه توسط چاپلوسان بيت همايوني ضرب گرفته ميشود.سالهاست زمين چمن دانشگاه تهران كه زماني گرانيگاه خردورزي و عقلانيت بود ، آبشخور استحمار عده اي ست كه هر چه واعظ بگويد با جنباندن سر تاييد ميكند . آنگاه چند قدم آنسوتر با مشتهاي گره كرده ء ?ه دهان جواناني ميكوبند كه خوب يا بد ، هر چه باشند نسل انقلاب اند و نطفه شان بعد از بهمن پنجاه و هفت منعقد شده است . متكلمان رسمي كشور ، آش شله قلمكاري كه نامش را "قانون اساسي" گذاشته اند مترقي ترين و جهان شمول ترين قانون اساسي كره خاكي ميدانند . همانگونه كه مش قاسم بي نوا ، ده كوره خود را را آبادترين قريه دنيا و بهشت برين ميپنداشت.

نكته جالب اينجاست كه اين بلاهت منحصر به جناح موسوم به تماميت خواه نيست. اين سويي ها هم كمابيش همين گاف ها را دارند. رئيس جمهورمان با آن عينك پنسي و همه آن ژستهاي روشنفكري ، ساده انديشانه نظام تك صدايي جمهوري اسلامي را دمكراتيك ترين نظام دين سالار ميپندارد و در جايي كه توان گفتگو با ساير محورهاي مافياي قدرت داخل نظام از او سلب شده به افق خيره شده و داد گفتگوي تمدنها سر ميدهد . سنگ را بسته و سگ را رها كرده و در حالي كه شعبان بي مخ! ها ،والاترين كرسي دانشگاه را در روز روشن به باد كتك ميگيرند ، دانشجويان مغبون را به هيئت هاي تحقيق بي بو و خاصيتي از جنس هيئتهاي تحقيق قتلهاي زنجيره اي ، فاجعه كوي دانشگاه و قتل زهرا كاظمي حوالت ميكند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

ظاهرا نظاميان مان هم از اين اصل متسري ، مستثني نيستند . ايشان هنوز در عوالم جنگ ممسني سير ميكنند ! حتي به ياد نمي آورند كه صدام يزيد كافر را نه ديوار گوشتي تشكيل شده از جوانان وطن آنهم به سبك جنگ واترلو بلكه تكنولوژي نظامي قرن بيست و يكمي آمريكا ساقط كرد. هشت سال جنگ بي حاصلي را كه آمريكاييان در تنها بيست و شش روز تمامش كردند را فراموش كرده اند. آيا اينان واقعا نميدانند با چند ناوچه به گل نشسته بر جاي مانده از دهه شصت ميلادي ، چند هواپيماي زمين گير دوران جنگ ويتنام كه اكنون در آشيانه هايشان خاك ميخورند و مشتي سردار فربه و پر حرف و متفرعن نميتوان به جنگ ناوگاني رفت كه از اقيانوس هند اهداف استراتژيك ما را با دقت چند ميليمتر هدف گرفته اند؟ آيا نميدانند كه ديگر داستان جنگ را بايد نه از لابلاي ذكر مصيبت هاي منبريان ، كه از نوك موشكهاي هدايت شونده اعتلاف جهاني بر اندازي تروريسم آن هم به طور مستقيم به سبك فاكس نيوز دنبال نمود؟ اصلا بياييد فرض كنيم كه به مدد قاچاقچيان كره شمالي و دانش به مزدهاي روس و گرجي چند كلاهك هسته اي و پرتابه هم جفت و جور كردند ، آيا واقعا دانش جنگ اتمي در اتاق جنگ ايران وجود دارد ؟

در اين ميان چه جاي تعجب است كه حسني بگويد رئيس جمهور را رهبر انتخاب كند و مجلس را رهبر منحل نماييد. فرق حسني با ديگران اين است او افكار بي ضبط و ربط خود را عريان ابراز ميكند درحالي كه ديگران اين افكار را در لفافه الفاظ چنان ميپيچند كه تلخي و بلاهت آن به دندان نمي آيد كه بر استخوان مينشيند.

دوستان ، بياييم به حسني نخنديم . حسني تئوريسين اين تفكر نيست بلكه او زاييده مكانيزم بلاهت است.

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/14194

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'بسط بلاهت در اركان حاكميت، سپنتا - م' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016