روزنامه معتبر «نيويوركتايمز» در يكي از سرمقالههاي امروز خود، با تأكيد بر بينتيجه بودن اقدام نظامي عليه فعاليتهاي هستهاي ايران، اظهارات متفاوت بوش درباره ايران نسبت به عراق را نشانه «بلوف» بودن تهديدات نظامي ايالات متحده و اسرائيل عليه ايران دانست.
«نيويوركتايمز» با تشريح دلايل شكست اقدام نظامي عليه ايران، مذاكره و توافق ديپلماتيك با ايران، چه به وسيله اروپا و چه از طريق سازمان ملل را تنها راه پيش روي كاخ سفيد دانسته است.
به گزارش سرويس بينالملل «بازتاب»، دولت بوش اظهار كرده است كه جستجو درباره دستيابي ايران به سلاحهاي هستهاي، ديگر «غيرقابلتحمل» شده و بنا به اظهارات مأموران و نمايندگان كاخ سفيد و وزارت خارجه، سوءظنهاي قابل تأملي درباره تلاشهاي اروپا به چشم ميآيد. اين سوءنيتها حاكي از آن است كه اروپا قصد دارد، بيسروصدا به مذاكرات هستهاي ايران بپردازد، به اين ترتيب پايان موفقيتآميزي براي فعاليتهاي هستهاي ايران پيشبيني ميشود.
بوش كه براي حمله به عراق، چندين بار اين كشور را تهديد كرده بود، تقريبا چيزي درباره امكان تجديدقواي دوباره نظامي عليه ايران بر زبان نياورده است. اين مسئله ميتواند دال بر اين حقيقت باشد كه طراحان جنگي پنتاگون، گزينههاي موجود را مورد بازبيني قرار داده و ميگويند، چه براي آمريكا و چه براي اسرائيل، هيچ چيزي به اندازه قرار گرفتن در برابر ايران مجهز به تجهيزات هستهاي، كه مذاكرات پيرامون آن نيز به شكست انجاميده باشد، اهميت ندارد.
اين طراحان و تحليلگران پنتاگون، اجماعا ميگويند كه هيچ روش نظامي مؤثري براي زدودن برنامه هستهاي وجود ندارد چراكه به خوبي مخفي شده و به صورت گستردهاي در سطح كشور، به ويژه در شهرهاي پرجمعيت، انتشار يافته است.
بنا بر مدارك اطلاعاتي، سال گذشته ايران برنامه داخلي هستهاي خود و جنبههاي حساس مخفي برنامه هستهاي خود را پس از هجده سال براي بازرسان افشا كرده است. اين در حالي است كه تا به امروز پرسشهايي درباره اينكه تمامي سايتهاي هستهاي ايران، شناخته شدهاند يا خير، بدون پاسخ مانده است.
احتمالا دولت بوش درصدد فراهم آوردن تضمينهايي در مورد ايران خواهد بود كه از طريق سازمان ملل متحد، آن را به انجام برساند و اين كار در صورتي انجام ميپذيرد كه مشابه قرارداد سال گذشته در توافق ايران و اروپا، مشكلي پيش آمد.
اما ايرانيان، خود از زمزمههاي حملات نظامي آگاهند و حتي بسياري از آنان از طريق مأموران اسرائيلي، كسب خبر ميكنند كه به نسبت اروپاييان، جديت تهديدات را بزرگنمايي ميكنند.
گذشته از اين، طرح چنين سخناني را نميتوان چيزي بيش از بلوف در بازي ديپلماتيك دانست كه به تازگي «ريچارد آرميتاژ» از آن به عنوان نوعي قرارداد «پليس بد» و «پليس خوب» نام برده است كه واشنگتن نقش «پليس بد» را بازي ميكند. اما يك نماينده ارشد اروپايي، اينگونه بيان كرده است كه ايرانيان در عمق گفتوگوهاي خود، هشدار دادهاند كه هرگونه عمل نظامي بيثمر خواهد بود.
اين نماينده گفت، ايرانيان مدعي شدهاند كه آنها در عرض شش ماه، قادر به ازسرگيري امكانات هستهاي خواهند بود و اين كار را با استفاده از تكنولوژي عادي انجام خواهند داد. وي همچنين بر اين باور بوده است كه ايرانيان، پس از هرگونه واكنش نظامي براي تعديل برنامه هستهاي ايران، قادر خواهند بود در راستاي توسعه سلاحي ملي برآيند كه مورد حمايت اكثريت مردم خواهد بود.
مأموران ارشد و مأموران پنتاگون، تأكيد كردهاند كه طراحان جنگي، در گروههاي ويژه هدفگيري نيروي هوايي، خود را براي مقابله به مثل در برابر انگيزههاي تخريبي ايران، از پيش آماده كردهاند و اين كار را به صورت متناوب، انجام خواهند داد. اما آنان، بلافاصله تأكيد كردند كه اين برنامه به معناي مهيا شدن براي مقابله نظامي نيست.
آنان در عوض گفتند، اين بخشي از تلاشهايي است كه از سوي «رامسفلد» و ژنرال «مايرز» توصيه شده است تا شروعي براي تدوين برنامه ثابت تجديدقوا باشد كه بخشي از سياست پيشگيري از وقايع احتمالي در سراسر دنياست؛ اشغال عراق، نمونهاي از اين موارد بود كه به سرعت وارد عمل شده و خطر را برطرف كردند.
يك مقام ارشد در امور خاورميانه گفت: طراحي نظامي، ادامه خواهد داشت و ما همواره در حال به روز درآوردن نقشههاي خود هستيم، اما مصاحبههاي انجامشده با طراحان نظامي و سياستگذاران پنتاگون و متخصصان آكادميك، حاكي از نظريه متفق آنان پيرامون اين مسئله بود كه در سال 2005 در موقعيتي قرار گيرند كه نه دولت آمريكا و نه دولت ايران، دست به محاسبات اشتباه نزده و گام نادرست در جهت اقدام نظامي برندارند.
مأموران اطلاعاتي آمريكا و اروپا بر اين باورند كه ايران، تجربه پايگاه «اوسيراك» عراق را به ياد داشته و امكانات هستهاي خود را در اطراف كشور گسترش داده است. به اين صورت كه برخي را در زيرزمين مدفون ساخته و برخي را در ميان مناطق شهري پرجمعيت جا داده است.
به عنوان مثال، آژانس بينالمللي انرژي اتمي، موفق به كشف سانتريفيوژهاي غنيسازي اورانيوم در شركت الكتريكي «كالا» شده است كه در نقطه پرجمعيت تهران قرار دارد و امكان مقابله نظامي در آن منطقه به دليل دربر داشتن تلفات انساني، وجود ندارد.
ايرانيان اشتباه صدام را تكرار نكردهاند.
به گفته طراحان نظامي، هيچ تضميني براي موفقيت وجود ندارد. ريسك زياد اين كار در دو مورد خلاصه ميشود؛ يكي امكان تلفات بالا و دوم، ريسك سياسي اين كار در خاورميانه.
تنها روش در برابر ايران، وارد شدن به شيوههاي ديپلماتيك است نه حمله هوايي، نه اشغال همهجانبه و نه مأموريتهاي عملياتي ويژه.
ژنرال نيروي دريايي امور خاورميانه درباره ايران ميگويد، ايران دقت زيادي براي حفاظت تكنولوژي و قابليت ذخيره يا توليد هستهاي خود صرف ميكند و اين كار را با انديشيدن تدابير امنيتي چندگانه، پراكندهسازي و سختگيري امور، به انجام ميرساند؛ همه اين موارد، تعيين هدف، تشخيص و عمليات را پيچيده ميسازد.
بنا بر گفته تحليلگران، هرگونه حمله نظامي آمريكا به ايران، موجب نقش بر آب شدن اميد و آرزوهاي قشر آزاديخواه ايران و نيز موجب خراب شدن تصورات مثبت اين دسته نسبت به ايالات متحده خواهد شد و باعث تقويت هرچه بيشتر بعد پيشگامي اسلامي نظامي ايران ميشود.