تهران- خبرگزاري کار ايران
محمد البرادعي؛ مديرکل آژانس بينالمللي انرژي اتمي، گزارش خود به نشست نوامبر 2004 شوراي حکام درباره فعاليتهاي هستهاي صلحآميز جمهوري اسلامي ايران را، منتشر کرد.
به گزارش سرويس ديپلماتيک خبرگزاري کار ايران ( ايلنا )، متن کامل گزارش البرادعي به شرح زير است:
1- شوراي حکام آژانس بينالمللي انرژي اتمي، در جلسه سپتامبر 2004 به بررسي آخرين گزارش محمد البرادعي، مديرکل آژانس بينالمللي انرژي اتمي در خصوص اجراي موافقتنامه بين ايران و آژانس بين المللي انرژي اتمي در خصوص اجراي تدابير حفاظتي در ارتباط با پيمان منع گسترش سلاحهاي هستهاي (انپيتي) موافقتنامه حفاظتي پرداخت.
2- در تاريخ 18 سپتامبر 2004 شوراي حکام قطعنامه و 79/2004/G07 را تصويب نمود که در اين قطعنامه موارد ذيل ذکر شده است:
الف) شوراي در اين قطعنامه، ايران را دعوت به همکاري مثبت با دبيرکل آژانس در خصوص دسترسي وي به اطلاعات در خصوص نحوه اجراي موافقتنامه حفاظتي در ايران نمود.
از جمله مواردي که از ايران خواسته شده که در خصوص آنها همکاري فعالي با مديرکل آژانس داشته باشد، فراهم آوردن امکان دسترسي سريع به اماکن و پرسنل مورد نظر و نيز ارائه اطلاعات کامل در خصوص ماهيت برنامه غنيسازي اورانيوم و نيز اتخاذ کليه تدابير لازم جهت توضيح و تبين موارد تعيين شده در اجلاس شوراي حکام در 25 نوامبر از جمله تعيين منابع و علل آلودگي اورانيوم غنيشده و واردات، توليد و استفاده از دستگاه هاي سانتريفيوژ است.
ب) شوراي حکام در اين قطعنامه همچنان بر اهميت هدايت فعاليتهاي اتمي ايران براساس مفاد پروتکل الحاقي تأکيد کرد، از جمله مواردي که تأکيد خاصي بر آنها شده است؛ فراهم آوردن امکان دسترسي به تأسيسات هستهاي ايران در مواقع مقتضي است که در اين راستا، شوراي حکام، بار ديگر از ايران خواست که هرچه سريعتر پروتکل اين شورا را تصويب کند.
ج) شوراي حکام در اين قطعنامه، عميقاً از اينکه اجراي تصميمات داوطلبانه ايران در خصوص تعليق غنيسازي و بازيابي که در تاريخهاي 29 دسامبر 2003 و 24 فوريه 2004 به شورا ابلاغ شده، چندان موفقيت آميز نبوده است و از آن تاريخ ايران، عکس برخي از آن تصميمات را به اجرا گذاشته، ابراز تأسف کرد. علاوه بر اين شوراي حکام تأکيد کرد که تعليق غنيسازي اورانيوم در ايران منجر به اطمينان بيشتر شوراي حکام به ايران خواهد شد و از ايران خواست تا با تعليق کليه فعاليتهاي خود در خصوص غنيسازي اورانيوم از جمله توليد و واردات سازه هاي سانتريفيوژ، مونتاژ و آزمايش دستگاههاي سانترفيوژ و توليد مواد لازم جهت اين فعاليتها از جمله آزمايش يا توليد تسهيلات تبديل اورانيوم UCF، اطمينان شوراي حکام را جلب کند.
د) شورا بار ديگر از ايران خواست در جهت جلب بيشتر اطمينان شورا داوطلبانه در تصميم خود مبني بر احداث يک رآکتور تحقيقاتي آبسنگين، تجديدنظر کند.
هـ) شورا به نياز مبرم به همکاري کامل و فوري با سازمان کشورهاي ثالث در خصوص تبيين مسايل معوقه تأکيد کرده و از همکاري اين سازمان با آژانس بين المللي انرژي اتمي تا تاريخ صدور اين گزارش قدرداني کرد.
و) شورا همچنين از مديرکل آژانس خواست تا قبل از اجلاس ماه نوامبر، گزارشي در خصوص اجراي اين قطعنامه در ايران و نيز يافتههاي جديد در خصوص برنامههاي هستهاي ايران بعد از سپتامبر 2002 و نيز گزارشي از همکاريهاي ايران در گذشته و حال با آژانس و نيز ارتباط اين يافتهها با اجراي موافقتنامه حفاظتي در ايران به شوراي حکام ارائه دهد.
ز) شورا همچنين از مديرکل آژانس خواست تا قبل از برگزاري اجلاس شوراي حکام ماه نوامبر گزارشي از پاسخ ايران به درخواستهايي که شوراي حکام در قطعنامه گذشته خود خصوصاً در زمينه تعليق کامل غنيسازي و بازفراوري اورانيوم از اين کشور داشته است، ارائه دهد.
3- اين گزارش در پاسخ به اين تقاضاها به شوراي حکام تسليم ميشود؛ بخش يک، به بررسي مسايل مربوط به اجراي پيمان حفاظتي ازجمله توسعه برنامه هستهاي ايران، يافتههاي آژانس در خصوص اين برنامهها، همکاريهاي ايران با سازمان و نيز برآورد کاملي از اين مسايل خواهد پرداخت. بخش دوم به بررسي مسايل مربوط به تعليق غنيسازي و بازفراوري اورانيوم در ايران ميپردازد.
اين گزارش همچنين شامل فهرستي از اسامي سازمانهايي است که در اجراي پيمان حفاظتي شرکت دارند.
1 ـ اجراي پيمان حفاظتي:
الف. شکلگيري اين پيمان و يافتهها و استلزامات آن:
الف.1. شکلگيري و يافتههاي اين پيمان:
الف.1.1. استخراج اورانيوم و رديابي منابع زير زميني:
پيشرفت
4- ايران مدتهاست برنامههايي جهت کشف منابع اورانيوم داشته است و جهت دستيابي به اين منظور دو منطقه را در نظر گرفته است. مثلا در معدن ساغند يزد، فعاليتهايي جهت استخراج اورانيوم صورت گرفته است. پيش بيني شده که از اين معدن، سالانه معادل 50 تن اورانيوم استخراج شود. تأسيسات زيربنايي اين معدن، نصب شده و حفر زمين در اين منطقه آغاز شده و پيش بيني شده است تا پايان سال 2006 در نتيجه اين حفاريها سنگ معدن مورد نظر استخراج شود. اين سنگ معدن، قرار است در کارخانهاي در شهر اردکان تبديل به سنگ معدن اورانيوم شود. ظرفيت اين کارخانه برابر ظرفيت معدن مورد نظر يعني سالانه 50 تن است. اين کارخانه همزمان با افتتاح طرح معدن آغاز به کار خواهد کرد و هماکنون احداث تجهيزات زيربنايي اين کارخانه آغاز شده است. در جنوب ايران در حوالي شهر بندرعباس نيز از معدن اورانيوم قائن بهرهبرداري شده است، سنگ معدن حاصل از اين معدن نيز در کارخانهاي که در حوالي آن احداث ميشود، فراْوري خواهد شد. ظرفيت اين معدن نيز پيشبيني ميشود سالانه 21 تن اورانيوم باشد. ايران اعلام کرده است که از ژونيه 2004 فعاليتهاي معدن کاري در اين منطقه آغاز شده است و در آزمايش انجام شده در اين معدن، حدود 40 تا 50 کيلوگرم سنگ معدن اورانيوم به دست آمد.
5- ايران همچنين به بررسي دو راه ديگر براي توليد اورانيوم مد نظر خود پرداخته است، يکي از اين راهها توليد اورانيوم از اسيد فسفريک است، با استفاده از اين روش آزمايشگاههاي مرکز تحقيقات هستهاي تهران توانستهاند مقادير کمي از سنگ معدن اورانيوم توليد کنند؛ راه ديگري که در ايران براي توليد اورانيوم مورد استفاده قرار گرفته است، استفاده از روش" عبور از صافي" است، با استفاده از اين روش ايران توانسته است چند صد کيلوگرم سنگ معدن اورانيوم در معدن قائن توليد کند.
يافتهها
6- ايران در تاريخ 17 ماه مي 2004 اطلاعات مسبوطي در خصوص اين دو معدن و نيز کارخانه توليد سنگ معدن اورانيوم اردکان در اختيار آژانس قرار دارد که آژانس در بازديدي که در ششم و هفتم ماه اکتبر از اين سه محل انجام داد، صحت اظهارات ايران را در خصوص اين اماکن تأکيد کرد.
7- ايران در مواقع مورد نظر به بازرسان آژانس اجازه بازديد از اين مکان را داده و اطلاعات مورد نظر آنها را طبق مفاد پروتکل الحاقي در اختيار آنان قرار داد.
الف) 2-1 تبديل اورانيوم:
پيشرفت
8- ايران اکثر فعاليتهاي خود را در خصوص تبديل اورانيوم در بين سالهاي 1981 و 1992 در مرکز تحقيقات هستهاي تهران و نيز مرکز فناوري هستهاي اصفهان ( ENTC ) انجام داده است.
9- در سال 1991 ايران با يک شرکت خارجي مذاکراتي در خصوص احداث تأسيسات تبديل اورانيوم در اصفهان (UCF ) انجام داد؛ در اواخر دهه 1990 احداث چنين تأسيساتي آغاز شد؛ تأسيسات تبديل اورانيوم داراي چندين خط تبديل است که مهمترين اين خطوط، خط تبديل UOC به UF6 است که ظرفيت توليد حدود 200 تن اورانيوم را به صورت UF6 هر سال داراست.
UF6 توليد شده به تسهيلات غنيسازي اورانيوم در نظنز فرستاده شده و در آنجا تا حدود 5 درصد U-235 غني شده و محصول و مواد حاصله جهت تبديل به UO2 و فلز اورانيوم به تأسيسات تبديل اورانيوم باز گردانده خواهد شد. به نظر ميرسد ايران قصد دارد از خطوط تبديل جهت توليد فلز اورانيوم 7/19 درصد غنيسازي شده و UO2 طبيعي استفاده کند، اين مواد به کارخانه توليد سوخت اصفهان فرستاده شده و در جهت توليد سوخت مورد نياز رآکتورهاي تحقيقاتي نيز رآکتورهاي توليد برق مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
10- در ماه مارس 2004 ايران شروع به آزمايش خطوط فراوري در خصوص تبديل UOC به UF4 و UO2 و نيز تبديل UF4 به UF6 کرد. از ماه ژوئن سال 2004 در نتيجه اين روند حدود 40 تا 45 کيلوگرم UF6 در ايران توليد شده است. از ماه اوت سال 2004 ايران شروع به تبديل 37 تن کک زرد به UF4 کرده است. طبق بيانيهاي که ايران در تاريخ 14 اکتبر 2004 صادر کرده است، حدود 5/22 تن از اين مواد در حين اين روند تبديل به 2 تن UF4 و 5/17 تن اورانيوم شده است. در اين بيانيه هيچ اشارهاي به توليد UF6 در اين روند نشده است.
يافتهها
11- ايران اعلام کرده است که تسهيلات تبديل اورانيوم ( UCF ) قرار بوده طبق قراردادي با يک شرکت خارجي در ايران احداث شود اما پس از لغو اين قرارداد در سال 1997 ايران خود بهتنهايي و با استفاده از منابع داخلي خود شروع به احداث اين تسهيلات کرد. در ژوئيه سال 2000 ايران اطلاعات اوليه مربوط به اين طرح را در اختيار آژانس بين المللي انرژي اتمي قرار داد و آژانس نيز از آن زمان دائماً در حال بررسي نحوه اجراي اين طرح در ايران است.
12- آژانس بينالمللي انرژي اتمي در بررسي روند تبديل اورانيوم در ايران دو نکته را مدنظر خود قرار داده است:
الف: ارزيابي بيانيههاي ايران در خصوص علت احداث تسهيلات تبديل اورانيوم با توجه به اينکه آيا ايران اطلاعات مربوط به تمامي فعاليتهاي خود را در اختيار آژانس قرار داده است يا خير.
ب: ارزيابي اظهارات ايران در خصوص مقاصد خود از محصولات توليد شده در خطوط مختلف فراوري تسهيلات تبديل اورانيوم(UCF).
علت احداث تأسيسات و نيز علت انجام آزمايشهاي تبديل اورانيوم
13- ايران در سال 2003 اعلام کرد که در سال 1991 اقدام به واردات اشکال مختلفي از اورانيوم کرده و در اين خصوص هيچگونه اطلاعاتي در اختيار آژانس بين المللي انرژي اتمي قرار نداده است و اينکه از برخي از اين مواد براي آزمايش تسهيلات تبديل اورانيوم استفاده کرده است. ايران بارها اعلام کرده است که با استفاده از اين اورانيوم هيچگونه آزمايشي در خصوص روندهاي پيچيدهتر (مثلاً تبديل UO2 به UF4 و نيز تبديل UF4 به UF6 ) انجام نداده است.
14- اما پس از آنکه آژانس بينالمللي انرژي اتمي نمونههايي از UF4 ضعيف شده را در زبالههاي آزمايشگاه جابر بن حيان مرکز تحقيقات هستهاي تهران کشف کرد ايران در نامهاي به تاريخ 19 اوت 2003 اذعان کرد که در طول دهه 1990 در سطح آزمايشگاهي اقدام به توليد UF4 کرده است. در اکتبر 2003 نيز ايران بار ديگر اذعان کرد که بهرغم بيانيههاي پيشين خود بين سالهاي 1981 تا 1993 بدون اطلاع آژانس بينالمللي انرژي اتمي اقدام به توليد کليه موارد مورد نياز براي تبديل اورانيوم کرده است. ايران در نامهاي که در 21 اکتبر 2003 به آژانس ارسال کرده اذعان کرد که از سنگ معدن اورانيومي که در سال 1982 وارد کرده نيز در اين آزمايشها استفاده کرده است.
15- با توجه به بررسي اسناد ارائه شده توسط شرکت خارجياي که در احداث تسهيلات تبديل اورانيوم در ايران شرکت داشته است و با توجه به اظهارات ايران در خصوص آزمايشهاي تبديل اورانيوم بر يافتههاي کارشناسان آژانس بينالمللي انرژي اتمي در خصوص مقاصد ايران از راهاندازي اين تسهيلات صحه ميگذارد.
16- آژانس به دنبال تأييد اظهارات ايران در خصوص حجم مواد هستهاي استفاده شده در آزمايشهاي تبديل اورانيوم است. با توجه به دشواريهاي بررسي آزمايشهايي که حدود يک دهه پيش انجام گرفته است آژانس تنها ميتواند بر صحت اظهارات ايران تکيه کرده و به بررسي تجهيزات و مواد هستهاي باقيمانده از آن آزمايشها بپردازد.
17- بررسي تجهيزات بهکار گرفتهشده در روند آزمايشهاي تبديل اورانيوم حاکي از آن است که اين تجهيزات در شرايط بسيار خوبي قرار دارند و اين امر حاکي از آن است که استفاده چنداني از آنها نشده است که اين مسأله با اظهارات ايران در خصوص حجم آزمايشهاي انجام شده کاملاً تطابق دارد.
18- همچنان که در آخرين گزارش مديرکل آژانس بينالمللي انرژي اتمي به شوراي حکام آمده است متعاقباً تحقيقات بيشتري در خصوص تبديل اورانيوم در ايران انجام خواهد گرفت.
مقاصد ايران از تبديل اورانيوم
19- ايران هدف خود را از احداث تسهيلات تبديل اورانيوم( UCF ) تبديل UOC به UF6 جهت غنيسازي در خارج از ايران و به دنبال آن تبديل UF6 به UO2 و نيز فلز اورانيوم و نيز تبديل UF6 ضعيفشده به UF4 ضعيف شده اعلام کرده است.
آژانس در بررسيهاي خود در سال 2002 متوجه شد که از خط فراوري UF4 ضعيف شده جهت توليد فلز اورانيوم استفاده شده است و از ايران خواست اطلاعات جامعي در اين خصوص در اختيار آژانس قرار دهد؛ ايران نيز در آوريل 2003 به اين درخواست آژانس پاسخ گفت. ايران پس از اذعان به احداث کارخانههاي غنيسازي اورانيوم در نطنز اعتراف کرد که قصد داشته است غنيسازي UF6 را نيز در داخل کشور انجام دهد.
20- پيش از آنکه در اکتبر سال 2003 برنامه غنيسازي ليزري اورانيوم در ايران ايجاد شود مقامات ايران براي فلز اورانيوم استفادههاي مختلفي را ذکر ميکردند اما اکنون مشخص شده که از اين مواد در بخشي از تسهيلات تبديل اورانيوم استفاده ميشود که مي تواند براي توليد مواد حفاظتي نيز به کار گرفته شود.
21- ايران در 21 اکتبر 2003 اذغان کرد که از فلز اورانيوم نه تنها توليد مواد حفاظتي بلکه براي استفاده در برنامه غني سازي ليزري نيز استفاده کرده است.
22- براساس اين شواهد مشخص مي شود که هدف ايران از احداث خط فرآوري فلز اورانيوم در تسهيلات تبديل اورانيوم اين کشور استفاده از اين مواد در برنامه هاي غني ساري ليزري است.
الف.1.3. غنيسازي اورانيوم به فناوري سانتريفيوژ گاز
پيشرفت
23- طبق اسناد ارائه شده توسط ايران آزمايشهاي سانتريفيوژ گاز که در سال 1985 در مرکز تحقيقات هستهاي تهران آغاز شد تا سال 1987 ادامه يافته است. در اين سال، ادامه اين فعاليتها به شرکت کالاي الکتريک که وابسته به سازمان انرژي اتمي ايران است محول شد.
بين سال هاي 1997 و 2002 ايران اقدام به مونتاژ و آزمايش تأسيسات سانتريفيوژ P-1 در کارگاه شرکت کالاي الکتريک کرده و در اين آزمايش براي نخستين بار از گاز UF6 در روند سانتريفيوژ استفاده کرد.
24- ايران در سال 2001 اقدام به احداث دو مرکز سانتريفيوژ در نظنز کرد.
مرکز کوچکتر داراي 1000 واحد سانتريفيوژ بوده و براي غنيسازي 235-U پنج درصد، مورد استفاده قرار ميگيرد. مرکز بزرگتر نيز داراي 50 هزار واحد سانتريفيوژ P-1 است و به همين منظور مورد استفاده قرار ميگيرد.
25- در 25 ژوئن 2003 ايران براي نخستين بار در کارخانه غنيسازي آزمايشي سوخت نظنز از UF6 استفاده کرد. تا اکتبر 2003 نصب تأسيسات اين مرکز به پايان رسيد اما در نوامبر 2003 فعاليت اين تأسيسات متوقف شد پس از بازرسيهاي آژانس در 11 نوامبر 2004 ديگر اين تأسيسات هيچگونه فعاليتي انجام نداده و هيچ گونه گاز UF6 مورد استفاده قرار نگرفته است.
26- به گفته مقامات ايران تنها اقدامات انجام شده در خصوص سانتريفيوژ P-2، در بين سالهاي 2002 و 2003 در شرکتي خصوصي وابسته به سازمان انرژي اتمي ايران انجام گرفته و به توليد آزمايش مکانيکي شمار اندکي از سازههاي اين فعاليت محدود شده است.
يافتهها
27- ايران در فاصله زماني بين فوريه و اکتبر 2003 اقداماتي در خصوص اختفاي برنامه غنيسازي خود انجام داد؛ از جمله اين اقدامات ميتوان از اين موارد نام برد:
ممانعت از دسترسي بازرسان آژانس به شرکت کالاي الکتريک در فوريه 2003.
ممانعت از نمونهگيري محيطي کارشناسان آژانس از محل اين شرکت در ماه مارس 2003.
نابود کردن تجهيزات بهکار گرفته شده در اين شرکت و انتقال بخشي از اين تجهيزات به شرکت پارستراش تهران که يکي ديگر از شرکتهاي وابسته به سازمان انرژي اتمي ايران است.
بازسازي بخشهايي از شرکت کالاي الکتريک به منظور ممانعت از آشکار شدن استفاده از موارد اتمي در اين شرکت و ارائه اطلاعات و بيانيههاي غلط به آژانس بينالمللي انرژي اتمي.
28- پس از آنکه قطعنامه شوراي حکام در سپتامبر 2003 به تصويب رسيد دکتر حسن روحاني، دبير شوراي عالي امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران به مديرکل آژانس اطلاع داد که ايران قصد دارد گزارش کاملي از فعاليتهاي هستهاي خود چه در گذشته و چه در حال حاضر در اختيار آژانس قرار دهد؛ در نامهاي که در 21 اکتبر 2003 در اختيار آژانس قرار گرفت ايران اعتراف کرد که از مواد اتمي در آزمايشهاي سانتريفيوژ استفاده کرده است.
برنامه هاي سانتريفيوژ P-1:
29- در فوريه 2003 ايران براي نخستين بار اذعان کرد که در حال ساخت دو کارخانه غنيسازي سانتريفيوژ در نطنز است و شرکت کالاي الکتريک تأسيسات سانترفيوژ اين دو کارخانه را توليد کرده است.
30- طبق اين اطلاعات، طراحي و توسعه اين فرايند که به گفته ايران از سال 1997 آغاز شده براساس اطلاعات بهدست آمده از آزمايشهاي فيزيک پلاسماي مرکز تحقيقات هستهاي ايران انجام گرفته است.
31- اما ايران در ماه اوت 2003 اذعان کرد که در سال 1985 تصميم به اجراي برنامههاي غنيسازي سانتريفيوژ گرفته و نيز طرحهاي مربوط به سانترفيوژ P-1 در سال 1987 را از يک شرکت واسطه خارجي دريافت کرده است.
32- بازرسان آژانس در بازديد خود از شرکت کالاي الکتريک در اوت 2003 متوجه شدند که ايران جهت اختفاي فعاليتهاي غنيسازي خود اقدام به بازسازي بخشي ازاين شرکت کرده است تا مانع از دسترسي آژانس به تجهيزات اين شرکت و نيز مانع از نمونهگيري محيطي در اين شرکت شده است.
33- ايران در نامه خود در 21 اکتبر 2003 اذعان کرد که در طول سالهاي 1999 و 2002 آزمايشهاي معدودي با استفاده از UF6 در کارگاه شرکت کالاي الکتريک انجام گرفته است.
34- در اکتبر و نوامبر 2003 و نيز در اکتبر 2004 بازرسان آژانس با يکي از مقامات سازمان انرژي اتمي ايران که مسؤول اجراي برنامههاي سانتريفيوژ در ايران از سال 1987 تا سال 2001 بود ديدار و گفتوگو داشتند.
وي در اين جلسات، توضيحات مبسوطي در خصوص خريد طرح سانتريفيوژ 2- P در سال 1987 در اختيار بازرسان قرار داد.
35- آژانس از ايران خواست اطلاعاتي در خصوص جلساتي که در مورد برنامه سانتريفيوژ در ايران تا قبل از سال 1994 انجام گرفته است در اختيار اين سازمان قرار دهد همچنين آژانس از ايران خواست اطلاعاتي در خصوص نحوه دريافت تاسيسات سانتريفيوژ در سال هاي 1994 و 1996 و نيز محتواي بحث هاي فني که با شرکتهاي ميانجي خارجي در اختيار اين سازمان قرار داده و مشخص سازد که چرا پس از ژوئن 1991 مسؤولان سازمان انرژي اتمي ايران هيچ نشستي در خصوص بررسي وضعيت برنامههاي سانتريفيوژ ايران نداشتهاند.
36- آژانس بينالمللي انرژي اتمي علاوه بر بررسي فناوريهاي غنيسازي در ايران اقدام به الگوگيريهاي از محلهايي کرده که ايران گفته است سازههاي سانترفيوژ در آن ساخته فراوري يا ذخيره شده است که از جمله اين اماکن ميتوان از نطنز، کارگاه شرکت کالاي الکتريک، يک مرکز تحقيقات هستهاي تهران، شرکت فرايند تکنيک و شرکت پارستراش نام برد.
37- تحليل اين الگوهاي محيطي حاکي از وجود اورانيوم شديداً غنيسازي شده HEU و اورانيوم کمتر غنيشده LEU در اين مواد است که در فهرست ارائهشده توسط ايران در مورد فعاليتهاي هستهاي، نامي از آنها برده نشده بود و سؤالاتي را در خصوص فعاليتهاي سانتريفيوژ ايران برانگيخته است.
38- آژانس با دقتي ويژه به بررسي نتايج اين تحليلها پرداخته است که مهمترين نتايج بررسي اين تحليلها به شرح ذيل است:
الف) تجهيزات داخلي بهشدت آلوده به اورانيوم کمترغنيشده LEU است اما تجهيزاتي که از خارج از ايران به اين کشور وارد شده است به هر دو نوع اورانيوم يعني اورانيوم کمتر غنيشده LEU و اورانيوم شديداً غنيشده HEU آلوده بوده است.
نوع آلودگي مشاهده شده در کارخانه سانتريفيوژ آزمايشي نطنز، متفاوت با آلودگي مشاهدهشده در کارگاه شرکت کالاي الکتريک و شرکت فرايند تکنيک است.
ب) الگوهاي گرفته شده از تجهيزات وارداتي در کارگاههاي نطنز و پارستراش و نيز کارگاه شرکت کالايالکتريک حاکي است غنيسازي تا 70 درصد اورانيوم 235 است اما هيچ نشانهاي از اورانيوم ضعيف شده در اين تجهيزات مشاهده نشده است.
مواد LEU و HEU که از بسياري از اين الگوها به دست آمده است داراي اورانيوم 236 بوده که حاکي از استفاده از اورانيوم بازيافتي به عنوان سوخت ميباشد.
ج) در خصوص مواد235U 36درصد؛ (بين 32 تا 38 درصد):
آلودگي235U 36 درصد در کارگاه کالاي الکتريک و نيز در تجهيزات تعادلسازي که از اين شرکت به شرکت فرايند تکنيک انتقال داده شده مشاهده شده است.
در کارگاه شرکت کالاي الکتريک ميزان آلودگي235U 36 درصد بسيار بيشتر از ساير مراکز بوده است.
د) ميزان قابل توجهي از آلودگي 235U 54درصد ( بين 50 تا 6 درصد آلودگي) در تجهيزات وارداتي مشاهده شده است همچنين در کارگاه شرکت کالاي الکتريک نيز نمونههايي از اين نوع آلودگي مشاهده شده است.
هـ ) در تجهيزات شيميايي کارخانه سانتريفيوژ نطنز نيز که هنوز از آنها استفاده نشده است نمونه هايي از آلودگي 235U 54درصد مشاهده شده است.
39- براساس آنچه گفته شد برآورد آژانس از آلودگي اين تجهيزات به شرح ذيل است:
الف: براساس اطلاعات به دست آمده از کشوري که تجهيزات سانترفيوژ 1-P را به ايران صادر کرده است مشخص ميشود که تمامي مواد شديداً غنيشدهHEU که در الگوگيريها مشاهده شده در نتيجه فعاليتهاي هستهاي در اين کشور نبوده است.
ب: احتمال دارد که آلودگيهاي الگوهاي گرفته شده از تجهيزات داخلي در شرايط نسبتاً غير آلوده حاصل شده باشند و اينکه مواد ممکن است ناشي از يک روند غنيسازي نباشد اما در نتيجه بهکارگيري تجهيزات کنترل کيفيت که هم در مورد تجهيزات داخلي و هم در مورد تجهيزات وارداتي صدق ميکند به وجود آمده باشند.
ج: به نظر ميرسد که آلودگيهاي HEU در کارگاه شرکت کالاي الکتريک و نيز کارخانه سانتريفيوژ نطنز در نتيجه غنيسازي اورانيوم در اين مکانها به وجود نيامده باشند اما براي نتيجهگيري قطعي در اين خصوص نياز به انجام بررسيهاي بيشتر، مشهود است.
40- به طور خلاصه ميتوان گفت که الگوهايي که از آلودگي ها به دست آمده گواه صدق اظهارات ايران در خصوص منشأ بيشتر اين آلودگيهاست؛ آژانس به منظور تأييد اظهارات ايران اقدام به الگوگيري از تجهيزات هستهاي کشوري کرده است که اين تجهيزات را در اختيار ايران قرار داده است بررسي اين الگوها را در حال حاضر در جريان است.
41- آژانس در اين کشور خواسته است که از تجهيزات سانتريفيوژ آن الگوگيري کند تا بتواند به صورت مستقل اقدام به بررسي اين الگوها کند.
برنامه سانتريفيوژ 2-P
42- ايران در ژانويه 2004 براي نخستين بار اذعانکرد که در سال 1994 اقدام به خريد طرحهاي سانترفيوژ 2- P از يک طرف خارجي کرده است. ايران همچنين اذعانکرد که سازمان انرژي اتمي ايران با يک شرکت خصوصي در تهران قراردادي بهمنظور انجام سانتريفيوژ2- P منعقد کردهاست.
43- ايران در توضيحاتي که در ماههاي آوريل و مارس سال 2004 در خصوص اين طرح ارائهکرد، اعلامکرد که در سال 1995 طرحهاي سانتريفيوژ2- P را دريافت کرده، اما بهدليل کمبود منابع و نيز تغيير و تحولاتي در مديريت سازمان انرژي اتمي ايران هيچگونه اقدامي در خصوص سانترفيوژ2- P در ايران انجام نگرفت و اولويت به پيگري طرحهاي سانترفيوژ1- P دادهشد.
44- مسئولان آژانس توانستهاند چندينبار با صاحب آن شرکت خصوصي ديدار و گفتوگو داشتهباشند. وي اذعانکرد که نخستين بار در سال 2002 با طرح سانتريفيوژ2- P مواجه شده و پس از دريافت اطلاعاتي در خصوص اين طرح به اين نتيجه رسيدهبود که چون از نظر وي ايران قادر به توليد سيلندرهاي فولادي مورد نياز براي اين کار نيست، سانتريفيوژ2- P بايد از طريق گردندههاي کربني کوچکتر انجام شود وي اذعانکرد که هفت دستگاه گردنده توليدکردهاست و برخي آزمايشهاي مکانيکي را بدون استفاده از موارد هستهاي بر روي اين گردندهها انجامدادهاست.
45- مقامات ايران گفتهاند که اين کشور هيچگونه تجهيزاتي براي سانتريفيوژ2- P از کشورهاي خارجي دريافت نکردهاست و تمامي تجهيزاتي که بدينمنظور بهکار گرفتهشده، در داخل ايران و در کارگاه شرکت مذبور توليد شدهاست.
46- آژانس بار ديگر از ايران خواستهاست که اطلاعات و شواهد بيشتري در خصوص منبع نحوه خريد مغناطيس هاي بهکار گرفتهشده در سانتريفيوژ2- P و نيز خريد ساير تجهيزاتي که در روند سانتريفيوژ2- P مورد استفاده قرارگرفتهاست، در اختيار اين آژانس قراردهد. ايران در پاسخ به اين درخواست آژانس، در اکتبر 2004، اطلاعات بيشتري در اين خصوص در اختيار آژانس قرار داد اما هنوز مسايل بيشتري باقي مانده است که ايران بايد در مورد آنها توضيحات بيشتري ارائهکند.
47- سرانجام ايران در 19 اکتبر 2004، رونوشت هايي از قرارداد منعقدشده در خصوص سانتريفيوژ2- P در اختيار آژانس قرارداد. اين اسناد صدق ادعاهاي ايران را در خصوص ماهيت کار انجام شده توسط پيمانکار در فاصله بين سالهاي 2002 و 2003 تأييدميکند.
48- ايران اعلام کردهاست که هيچ اقدامي در خصوص سانترفيوژ 2-P در اين کشور تا قبل از سال 2002 انجام نگرفتهاست. آژانس در حال بررسي صحت اين ادعاست.
الف) 1-4: غنيسازي اورانيوم - فنآوري ليزري:
49- ايران در بين سالهاي 1975 و 1998، با چهار شرکت خارجي قراردادهاي در خصوص غنيسازي ليزري چه از طريق استفاده از جداسازي ايزوتوپ بخار اتم از طريق ليزر (AVLIS) و چه از طريق جداسازي ايزوتوپ مولکول اتم از طريق ليزري(MLIS) منعقدکرد. ايران اعلامکردهاست که تجهيزات برخلاف مفاد و قرارداد اول AVLIS داراي نقص فني بودهاست و تجهيزات MLIS هرگز به دست اين کشور نرسيدهاست.
50- در مورد قرارداد سوم ايران برخي آزمايشها را در آزمايشگاه جداسازي ليزري و نيز آزمايشگاه جداسازي مرکز تحقيقات اتمي تهران در بين سالهاي 1993 و 2000 انجام داده و در بين سالهاي 2000 و 2003 تجهيزات بهکار گرفته شده در اين روند را از بين برده است.
51- ايران با دريافت کمک از شرکت چهارم اقدام به تأسيس يک کارخانه آزمايشي جداسازي ايزوتوپ در لشکرآباد در سال 2002 کرده و در اين مکان در دسامبر 2002 و ژانويه 2003 اقدام به انجام آزمايشهاي غنيسازي کرد پس از آن ايران در ماه مي 2003 تجهيزات به کار گرفته شده در اين آزمايشها را از بين برد.
يافتهها
52- ايران در پاسخ به تحقيقات آژانس بينالمللي انرژي اتمي در خصوص غنيسازي ليزري در اين کشور بين فوريه 2003 و اکتبر 2003 اقدام به پنهانکاري کرده يا اينکه تجهيزات بهکار گرفتهشده در اين فعاليت ها را نابود کرده است.
53- گرچه ايران در ماه مي سال 2003 اذعان کرد که برنامه وسيعي در خصوص غنيسازي ليزري در دست اجرا دارد اما اعلام کرد که از طريق فعاليتهاي ليزيري هيچگونه غنيسازي اورانيوم در اين کشور انجامنگرفته و اين کشور در حالحاضر هيچ گونه برنامهاي براي جداسازي ايزوتوپ ليزري در دست اجرا ندارد.
54- ايران در نامهاي که در تاريخ 21 اکتبر 2003 در اختيار آژانس قرار داد، اذعان کرد که بين سال هاي 1975 و 1998 با چهار شرکت خارجي قراردادهايي در خصوص غنيسازي ليزري با استفاده از تکنيکهاي از AVLIS و MLIS منعقد کردهاست.
در اين نامه ايران اذعان کرد که در بين سالهاي 1993 و 2000 با استفاده از اورانيومي که قبلاً بدون اطلاع آژانس از کشورهاي خارجي خريداري کرده است.
چندين آزمايش غنيسازي ليزري در مرکز تحقيقات اتمي تهران انجام داده و اينکه يک کارخانه آزمايشي براي غنيسازي اورانيوم در لشکرآباد تأسيس کرده و با استفاده از اورانيوم وارداتي در اين مرکز نيز برخي آزمايشهاي هستهاي را انجام داده است طبق اذعان مقامات ايران تجهيزات بهکار گرفته شده در اين آزمايشها در ماه مي 2003 به انباري در شهر کرج منتقل شد.
55- در حين بازديد بازرسان آژانس از اين تجهيزات در دسامبر 2003 بازرسان آژانس به بررسي دو دستگاه طيفسنج که ايران در گزارش خود در 21 امتبر 2003 هيچ اشارهاي به آنها نکرده بود پرداخت.
ايران اذعان کرد که از اين تجهيزات به منظور فراهمآوردن خدمات تحليلي براي برنامه AVLIS استفاده کرده است و فهرستي از الگوهايي در اين مرکز مورد تحليل قرار گرفته اند در اختيار آژانس قرار داد؛ در الگوهاي محيطي که از اين دو دستگاه به دست آمد هيچ گونه انرژي از آلودگي اين دستگاهها به اورانيوم مشاهده نشد.
آزمايشگاهي که به منظور ارائه خدمات تحليلي در کرج مورد استفاده قرار ميگرفته است اکنون بخشي از تجهيزات حفاظتشده محسوب ميشود.
56- آژانس به بررسي برخي اسناد ارائهشده توسط ايران در ماههاي مي و اوت 2004 در خصوص عملکرد آزمايشگاه جداسازي ليزري و نيز آزمايشگاه جداسازي مرکز تحقيقات هستهاي تهران تا قبل از تخريب تجهيزات اين مراکز در سال 2000 پرداخته و الگوهاي محيطياي از اين مراکز تهيه کرده و با مقامات ايران گفتوگوهايي در خصوص نحوه فعاليت اين مراکز انجام داده است.
تحليل آژانس از اطلاعات به دست آمده از اين طريق حاکي از آن است که تجهيزات به کار گرفته شده در آزمايشگاه جداسازي مرکز تحقيقات هستهاي تهران تا سال 1994 يعني زماني که دانشمندان خارجي کار خود را به اتمام رساندند به خوبي کار ميکرده است.
مقامات ايران گفته اند که در آزمايشگاه جداسازي مرکز تحقيقات هستهاي تهران توانسته اند به غنيسازي مد نظر دست يافته و در برخي آزمايشها توانستهاند به غنيسازياي بالاتر از آن حدي که مد نظر آنها بوده است دست پيدا کنند.
طبق اطلاعاتي که در اختيار آژانس قرار گرفته است حدود 8 کيلوگرم از کل 50 کيلوگرم فلز اورانيوم که بهموجب اين قراردادها در اختيار ايران قرار گرفته است در آزمايشهاي غنيسازي در آزمايشگاه جداسازي ليزري و نيز آزمايشگاه جداسازي مرکز تحقيقات هسته اي تهران مورد استفاده قرار گرفته است.
بررسيهايي که آژانس درباره اسناد مربوط به اين آزمايشها انجام داده است همگي صدق ادعاي ايران در خصوص موفقيتآميز نبودن آزمايشهاي غنيسازي ليزري اين کشور را پس از سال 1994 تأييد ميکند.
57- قرار دادي که بهمنظور تهيه تجهيزات AVLIS براي مرکز لشگرآباد با شرکت خارجي منعقد شده بود چندين قرارداد ديگر نيز با همين شرکت به همراه داشت.
ايران گفته است که به دليل عدم توانايي اين شرکت براي به دستآوردن مجوز صادرات براي برخي از اين تجهيزات تنها برخي از تجهيزات مورد نظر خود را به دست آورده است.
ايران همچنين اذعان کرده است که تلاشهايي به منظور خريداري اين قطعات کرده است اما اين تلاش ها ناموفق بوده است.
به همين دليل تجهيزات آزمايشگاه جداسازي مرکز تحقيقات هستهاي تهران در آزمايشگاه لشکر آباد نصب شده و با استفاده از اين تجهيزات آزمايشهايي در خصوص غنيسازي ليزري در اين مرکز انجام گرفت.
58- در حالي که قراردادي که براي تجهيزات AVLIS مرکز لشگرآباد بهمنظور تهيه سيستمي منعقد شده بود که تنها قادر به غنيسازي تا حد 5/3 تا 7 درصد بود بازرسان آژانس معتقدند چنانچه طبق قرارداد چنين سيستمي به صورت کامل در اختيار ايران قرار مي گرفت اين کشور قادر بود غنيسازي را در سطح بسيار بالا ( HEU ) انجام دهد.
59- آژانس بررسي خود را در خصوص برنامههاي غنيسازي ليزري در ايران با استفاده از تکنيک AVLIS به اتمام رسانده و به اين نتيجه رسيده است که ميزان غنيسازي انجام گرفته در آزمايشگاه جداسازي ليزري آزمايشگاه جداسازي مرکز تحقيقات هستهاي تهران و نيز آزمايشگاه لشکرآباد و نيز ميزان اورانيومي که در فعاليتهاي هسته اي ايران در گذشته مورد استفاده قرار گرفته است دقيقاً با گزارش
هايي که ايران در اختيار آژانس قرار داده است مطابقت دارد.
الف،1.5، توليد سوخت
60- در سال 1985 ايران از يک آزمايشگاه توليد سوخت در اصفهان بهرهبرداري کرد که در سال 1993 آژانس را در خصوص راهاندازي اين مرکز مطلع کرده و در سال 1998 اطلاعاتي که در خصوص نحوه عملکرد اين مرکز در اختيار آژانس قرار داد نشان داد که اين مرکز هنوز فعال و قادر است سوخت مورد نياز رآکتورهاي هستهاي را فراهم کند.
61- کارخانه توليد سوخت که قرار است در سال 2007 در اصفهان به بهرهبرداري برسد قرار است سالانه حدود 40 تن سوخت UO2 ( با حداکثر غنيسازي 5 درصد) براي رآکتورهاي تحقيقاتي و نيز رآکتورهاي توليد برق توليد کند.
62- ايران همچنين در حال ساخت يک کارخانه توليد زيکرونيوم در اصفهان است که چنانچه اين مرکز به بهره برداري برسد قادر است سالانه حدود 10 تن زيکرونيوم توليد کند.
يافتهها
63- ايران در نامهاي که در 5 مارس 2003 در اختيار آژانس قرار داد از تصميم خود براي آغاز ساخت کارخانه توليد سوخت اصفهان در سال 2003 خبر داد.
در اول نوامبر 2003 ايران اطلاعات اوليه مربوط به اين کارخانه را در اختيار آژانس قرار داده و مدعي شد که اين ظرفيت کارخانه توليد ساليانه حدود 30 تن UO2 است اما در 31 اوت 2004 ايران گزارش جديدي منتشر کرده و اعلام کرد که ظرفيت اين کارخانه توليد سالانه حدود 40 تن UO2 است و سوخت مورد نياز نيروگاه بوشهر و نيز رآاکتور تحقيقاتي 40 مگاواتي آب سنگين ايران را فراهم خواهد کرد.
الف.1.6. برنامه رآکتورهاي ايران
64- در ايران در حال حاضر سه رآکتور تحقيقاتي در حال فعاليت هستند که فعاليت اين سه رآکتور، تحت نظارت آژانس بينالمللي انرژي اتمي است.
الف) راکتور TRR که در مرکز تحقيقات هستهاي تهران واقع است؛ اين رآکتور، يک رآکتور 5 مگاواتي است که از رآکتورهاي تحقيقاتي است که آب سبک استفاده ميکند و از اواخر دهه 1960 مورد استفاده قرار گرفته است. سوخت اين رآکتور در اصل اورانيوم آلومينيوم شديداً غنيشده (U/AL) است اما در تغييراتي که در اوايل دهه 1990 در اين رآکتور به وجود آمد سوخت اين رآکتور در حال حاضر U3O8/AL غنيشده تا حد 235 U 20 درصد است.
ب) رآکتور کوچک نوترون (MMSR) واقع در مرکز فناوري هستهاي اصفهان يک رآکتور 30 کيلوواتي است که از آب سبک استفاده کرده و از اواسط دهه 1990 فعال است و از سوخت U/AL غنيشده تا حد 235 U 2/90 درصد استفاده ميکند.
ج) رآکتور آب سنگين قدرت صفر (HWZPR). اين رآکتور نيز در مرکز تحقيقات هستهاي اصفهان واقع است و يک رآکتور 100 واتي است که آبسنگين مصرف کرده و از اواسط دهه 1990 فعال بوده و از سوخت فلز اورانيوم طبيعي استفاده ميکند.
65- علاوه بر اين ايران در حال برررسي ساخت رآکتور IR- 40 در اراک است. طراحي اين رآکتور در سال 2002 به پايان رسيد. اين رآکتور نيز از سوخت اکسيد اورانيوم طبيعي استفاده ميکند. قرار است اين رآکتور فعاليت خود را از سال 2014 آغاز کند.
66- واحد اول نيروگاه اتمي بوشهر داراي يک رآکتور هزار مگاواتي آبسبک است که از سوخت اکسيد اورانيوم کمتر غنيشده (تا 235 U 5 درصد) استفاده ميکند. اين رآکتور نيز قرار است از سال 2006 به بهرهبرداري برسد.
يافتهها
67- طي سفر مديرکل آژانس، به ايران در فوريه 2003 طرفين به توافق رسيدند که ايران اطلاعات کاملي در خصوص نحوه پيشرفت کار احداث کارخانه توليد آب سنگين اراک در اختيار آژانس قرار دهد. گرچه ايران دليل خاصي را براي احداث اين کارخانه مطرح نکرده است مقامات ايران لذا احتمال صدور آب سنگين به خارج از کشور خبر دادهاند.
68- در 12 ژوئيه 2003 مقامات ايران گزارش از مشخصان فني رآکتور IR- 40 را منتشر کرده و اعلام کردند که کار طراحي اين رآکتور کاملاً در داخل ايران انجام گرفته است. آنان هدف خود را از راهاندازي اين رآکتور تحقيقات, توسعه و توليد راديو ايزوتوپها جهت استفادههاي دارويي و صنعتي اعلام کردند.
69- ايران در نامهاي به تاريخ 21 اکتبر 2003 اعلام کرد که دو سلول داغ براي اين رآکتور در نظر گرفته شده است. در اين نامه ايران همچنين از تعميم خود براي احداث 9 سلول داغ ديگر براي توليد راديو ايزوتوپ خبر داد.
70- در ماه اوت 2004 ايران با ارائه طراحهاي مبسوطي اعلام کرد که در سال 1977 از يک شرکت خارجي، چهار سلول داغ دريافت کرده و قرار است اين سلولها در اصفهان نصب شوند. همچنين ايران اعلام کرد که هنوز جهت تهيه سلولهاي داغ رآکتور اراک هيچگونه برنامهريزياي نکرده است.
الف.1.7. فراوري
71- ايران در فاصله سالهاي 1988 و 1993 در مرکز تحقيقات هستهاي تهران اقدام به انجام آزمايشهاي جداسازي پلوتونيوم کرد. تجهيزاتي که به کمک آنها چنين آزمايشهايي انجام گرفت در سال 1993 تخريب شدند.
يافتهها
72- ايران در نامه خود در تاريخ 21 اکتبر 2003 اذعان کرد که اقدام به پرتوافکني به اهداف 2UO ضعيف شده و نيز جداسازي پلوتونيوم حاصل در مرکز تحقيقات هستهاي تهران کرده است.
73- در نتيجه گفتوگوهايي که بين بازرسان آژانس و مقامات ايران در فاصله زماني بين 27 اکتبر و اول نوامبر 2003 انجام گرفته ايران اطلاعات ديگري را در خصوص نحوه انجام اين آزمايشها و نتايج آنها در اختيار آژانس قرار داد. به گفته مقامات ايران اين آزمايشها در فاصله بين سالهاي 1988 و 1993 و با استفاده از قرصهاي 2UO فشرده که توسط مرکز تحقيقات هستهاي اصفهان با استفاده از اورانيوم ضعيف شده که خارج از بازرسي آژانس در سال 1978 تهيه و فراهم شده بود انجام گرفت.
74- آژانس توانست در 8 نوامبر 2003 الگوهايي از پلوتونيوم جداسازي شده فراهم کرده و جهت تحقيقات بيشتر اين الگوها را در اختيار بگيرد.
75- اما آژانس بر اساس اطلاعاتي که از نوامبر 2003 به دست آورده است به اين نتيجه رسيده است که ارقامي که ايران در خصوص ميزان پلوتونيوم حاصل از اين آزمايشها ارائه کرده بسيار کمتر از ارقام واقعي است.
76- ايران در ماه مي 2004 اذعان کرد که با استفاده از اطلاعات به دست آمده از اين آزمايش اقدام به برآورد ميزان پلوتونيوم حاصل کرده و گزارش آژانس را در خصوص ميزان واقعي پلوتونيوم (يعني 100 ميليگرم) پذيرفت.
77- ايران همچنين اعلام کرد که پلوتونيوم داراي ميزان بيشتر 240PU حاصل از آزمايشهاي انجام گرفته در خلال سالهاي 1982 تا 1984 در آزمايشگاه راديو شيلي مرکز تحقيقات هستهاي تهران در حين توليد رديابهاي دود با استفاده از 241-Am توليد شده است. همچنين ايران اعلام کرد که پيش از انقلاب اسلامي در سال 1979 اقدام به تهيه 241-Am کرده است.
78- در طول جلساتي که در اوايل ماه اوت 2004 برگزار شد طرفين به بحث در خصوص عمر محلولهاي پلوتونيوم حاصل از اين آزمايشها پرداختند. مقامات ايران بار ديگر بر ادعاهاي خود مبني بر اينکه اين آزمايشها قبل از سال 1993 انجام گرفته و از آن تاريخ هيچگونه پلوتونيومي جداسازي نشده است, تأکيد کردند. آژانس پذيرفت که بار ديگر به تحليل دقيقتر اطلاعات حاصل از اين آزمايشها بپردازد.
الف.1.8 : پلوتونيوم 210
79- بين سالهاي 1989 و 1993 ايران دو هدف بيسموت را هدف پرتوافکني قرار داد و به عنوان بخشي از مطالعات مربوط به توليد منابع نوترون تلاش کرد تا از يکي از اين دو هدف پلونيوم استخراج کند. ايران اعلام کرده است که بههيچوجه قصد توليد پلونيوم را ندارد.
يافتهها
80- در سپتامبر 2003 آژانس به اين نتيجه رسيد که الگوهاي فلزي به دست آمده از بيسموت در حين انجام آزمايشهاي فراوري يعني بين 1989 و 1993 هدف پرتو افکني قرار گرفتهاند. گرچه بيسموت يک ماده راديواکتيو نيست اما پرتو افکني به آن سبب تبديل آن به پلونيوم م 210 ميشود که يک ماده شديداً راديو اکتيو است که ميتواند هم در مقاصد غير نظامي و هم در مقاصد نظامي مورد استفاده قرار گيرد.
81. ايران در نامهاي به تاريخ 17 نوامبر 2003 اعلام کرد که پرتوافکني به اهداف بيسموت جهت توليد باتريهاي راديو ايزوتوپ بوده و نه منابع نوترون.
82. در فوريه 2004 مقامات ايران اعلام کردند که اين آزمايشها همچنين بخشي از يک روند مطالعاتي در خصوص منابع نوترون بودهاست اما از آنجايي که شواهد چنداني در خصوص اين ادعا وجود نداشت, ايران نتوانست اين ادعاهاي خود را به اثبات برساند.
83. آژانس از ايران خواسته است که محفظههايي را که جهت جداسازي پلونيوم 210 مورد استفاده قرار گرفته در اختيار اين سازمان قرار دهد اما بر اساس گفتههاي مقامات ايران اين محفظهها پس از انجام آزمايشها مفهوم شدهاند.
همچنين ايران از ارائه طرحهاي اين آزمايشها نيز به آژانس خودداري کرد.
84. آژانس هيچگونه اطلاعاتي براي رد اين بيانيههاي ايران دراختيار ندارد اما هنوز اطمينان چنداني در خصوص هدف ايران از انجام اين آزمايشها به دست نياوردهاست.
الف-2- استلزامات:
85. آژانس بينالمللي انرژي اتمي بر اساس اطلاعاتي که اخيراً به دست آورده به اين نتيجه رسيدهاست که ايران در مدت زماني طولاني در برخي موارد نتوانسته به تعهدات خود در خصوص موافقتنامه حفاظتي عمل کند. از جمله اين موارد ميتوان به گزارش ندادن مواد راديو اکتيو, فرآوري و استفاده از اين مواد و نيز محل فرآوري و ذخيره اين مواد اشاره کرد.
86. طبق برآورد کل اطلاعاتي که تا اين تاريخ در اختيار آژانس قرار گرفته است موارد عدم پايبندي ايران به تعهدات خود در موافقتنامه حفاظتي به شرح ذيل است:
الف) عدم گزارش:
1) واردات اورانيوم طبيعي در سال 1991 و فرآوري متعاقب آن؛
2) فعاليتهاي مربوط به فرآوري متعاقب اورانيوم و استفاده از اورانيوم طبيعي وارداتي؛
3) استفاده از 6 UF وارداتي براي آزمايش سانتريفيوژ شرکت کالاي الکتريک در سالهاي 1999 و 2002 ؛
4) واردات فلز اورانيوم طبيعي در سال 1993 و استفاده از آن براي غني سازي ليزري؛
5) توليد 2Uo , 3Uo , 4 UF , 6 UF و کربونات اورانيل آمونيوم از 2 Uo و 8o3U ضعيف شد؛ وارداتي و نيز 8o3U طبيعي ؛
6. توليد 2Uo طبيعي و ضعيف شد. در مرکز تحقيقات هستهاي اصفهان و پرتو افکني به آنها در راکتور اتمي تهران.
ب) عدم اعلام:
1) تسهيلات غنيسازي آزمايشي در کارگاه شرکت کالاي الکتريک
2) طرح غنيسازي ليزري در مرکز تحقيقات هستهاي تهران و نيز لشکرآباد
ج) عدم فراهم کردن اطلاعات کافي در خصوص:
1) تسهيلاتي که پس از واردات اورانيوم طبيعي در سال 1991 اين مواد در آنجا نگهداري و نيز فرآوري شد.
2) تسهيلاتي در مراکز تحقيقاتي هستهاي اصفهان و تهران که در آنجا از 2Uo , 3Uo , 4 UF و 2 Au وارداتي و 2Uo و 8o3U ضعيف شده و نيز 8o3U طبيعي ساخته شد.
3) انبارهاي زبالههاي هستهاي در اصفهان و انارک
4) تسهيلات غنيسازي آزمايشي در کارگاه شرکت کالاي الکتريک
5) تاسيسات غنيسازي ليزري واقع در مرکز تحقيقات هستهاي تهران و نيز لشکرآباد
6) راکتور تحقيقاتي تهران و نيز پرتو افکني به اهداف اورانيوم در ايران راکتور
د) عدم همکاري ايران در بسياري از مواقع جهت همکاري و تسهيل اجراي معاهده حفاظتي که گواه آن نيز مخفي کاريهاي ايران در فعاليتهاي مختلف هستهاي اين کشور است.
87. ايران براي اصلاح اين ناکارآمديها اقدام به ارائه گزارشهايي براي ايجاد تغيير درتمامي اين فعاليتها کرده, اطلاعات کافي در خصوص تاسيساتي که چنين فعاليتهايي در آن انجام ميگرفته ارائه کرده و نيز فهرست تمامي مواد اتمي را که در اختيار داشته است در اختيار آژانس قرار داده است.
88. آژانس ممکن است در نتيجه برآوردهايي که هنوز در جريان است اقدام به ارائه اقدامات اصلاحي ديگري نيز براي ايران کند.
ب) همکاري:
ب-1- همکاري در جهت اجراي موافقتنامه حفاظتي و پروتکل الحاقي
89. همچناني که ذکر شد ايران در همکاريهاي خود تا قبل از اکتبر 2003 در بسياري از موارد اقدام به پنهان کاري کرده و از دسترسي بازرسان آژانس به تاسيسات و مواد هستهاي خود جلوگيري کرد.
90. پس از تصويب قطعنامه آژانس شوراي حکام آژانس در 12 سپتامبر 2003 دکتر روحاني در ديدار با محمد البرادعي در تاريخ 16 اکتبر 2003 از تصميم ايران براي افشاي کليه برنامههاي هستهاي خود خبر داد.
91. همچناني که دکتر روحاني در 16 اکتبر 2003 پيشبيني کرده بود پروتکل الحاقياي در خصوص موافقتنامه حفاظتي در تاريخ 18 دسامبر 2003 ميان طرفين امضاء شد.
92. در 21 ماه مي 2004 ايران نخستين بيانيههاي خود را در اجراي پروتکل الحاقي صادر کرد. در تاريخ 6 سپتامبر 2004 نيز ايران جديدترين بيانيههاي خود را در اختيار آژانس قرار داد.
93. اظهارات آژانس در خصوص بيانيهاي ايران در ژوئيه, اوت و اکتبر 2004 با مقامات ايران به بحث گذاشته شد. مقامات آژانس از اين فرصت براي تبيين برخي نقاط مبهم پروتکل الحاقي براي مقامات ايران استفاده کردند.
94. از اکتبر 2003 همکاري ايران با آژانس به طرز چشمگيري افزايش يافته است گرچه هنوز ايران در برخي موارد اطلاعات را با سرعتي اندک در اختيار آژانس قرار ميدهد. از دسامبر 2003 ايران دسترسي بازرسان آژانس را به تسهيلات هستهاي خود تسريع کرده است.
95. اما ايران محدوديتهاي بسياري در خصوص استفاده آژانس از تجهيزات خود براي عکسبرداري و نيز انتقال اين تصاوير به وين براي استفاده به عنوان شواهد اعمال کردهاست.
ب-2- ديدار و گفتوگو جهت رفع شبهات:
96. ايران از تاريخ اکتبر 2003 و در راستاي تحقق سياستهاي خود براي شفافيت کامل کليه توضيحات اضافي را در خصوص کليه برنامههاي هستهاي خود جهت اعتمادسازي بيشتر در اختيار آژانس قرار داد.
97. در 5 اکتبر 2003 بازرسان آژانس از سه مورد از تاسيسات مجتمع کلاهدوز واقع در غرب تهران بازرسي کرده پس از بررسيهاي لازم اعلام کردند که هيچگونه شواهدي مبني بر انجام غنيسازي اورانيوم در اين مکانها به دست نيامدهاست.
98. در نشست اعضاي شوراي حکام آژانس در ژوئن 2004 آژانس از ايران خواست تا جهت شفافيت بيشتر به بازرسان آژانس اجازه دهد تاسيسات لويزان - شيان را بازرسي کنند.
99. ايران اعلام کرد که بر اثر اختلافي که ميان وزارت دفاع ايران و شهرداري تهران درخصوص اين منطقه وجود داشته است, اين منطقه کاملاً تخريب شده است. در پاسخ به درخواست آژانس ايران اطلاعات مبسوطي را در اين خصوص در اختيار آژانس قرار داده که هماکنون کارشناسان آژانس در حال بررسي اين اطلاعات هستند.
100. ايران اطلاعات جامعي در خصوص سه سازمان که بين سالهاي 1989 و 2004 در منطقه لويزان شيان فعاليت داشتهاند در اختيار آژانس قرار داد در اين مکان در تاريخ 1989 مرکز تحقيقات فيزيک ايران تاسيس شده که هدف از تاسيس اين مرکز آمادگي مبارزه و خنثي سازي تلفات حملات و حوادث هستهاي و نيز فراهم آوردن کمکهاي علني براي وزارت دفاع ايران بوده است.
101. ايران توضيح داده است که فعاليت مرکز تحقيقات فيزيک در لويزان در سال 1998 متوقف شده و اين مرکز تبديل به مرکز مطالعات بيولوژيکي شده که در انجام تحقيقات و فعاليتهاي مربوط به محافظت در برابر پرتوهاي خطرناکي فعاليت داشته است. در سال 2002 موسسه فيزيک کاربردي نيز در اين محل تاسيس شد که هدف اصلي آن استفاده از توانمنديهاي دانشگاههاي کشور براي بر طرف کردن نيازهاي تحقيقاتي وزارت دفاع بوده است.
102. نمونههايي که از خاک و گياهان منطقه لويزان - شيان گرفته شده است حاکي از آن است هيچگونه آثاري از مواد هستهاي در اين منطقه وجود ندارد.
103. در اکتبر 2004 ايران اطلاعات جامعي در خصوص موادي که در اختيار مرکز تحقيقات فيزيک ايران قرار داشته و ميتوانسته است علاوه بر مصارف صلحآميز در فرآيند غنيسازي و فرآوري اورانيوم نيز مورد استفاده قرار بگيرد در اختيار آژانس قرار داد.
104. آژانس طبق راههاي برآورد برنامههاي هستهاي ساير کشورها از مقامات ايران نيز خواسته است در خصوص تجهيزاتي که هم ميتوانند مصارف غير نظامي داشته و هم ميتواند در ساخت تسليحات غير هستهاي و نيز تسليحات هستهاي مورد استفاده قرار بگيرد اطلاعاتي در اختيار اين آژانس قرار دهد.
105. بار ديگر نمايندگان آژانس در اکتبر 2004 به بررسي راههاي دستيابي ايران به تاسيسات و مواد هستهاي پرداخته و از ايران خواستند به آنان اجازه دهد از تاسيسات واقع در منطقه پرچين ديدار کنند.
ج) آخرين ارزيابي کلي:
106. ايران در دو دهه اخير تلاشهاي بسياري کرده است تا به يک چرخه سوختي مستقل دست پيدا کند. بدين منظور اين کشور آزمايشهاي گستردهاي را به منظور دستيابي به اطلاعات در خصوص کليه جنبههاي چرخه سوختي انجام داده است. هدف برنامههاي هستهاي اخير ايران تکميل سيکل سوختي اين کشور از طريق استخراج, تبديل و غنيسازي اورانيوم, توليد سوخت, احداث راکتور آب سبک, توليد آب سنگين, احداث راکتور آب سنگين و ساير برنامههاي ديگر بوده است.
107. بسياري از جنبههاي فعاليتها و آزمايشهاي ايران در خصوص چرخه سوختي خصوصاً در زمينه غنيسازي و تبديل اورانيوم و جداسازي پلوتونيوم طبق تعهدات ايران در قبال پيمان حفاظتي به آژانس گزارش نشدهاست و اين سياست پنهانکاري ايران تا اکتبر 2003 ادامهيافتهاست. اما از آن زمان سطح همکاريهاي ايران با آژانس گسترش چشمگيري يافته است.
108. هنوز دو مساله ديگر براي جلب اطمينان آژانس درخصوص عدم وجود فعاليتهاي هستهاي مخفيانه در ايران وجود داد: 1) منشأ آلودگيهاي مشاده شده در تاسيسات مختلف هستهاي در ايران.
2) ميزان تلاشهاي ايران براي توليد و استفاده از طرحهاي سانتريفيوژ 1-P و 2-P .
109. در خصوص منشأ آلودگيهاي برآوردهاي کلي آژانس که بر گرفته از الگوگيريهاي محيطي است حاکي از آن است که اظهارات مقامات ايران در خصوص اينکه منشأ اين آلودگيها از خارج از کشور و قبل از خريد اين تجهيزات بودهاست صحيح است. اما آژانس احتمالات ديگر را در اين خصوص رد نکرده و در حال بررسي اين احتمالات نيز هست.
110. در خصوص مساله دوم هنوز بايد بررسيهاي بيشتري در خصوص شبکههاي تهيه مخفيانه تجهيزات هستهاي انجام بگيرد و پس از کسب اطلاعات کافي در اين خصوص آژانس اقدام به نتيجهگيري در خصوص اين فعاليتهاي ايران نيز خواهد کرد.
111. آژانس هنوز در حال بررسي برخي از برنامههاي هستهاي ايران در گذشته منجمله آزمايشهاي جداسازي پلوتونيوم خصوصاً در زمينه تاريخ انجام اين آزمايشها است.
112. اکنون اطلاعات کافياي در خصوص کليه مواد هستهاي موجود در ايران در دست است و بنابراين نميتوان از اين مواد استفادههاي نادرست کرد. اما آژانس هنوز نميتواند به طور قاطع اعلام کند که هيچگونه برنامه هستهاي مخفيانهاي در ايران جريان ندارد. براي رسيدن به چنين نتيجهاي نياز به زمان زيادي هست.
113. آژانس هنوز در حال پيگيري گزارشهاي مربوط به برنامههاي هستهاي ايران است. در اين خصوص بايد به اين نکته توجه کرد که توجه موافقتنامه حفاظتي آژانس و پروتکل الحاقي معطوف به مواد هستهاي است و بدين دليل اختيارات قانوني آژانس براي پيگيري فعاليتهاي هستهاي کشورهاي مختلف محدود است.
114. دبيرخانه آژانس تمام تلاشهاي خود را براي پيگيري کليه مسائل معوقه در خصوص برنامههاي هستهاي ايران ادامه داده و دبيرکل آژانس نيز در فرصتهاي مقتضي گزارشي از نتايج اين بررسيها در اختيار شوراي حکام قرار خواهد داد.
2) ساير تقاضاهاي شوراي حکام آژانس بينالمللي انرژي اتمي:
تعليق
115. شوراي حکام از دبيرکل آژآنس خواسته است که گزارشي در خصوص پاسخ ايران به درخواستهاي شوراي حکام در خصوص تعليق فعاليتهاي غنيسازي اورانيوم در اختيار شورا قرار دهد.
116. شوراي حکام پنج قطعنامه تصويب کرده و خلاصهاي از تقاضاهاي خود از ايران را به شرح زير منتشر کرده است:
الف) درخواست از ايران براي پيروي از تعهدات خود در خصوص موافقتنامه حفاظتي, حل مسائل معوقه, انجام اقداماتي در خصوص جبران اشتباهات گذشته خود و فراهم آوردن امکان دسترسي بازرسان آژانس به اماکن اشخاص و اطلاعات مورد نظر آنها.
ب) درخواست از ايران براي امضاء تصويب و اجراي کامل پروتکل الحاقي به موافقت نامه حفاظتي و اجراي کامل اين پروتکل براي اعتمادسازي.
ج) درخواست از ايران براي شفافيت و همکاري با آژانس.
د) درخواست از ايران براي تعليق کليه فعاليتهاي خود در خصوص غنيسازي و فرآوري اورانيوم.
117. بخش اول اين گزارش به بررسي پاسخهاي ايران به بخشهاي الف تا ج مطرح شده در بالا اختصاص داشت. در بخش 2 به بررسي پاسخ ايران به تقاضاي آژانس براي تعليق فعاليتهاي غنيسازي و فرآوري اورانيوم که در بخش بالا ذکر شده خواهيم پرداخت.
الف- ادامه تعليق:
118. همچنانکه در خلاصه مطالب در بالا ذکر شد, شوراي حکام در ژوئن 2003 از ايران خواست تا براي اعتمادسازي اقدام به تعليق فعاليتهاي غنيسازي اورانيوم کند. شورا در قطعنامه ديگري در 12 سپتامبر 2003 نيز در قطعنامه ديگري اين درخواست خود از ايران را بار ديگر مطرح کرده و از اين کشور خواست ساير فعاليتهاي غنيسازي خود را نيز به حالت تعليق در آورد.
119. دولت ايران در 10 نوامبر 2003 به دبيرکل آژانس اطلاع داد که تصميم دارد کليه فعاليتهاي خود را در خصوص غنيسازي اورانيوم از همين تاريخ به حالت تعليق در آورده. فعاليتهاي پايگاه هستهاي نطنز را به حالت تعليق در آورده و از توليد سوخت براي روندهاي غنيسازي و نيز واردات تجهيزات لازم براي اين منظور خودداري کند.
120. شوراي حکام در قطعنامه 81/2003/Gov مصوب 26 نوامبر 2003 از تصميم ايران براي تعليق داوطلبانه اورانيوم استقبال کرد.
121. ايران طي يادداشتي به تاريخ 29 دسامبر 2003 به آژانس اعلام کرد که:
الف) کليه فعاليتهاي مربوط به آزمايش يا سانتريفيوژ چه با استفاده از مواد هستهاي و چه بدون استفاده از اين مواد را در کارخانه سانتريفيوژ اورانيوم نطنز به حالت تعليق در خواهد آورد.
ب) استفاده مجدد از مواد هستهاي را در آزمايشهاي سانتريفيوژ به حالت تعليق در خواهد آورد.
ج) نصب تاسيسات جديد دو کارخانه نطنز را براي سانتريفيوژ به حال تعليق در خواهد آورد.
د) تا حد امکان مواد هستهاي را که جهت سانتريفيوژ به کارخانههاي مدنظر فرستاده شده است از اين کارخانهها خارج خواهد کرد.
122. ايران در اين يادداشت همچنين افزود که اخيراً هيچگونه بر نامهاي براي غنيسازي از طريق سانتريفيوژ گاز در هيچ کاي ايران به جز نطنز در دست اجرا ندارد و نيز به هيچ وجه قصد ندارد در طول دوران تعليق فعاليتهاي غنيسازي اقدام به احداث تاسيسات جديدي براي جداسازي ايزوتوپي کند.
123. همچنين در اين يادداشت آمده است که در طول دوران تعليق ايران با هيچ شرکتي قراردادي براي توليد دستگاههاي لازم براي سانتريفيوژ و نيز قطعات اين دستگاهها امضاء نخواهد کرد.
124. در تاريخ 24 فوريه 2004 ايران اعلام کرد که تا هفته اول ماه مارس اطلاعاتي دقيقي از تصميمات ديگر خود براي تعليق داوطلبانه؛
1) مونتاژ و آزمايش دستگاههاي سانتريفيوژ و
2) توليد دستگاههاي سانتريفيوژ در داخل کشور در اختيار آژانس قرار خواهد داد.
125. شوراي حکام در قطعنامه 21/2004 Gov مصوب 13 مارس 2004 از ايران خواست تا تعهدات خود در خصوص تعليق غنيسازي و فرآوري اورانيوم را به پايگاههاي هستهاي سرتاسر کشور گسترش دهد.
126. ايران در 15 مارس 2004 اعلام کرد از تاريخ 10 آوريل 2004 کليه فعاليتهاي غنيسازي در سرتاسر کشور به حالت تعليق در خواهد آمد اما به دليل اختلافاتي که ميان سازمان انرژي اتمي ايران و سه شرکت خصوصي وجود دارد و اين سه شرکت همچنان به توليد تجهيزات لازم براي سانتريفيوژ ادامه خواهد داد.
127. ايران در نامهاي به تاريخ 29 آوريل 2004 به آژانس اطلاع داد که قصد دارد آزمايشهاي حساس در خصوص خط توليد 6UF در تسهيلات تبديل اورانيوم انجام دهد.
128. ايران و آژانس در 21 ماه مي 2004 به توافقي در خصوص ترتيب ديدارهاي کارکنان آژانس در يک سال آينده از يران به منظور بررسي تعليق فعاليتهاي غنيسازي اورانيوم در ايران دست پيدا کردند.
129. شوراي حکام با تصويب قطعنامه 49/2004/Gov در تاريخ 18 ژوئن 2004 از ايران خواست تا فوراً ناکارآمديهاي برنامه تعليق غنيسازي را بر طرف کرده و ترديدهاي آژانس را در خصوص دامنه تعليق غنيسازي در ايران بر طرف سازد.
130. در 23 ژوئن 2004 ايران در نامهاي خطاب به محمد البرادعي اعلام کرد که قصد دارد کليه فعاليتهاي غنيسازي مطرح شده در يادداشت منتشر شده به تاريخ 24 فوريه 2004 را به حالت تعليق در آورده و تحت نظات آژانس در تاريخ 29 ژوئن 2004 اقدام به از سرگيري مونتاژ و آزمايش سانتريفيوژ کند.
131. در تاريخ 18 سپتامبر 2004 شوراي حکام با تصويب قطعنامه 79/2004/Gov از ايران خواست کليه فعاليتهاي غنيسازي خود را چه در خصوص توليد يا واردات تجهيزات سانتريفيوژ و چه در خصوص مونتاژ و آزمايش سانتريفيوژ و توليد مواد سوختي به حالت تعليق در آورد.
132. دولت ايران در نامهاي به تاريخ 14 نوامبر 2004 به اطلاع دبيرکل آژانس بينالمللي انرژي اتمي رساند که بر اساس توافقنامه اي که در تاريخ 14 نوامبر 2004 با دولتهاي آلمان, فرانسه, انگليس و نمايندگان عالي اتحاديه اروپا امضاء کرده است حاضر است به طور داوطلبانه و جهت اعتمادسازي بيشتر اقدام به تعليق کامل فعاليتهاي غنيسازي اورانيوم کند.
ب) اقدامات نظارتي:
133. آژانس از تاريخ 11 اکتبر 2004 به بازديدهاي ماهيانه خود از کارخانه غنيسازي آزمايشي نطنز ادامه داد. تا اطمينان حاصل کند که تعليق فعاليتهاي غنيسازي اورانيوم در اين مرکز همچنان به قوه خود باقي است.
ساير فعاليتهاي انجام شده توسط آژانس براي نظارت بر تعليق غنيسازي در ايران به شرح ذيل است:
الف)بازديد از کارخانه غنيسازي نطنز
ب) نظارت بر روند غنيسازي ليزري با استفاده از تکنيک AVLIS در لشکرآباد.
ج) بازديد از کارگاههاي مختلف توليد يا انبار تجهيزات سانتريفيوژ منجمبه شرکت کالاي الکتريک
134. پس از بازديد مقامات آژانس از ايران در تاريخهاي 6 و 18 ژوئيه 2004 مهرهايي که آژانس براي لاک و مهر کردن تاسيسات هستهاي ايران به عنوان يک اقدام نظارتي به کار گرفته بود توسط ايران از اين تاسيسات برداشته شده و به آژانس مسترد شد.
135. در حين بازديد بازرسان آژانس در اکتبر 2004 از تسهيلات تبديل اورانيوم در ايران مسئول اين طرح اعلام کرد که از مجموع 37 تن سنگ معدن اورانيوم توليد شده حدود 5/22 تن در اين روند مورد استفاده قرار گرفته و تا تاريخ 14 اکتبر 2004 حدود 2 تن 4UF در نتيجه اين روند توليد شده است.
136. تا تاريخ ژوئيه 2004 احداث راکتور آب سنگين IR-40 هنوز آغاز نشده است. اما هنوز ايران هيچ پاسخي به اين درخواست شوراي حکام آژانس مبني بر تجديد نظر ايران در تصميم خود براي آغاز ساخت تسهيلات هستهاي نداده است.
137. به دنبال اعلام داوطلبانه ايران در تاريخ 14 نوامبر 2004 براي تعليق کليه فعاليتهاي غنيسازي آژانس اقدام به ترتيب تمهيداتي براي تاييد فعاليتهاي غنيسازي در ايران کرده است.
138. دبيرکل آژانس همچنان گزارشهايي را در خصوص اين مساله در اختيار شوراي حکام آژانس قرار خواهد داد.