خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس فقه و حقوق - حقوق اجتماعي
در حالي كه پرونده جنايات عاملان پاكدشت پس از رسيدگي و صدور راي در شعبهي 74 دادگاه كيفري استان تهران به ديوان عالي كشور براي اظهارنظر ارسال شده است، برخي از خانوادهي قربانيان حادثه از نوع رسيدگي به اين پرونده و اينكه نتوانستند در دادگاه حرفهايشان را بزنند، گلهمندند.
به گزارش خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) از منطقهي پاكدشت، پس از پايان رسيدگي به اتهامات عاملان جنايات و قتل 20 كودك پاكدشتي و اعلام راي صادره دادگاه مبني بر اعدام متهم رديف اول و تبرئهي متهم رديف دوم از اتهام قتلها و همچنين اعلام مسوولان قضايي مبني بر اينكه اجراي حكم در طول ماه مبارك رمضان نخواهد بود، خانوادههاي دلشكسته پاكدشتي تلاش كردند به زندگي عاديشان بازگردند و نگذارند وقوع اين جنايات، زندگي ديگر فرزندانشان را تباه كند اما هر روز كه ميگذرد گلههاشان بيشتر ميشود كه چرا پس از پايان دادگاه باز هم صحنههاي قتل بازسازي ميشود؟ چرا دردهايشان را تازه ميكنند؟ آنها آزرده خاطرند كه چرا به آنها اجازه داده نشد لااقل حرفهايشان را در دادگاه مطرح كنند؟ چرا ”باغي“ كه به جنايت كودكانشان اعتراف كرده بود، هم اينك از اين اتهام تبرئه شده است؟ و چرا...
شايد اين براي اولين بار در دهههاي اخير بود كه دستگاه قضايي بلافاصله پس از شناسايي مسوولان قضايي داراي قصور در اين پرونده، آنها را توبيخ كرد و نسبت به آنها تنزل درجه را در نظر گرفت اما بنا به گفتهي خانوادههاي قربانيان اين نيز نميتواند مرهمي بر درد پاكدشتيها باشد، آنها هنوز خود را بيكس ميدانند و معتقدند اگر خبرنگاران نسبت به اين موضوع حساسيت نشان نميدانند، شايد مسوولان اينگونه به تكاپو نميافتادند.
برخي از خانوادهها كه ”بيجه“ و ”باغي“ روياي كودكانشان را به يغما بردند، به خبرنگار ايسنا ميگويند: «نظر ما براي هيچكس اهميت ندارد؛ حتي اجازه نداند در دادگاه يك دقيقه صحبت كنيم؛ حكم را شفاهي خواندند.»
پدر احمدرضا خدري، اولين قرباني جنايات بيجه و باغي بدون اينكه فرصت پرسيدن سوالي را بدهد، گله هايش را ميگويد: «روز دادگاه حتي اجازه ندادند يك كلمه حرف بزنم؛ تا خواستم حرف بزنم گفتند جمعيت زياد است وقت به شما نميرسد؛ هركس آمده و وضعيتمان را ديده، گفته خيلي فوري به مشكلاتمان توجه ميشود اما اينها فقط گفته ميشود؛ با استاندار تهران صحبت كردم قول مساعدت داد و به فرماندار و بخشدار گفت كه به ما كمك كند اما هر بار كه ميروم آقايان جلسه دارند و هنوز نتوانستم حتي يك نفر از آنها را ببينم. همه قول ميدهند اما وقتي از در بيرون ميروند همهچيز را فراموش ميكنند».
او كه بيش از نيمي از 70 هزار تومان، درآمد ماهيانه خود را خرج بيماري ديابت كودكش ميكند، قصد ندارد به حكم صادره از سوي دادگاه اعتراض كند؛ يادآور ميشود: «فكر ميكنيد ”بيجه“ و ”باغي“ را بكشند، بچهي من زنده ميشود؟ زندگي از دست رفتهام دوباره برميگردد؟ ما در اين دنيا اينقدر بدبختيم كه اجازه ندادند در دادگاه يك دقيقه صحبت كنيم؛ چه اعتراضي كنيم؟ تازه چه اعتراض كنيم و چه نكنيم، هر كاري كه دلشان بخواهد انجام ميدهند؛ اصلا يكي نيست بپرسد وقتي دادگاه اين دو نفر تمام شده چرا اين افراد را مجددا براي صحنهسازي قتلها به پاكدشت ميآورند؟ اگر بازجويي و اعترافات تمام نشده بود و ادامه داشت پس چرا دادگاه را تشكيل دادند؟!».
خانوادهي احمدرضا يكي از افسران آگاهي را متهم مي كنند كه براي رسيدگي سريعتر به پرونده گم شدن فرزندشان، مبلغ 300 هزار تومان از آنها گرفته است؛ آنها نسبت به اقدام اين افسر شكايت كردهاند.
اگرچه پس از اصرار مدعي العموم در پروندهي پاكدشت بر مفسد فيالارض بودن عاملان جنايات، پروندهي جديدي براي رسيدگي به اتهام افسادفيالارض متهمان گشوده شد و مسوولان رسيدگي كننده به اين بخش از پرونده اعلام كردند ”بيجه“ و ”باغي“ به اتهام افساد في الارض مجددا محاكمه خواهند شد اما خانوادههاي قربانيان همچنان متعجبند از اينكه ”باغي“ تنها به 15 سال حبس محكوم و درخصوص ارتكاب قتلها تبرئه شده است.
پدر وحيد، قرباني ديگر اين جنايات -كه چند روز پيش در جريان بازسازي مجدد صحنهي قتلها با ماموران پليس محافظ بيجه درگير شده بود- دربارهي علت درگيرياش ميگويد: «يعني كه چي هر روز اين را جلوي چشم ما ميآورند؟ اگر او را نميكشند آزاد كنند؛ ما ميدانيم با قاتل بچههايمان چه كنيم».
مادر او نيز در حالي كه سعي ميكند آرامش خود را حفظ كند، از ميزان حكم تعيين شده براي باغي گلهمند است: «فقط 15 سال حبس؟ 20 بچه را كشتهاند؛ 15 سال حبس؟ لابد دو روز ديگر هم آزاد ميشوند؛ خيلي خوبه نه؟!»
خانوادههاي امني، ستوده و خدري همانند برخي ديگر از خانوادههاي قربانيان مدعي هستند كه نسبت به ماجراي قتلهاي سريالي پاكدشت تحقيقات همهجانبهاي صورت نگرفته است؛ اين افراد معتقدند كه اعضاي بدن كودكانشان هدف اصلي اين قتلها بوده و تجاوز و قتل در مرحلهي بعدي اين اهداف قرار داشته است.
پدر احمدرضا در اين باره معتقد است: «يك تيم پزشكي در اين ماجرا دست داشته است، صاحب كوره دكتر است چرا به اين موضوع شك نميكنند؟ به خدا ما احتياج به وكيل داشتيم نه قاتلها؟».
پدر سجاد، كودك 11 سالهاي كه هشتمين قرباني جنايات فاجعهي پاكدشت است، در اينباره ميگويد: «هيچكس بدون دليل، كودكان را با اين وضع نميكشد. وقتي تيم روانپزشكي اين دو نفر اعلام كردند كه اين دو از لحاظ رواني سالم هستند، پس چه دليلي غير از اينكه اعضاي بدن كودكانمان به حراج گذاشته شده است وجود دارد؟! چرا هيچكس به اين موضوع توجه نميكند؟ چرا در دادگاه نگذاشتند در اينباره ما چيزي بگوييم؟»
اكثر خانوادههاي قربانيان فاجعهي پاكدشت كه ابتدا از امضاي احكام صادره كه به صورت شفاهي برايشان ابلاغ شده بود، امتناع كرده بودند در آخرين روزهاي مهلت تجديدنظرخواهي و عليرغم آنكه به احكام صادره معترض بودهاند، با مراجعه به تهران اعتراض كتبي خود را نسبت به راي صادره از سوي شعبهي 74 دادگاه كيفري استان تهران به ثبت رساندهاند.
خبرنگار ايسنا درباره برخي ادعاهاي خانوادهي قربانيان پاكدشت، نظر جمال كريميراد، سخنگوي قوهي قضاييه را جويا ميشود و وي در پاسخ ميگويد: در همان ابتدا موضوع فروش اعضاي بدن كودكان قرباني از سوي برخي از افراد مطرح شد اما اين موضوع با بررسي و تحقيقات بر روي اجساد رد شد.
از سخنگوي قوهي قضاييه دربارهي ادعاي خانوادهها دربارهي پزشك بودن صاحب كورهاي كه بيجه اجساد كودكان را در آنجا ميسوزانده، سوال شد اما كريميراد در اينباره اظهار بياطلاعي ميكند.
خبرنگار ايسنا همچنين از ناصر سراج، رييس دادگاههاي كيفري استان تهران و مسوول هيات ويژهي رسيدگي به ابعاد اين پرونده دربارهي گلههاي خانوادهي قربانيان و برخي ادعاهايشان سوال كرد.
وي كه به شدت موضوع فروش اعضاي بدن كودكان قرباني شده را تكذيب ميكند، مستند اظهاراتش را نظريهي پزشكي قانوني و كشف اجساد چند تن از كودكان به صورت سالم عنوان ميكند.
سراج ميگويد: نظريهي پزشكي قانوني و اظهارات و اقارير صحيح متهمان مبني بر اينكه هيچ گروه و تيمي در زمينهي اين جنايات با آنها همكاري نكرده است براي دادگاه قانعكننده بوده است.
از سراج دربارهي علت بازسازي مجدد صحنههاي قتل سوال ميشود.
وي كه از اين اقدام و بازسازي مجدد صحنههاي قتل راضي نيست، پاسخ ميدهد: «از كساني كه اين اقدامات را انجام ميدهند، سوال كنيد؛ نميدانم چرا داغ اين خانوادهها را مجدد زنده ميكنند».
ناصر سراج در پاسخ به اين سؤال كه خيلي از خانوادهها نسبت به حكم صادره انتقاد داشتند و مدعي بودند كه در دادگاه به آنها اجازه صحبت داده نشده است، آيا اين مسأله صحت دارد؟ نيز ميگويد: اتفاقا به عكس اين است، آنها هرچه خواستند گفتند؛ حتي يك مورد هم نداريم كه به آنها اجازه صحبت داده نشده و يا حرفي داشته باشند و حرفشان را قطع كرده باشيم.
وي دربارهي ادعاي برخي از خانوادهها مبني بر اينكه دادگاه با نوعي جانبداري از متهم رديف دوم، اين حكم را صادر كرده و حكم باغي بايد بيش از اين ميبود، اظهار ميدارد: دادگاه از حق و محتويات پرونده طرفداري ميكند، متهم رديف دوم هم جز يكي، دو شكايت، شاكي ديگري نداشت كه اولياء دم آنها حتي در دادگاه حاضر نشدند و اكثر خانوادهها از متهم رديف اول شاكي بودند.
سراج ميافزايد: هركدام از خانوادهها اگر الان هم اعتراض داشته باشند، ما در خدمتشان هستيم و ميتوانند اعتراض كنند.
وي تأكيد ميكند: دادگاه بايد بي طرفي خود را حفظ كند و اين دادگاه نيز صد در صد بيطرفي خود را حفظ كرد. با وجود اينكه فشار خيلي سنگين بود مخصوصا راجع به متهم رديف دوم و افكار عمومي جز اعدام راضي نميشد ولي دادگاه فشارها را تحمل كرد؛ نميخواهم بگويم صد در صد درست بود ولي بر اساس آنچه وجدان قضايي را قانع ميكرد، حكم داده شد.
رييس دادگاه كيفري تهران در پاسخ به اين سؤال كه آيا ديوان عالي كشور نظري راجع به پرونده داده است؟ ميگويد: تاكنون نظري نداده است البته بايد پرونده را كلا مطالعه كنند و تمام قسمتها را بررسي كنند و بعد نظر بدهند كه اين وقت ميبرد.
پاكدشت نسبت به ماههاي پيش چهرهي آرامتري به خود گرفته؛ از پارچههاي سياه هم ديگر خبري نيست؛ رفت و آمد مسؤولان و خبرنگاران هم كمتر شده و پاكدشت با چشيدن طعم تجربهاي تلخ، نگاهي رو به آينده دارد...