دوشنبه 2 آذر 1383

گفت وگوي ايسنا با محسن رضايي : آماده‌ام با دكتر روحاني درباره‌ي مذاكرات هسته‌يي مناظره داشته باشيم

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس سياسي خارجي

دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام با اشاره به اين كه شايد لازم بود رسانه‌هاي ما از همان مراحل نخست با حساسيت و دقت بيشتري، روند پرونده‌ي هسته‌يي ايران را دنبال مي‌كردند و از همان اول مردم را از سير وقايع آگاه مي‌كردند، خاطرنشان كرد: اين كار نشد اما بازهم مطبوعات و ديگر رسانه‌ها مي‌توانند با نگاه نقادانه و موشكافانه به آن بپردازند و ملت عزيز ما را از جزئيات مساله و همچنين نظرات كارشناسي مختلف مطلع كنند.

محسن رضايي در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، افزود: اين پرونده به واقع از اهميت بسيار فراواني برخوردار است و احتمالا موضوعات اندكي را در تاريخ صدساله‌ي اخيرمان مي‌توانيم مشاهده كنيم كه به اين اهميت باشد. ديدم برخي از دوستان آن را با مساله‌ي نفت و ملي شدن آن مقايسه كردند. من هم فكر مي‌كنم به نكته‌ي كاملا درستي اشاره شده است. اگر اهميت اثري كه اين پرونده در سرنوشت كشور ما و منافع ملي ما مي‌گذارد، از مساله‌ي ملي شدن نفت بيشتر نباشد، كمتر نيست و آينده‌ي كشور و نسل‌هاي آتي را در سطح تعيين‌كننده‌اي متاثر مي‌سازد. در چنين مقاطع و نقاط عطف حساسي است كه هم آزادي عمل و هم رسالت و وظايف ملي روزنامه‌نگاري و رسانه‌اي مي‌تواند نقش سرنوشت‌سازي بازي كند و آزمايشي تاريخي براي رسانه‌ها باشد.

وي در بيان طرح خلاصه‌اي از سير پرونده‌ي هسته‌يي ايران گفت: ريشه‌ي موضوع به قبل از انقلاب اسلامي بازمي‌گردد. در آن زمان و در فضاي دو قطبي، پنج كشور داراي تكنولوژي هسته‌يي مي‌خواستند ديگران را از آن منع كنند و آن را فقط در انحصار خود داشته باشند. پس از فراز و فرودهايي به معاهده‌ي NPT رسيدند كه تعدادي كشور آن را براي مدت معيني امضاء كردند. ايران هم جزو كشورهايي بود كه مشروط به شروطي آن را براي مدت محدودي (25 سال) امضاء كرد. از جمله‌ي اين شروط برخورداري از تكنولوژي صلح‌آميز هسته‌يي، تاسيس چندين نيروگاه هسته‌يي (اولين آن بوشهر بود) و نيز تحقق خاورميانه‌ي عاري از سلاح هسته‌يي بود. بعد از پايان آن مدت (25 سال)،‌ قدرت‌ها فشار زيادي آوردند تا آن را بي‌سروصدا و به طور دايم تمديد كنند، موفق هم شدند. اين موضوع در سال 1375 رخ داد و اين اتفاق يكي از نقاط تاريك و تصميمي ابهام‌آميز بود كه در آن مقطع بدون اطلاع مردم و حتي مجلس آن زمان توسط دولت و دستگاه ديپلماسي عملي شد.

رضايي درباره‌ي سرنوشت شرط‌هاي نخستين NPT اظهار داشت: متاسفانه برغم اين كه هيچ‌كدام از آنها محقق نشده بود و برعكس در اين مدت، اسرائيل هسته‌يي را ساختند و به وظايف و تعهدات خود در ساختن نيروگاه عمل نكردند، آژانس هم كمكي به برخورداري ايران از تكنولوژي هسته‌يي نكرد. اما متاسفانه عليرغم همه‌ي اينها دولت وقت، بدون كوچك‌ترين اشاره‌اي به اين مسائل معاهده را براي ابد امضاء كرد.

وي در توضيح بيشتري درباره‌ي امضاء كنندگان معاهده‌ي مذكور آورد: دقيقا همين افرادي كه امروز مسووليت مذاكرات هسته‌يي اخير را بر عهده دارند، با اين تفاوت كه در آن زمان وزير خارجه‌ي كنوني نماينده‌ي دائم ما در نيويورك و بالاترين مقام ما در سازمان ملل بود.

دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام درباره‌ي كاركرد اين پروتكل يادآور شد: در معاهدات بين‌المللي همه‌چيز و همه‌ي امتيازات يك‌جا مطرح نمي‌شود كه ايجاد عكس‌العمل كند بلكه مرحله به مرحله، با زمينه‌سازي ضروري و روش‌هاي خاص حقوقي و ديپلماتيك اهداف مرحله‌اي خود را پيش مي‌برند. لذا قدرت‌هاي هسته‌يي براي اعمال‌نظر بيشتر و محدودسازي كشورهاي فاقد تكنولوژي تلاش كردند با افزودن تكمله و الحاقيه به معاهده‌ي NPT كنترل خود را در محروم نگاه داشتن كشورها شديدتر و سخت‌تر كنند، اين پروتكل الحاقي به 2 + 93 معروف شد. ما هم در اين دو، سه سال اخير به دلايلي كه از كسي پنهان نيست، زير فشار قرار گرفتيم تا پروتكل 2 + 93 را امضاء‌ و اجرا كنيم.

رضايي با توجه به نتيجه‌ي نشست اول سعدآباد درباره‌ي امكان وجود گزينه‌ي ديگري براي ايران اظهار داشت:ما بر سر يك سه راهي قرار داشتيم، جنگ، تسليم و يا ديپلماسي. مسوولان عاليرتبه‌ي نظام، ”ديپلماسي“ را بر ”جنگ“ و ”تسليم“ ترجيح دادند. البته وقوع جنگ بين ايران و آمريكا احتمال بسيار كمي داشت ولي احتمال چالش جدي بين ايران و آمريكا همواره قابل تصور است. من فكر مي‌كنم ايران استراتژي خوبي را در بعد هسته‌يي در پيش گرفت تا بتواند به جاي آنكه كشور را وارد چالش كند و يا تسليم شود با كمك ديپلماسي هم تهديد را از سر راه بردارد و هم فن‌آوري هسته‌اي صلح‌آميز را براي خود در چارچوب NPT تثبيت كند.

دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام هم‌چنين در بيان نظر خود درباره‌ي مذاكرات هسته‌اي ايران و اروپا با تاكيد بر اين كه به هيچ‌وجه آن را تاييد نمي‌كند، خاطرنشان كرد: من سياست راهبردي نظام را كه به جاي تسليم شدن و يا چالش، ايجاد كردن راه ديپلماسي را در پيش گرفته است، تاييد مي‌كنم. به طور كلي در سياست خارجي و به ويژه پرونده‌ي هسته‌يي، سه مفهوم مستقل وجود دارد. اول سياست كلان و راهبرد، دوم ديپلماسي و اجراي استراتژي و سوم عملكرد تيم مذاكره‌كننده در راستاي اجراي تاكتيك و شيوه ديپلماسي در پرونده هسته‌يي، سياست كلان و راهبرد نظام بر پرهيز از جنگ و ماجراجويي در كنار حفظ فن‌آوري هسته‌يي و عدم تسليم شدن خواسته‌هاي اروپا و آمريكا شكل گرفت. تاكتيك ما بر اعتماد به اروپا و واسطه قرار دادن 3 كشور اروپايي براي حل پرونده‌ي هسته‌يي و امتيازگيري و يا رايزني با اين كشورها بود و عملكرد تيم مذاكره‌كننده بر اساس تاكتيك انجام شده كه به صورت اجمال در ارزيابي كل سياست خارجي جمهوري اسلامي در پرونده هسته‌يي بايد بگوييم، در بعد استراتژي و راهبرد ما بسيار صحيح و دقيق عمل كرديم، در انتخابات تاكتيك با ابهامات و نقدهاي متعددي مواجه هستيم و در عملكرد به ضعف‌ها و اشتباهات فراواني برمي‌خوريم.

وي در همين راستا با اشاره به عملكرد ديپلماسي ايران، هدف‌هايي كه به اعتقاد وي ديپلمات‌هاي ما بايد با كمك ابزارهايي كه حكومت در اختيار آنان قرار داده بود تامين مي‌كردند را رفع تهديد، تضمين و تثبيت غني‌سازي اورانيوم براي توليد سوخت هسته‌يي نيروگاههاي برقي و موارد صنعتي ديگر و همكاريهاي اقتصادي و تكنولوژيك در سطوح عالي با اروپا برشمرد.

رضايي معتقد است: ديپلمات‌هاي هسته‌يي ايران تمام امتيازات، اندوخته‌ها و اهرمهاي فشار را در همان جلسه‌ي اول سعدآباد تحويل دادند ولي نتوانسته‌اند تاكنون هدف‌هاي مذكور را بدست آورند.

وي با بيان اين اعتقاد كه ايران در اين مسير امتيازاتي داده است، خاطرنشان كرد كه ايران سه ابزار مهم در اختيار داشت و در اين‌باره ابراز عقيده كرد: ايران مي‌توانست روي پذيرفتن پروتكل الحاق 2+93 با اروپايي‌ها چانه‌زني كند و در دادن اطلاعات هسته‌يي يك برنامه‌ي زمانبندي شده را كه همراه با گرفتن امتيازات متقابل باشد اجرا كند. ايران بايد طي يك جدول زمانبندي مرحله به مرحله كه امتيازاتي مي‌گرفت، امتيازات فوق را مي‌داد. ايران اطلاعات به كلي سري و ذي‌قيمت خود را به اروپايي‌ها تحويل داد. تعليق غني‌سازي را پذيرفت پروتكل الحاقي 2+93 را دولت ايران پذيرفت ولي بسيار فراتر از آن را به اجرا گذاشت و تضمين داد كه به نبال سلاح هسته‌يي نيست. با وجود همكاري‌هاي فوق، پرونده‌ي ايران بسته نشد و با اين وجود هرچند مدت يك بار مي‌گويند اگر ايران همكاري نكند، پرونده‌ي او را به شوراي امنيت مي‌بريم. بدتر آن‌كه اروپا و شوراي حكام يك قدم جلوتر گذاشته و خواهان تعليق فعاليت‌هاي بيشتري از گذشته شده‌اند.

وي اظهارات رييس‌جمهور كه مذاكرات اخير را به دست آوردن يك پيروزي بزرگ عنوان كرده است را يادآور شد و گفت: در دوره‌ي آقاي خاتمي با وجود حمله به عراق و افغانستان، ايران يك دوره‌ي امن و باثبات را پشت سر گذاشته است. ايشان نمي‌خواهد كه اين چند ماه باقي مانده ايران يك دوره‌ي ناامني را پشت سر بگذارد ولي نبايد از ترس ناامني ما خودمان را از پشت‌بام پايين بياندازيم. اگر در جلسه‌ي شوراي حكام در نوامبر چند روز آينده پرونده‌ي ايران بسته شود و غني‌سازي اورانيوم شروع شود گفته آقاي خاتمي تحقق مي‌يابد و ملت ايران به پيروزي رسيده است در غير اين صورت نتيجه‌ي توافق پاريس مشكوك است.

دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام در عين حال نرفتن پرونده‌ي ايران به شوراي امنيت و اين‌كه غني‌سازي در چارچوب NPT را براي ايران پذيرفته‌اند يك موفقيت دانست و ادامه داد: اگر در نوامبر پرونده‌ي ايران بسته شود و غني‌سازي شروع شود ما پيروز شده‌ايم ولي در توافقنامه‌ي پاريس غني‌سازي را مشروط به تضمين عيني كرده‌اند كه احاله بر محال است. لذا اگر اقدامات فوق در جلسه‌ي نوامبر (چند روز آينده) صورت نگيرد به نظر من ايران بايد غني‌سازي را از سر بگيرد.

رضايي معتقد است: ديپلمات‌هاي ايران به دليل خوش‌بيني به اروپا رودست خورده‌اند. اروپا در حادثه‌ي عراق دو آسيب جدي را تحمل كرد. بالا رفتن قيمت نفت و ركود اقتصادي و از دست دادن مهم‌ترين پايگاه سياسي خود در منطقه. اگر حادثه‌ي دوم كه چالش با ايران بود اتفاق مي‌افتاد قيمت نفت از مرز صد دلار مي‌گذشت و اروپا از صحنه‌ي خاورميانه به كلي حذف مي‌شد. لذا اروپا نياز جدي به يك ابتكار عمل داشت. اين ابتكار عمل همين مذاكرات هسته‌يي بود كه با ايران شروع كرد. در اين مذاكرات اروپا از يك طرف بايد آمريكا را راضي نگه مي‌داشت و از طرف ديگر نياز به همكاري ايران داشت. لذا اروپا يك بندبازي با ريسك بالا را شروع كرد. رمز موفقيت اروپا در اين مذاكرات همراهي كامل ديپلماسي ايران با آنها بود.

وي در پاسخ به اظهارات كساني كه مي‌گويند ما بين اروپا و آمريكا شكاف انداختيم، گفت: اين تحليل‌ها مربوط به دوران عصر حجر است. اروپا به كمك ايران مي‌خواست خود را نجات دهد. اروپا در پرتگاه سقوط در خاورميانه قرار گرفته بود. من آماده‌ام با دكتر روحاني در اين رابطه مناظره داشته باشيم ولي متاسفانه صدا و سيما صرفا اخبار و مصاحبه‌هاي يكطرفه را منعكس مي‌كند.

وي با تاكيد بر اين كه ما بايد امتيازات بيشتري مي‌گرفتيم، افزود: ما در قبال نجات اروپا بايد امتيازات فراواني از آنها مي‌گرفتيم ولي آنها براي اين‌كه اين امتيازات را به ايران ندهند دل ايران را خالي كردند و از همان روز اول شروع كردند به ترساندن ديپلمات‌هاي ايران كه پرونده‌ي ايران را به شوراي امنيت خواهند برد.

دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام، خوش‌بيني به اروپا و عدم تشخيص مقاصد آنها در همكاري با ايران، عدم مهارت‌هاي ديپلماتيك، استراتژي نداشتن، بستن فضاي نقد و مشاركت ندادن متخصصان و نخبگان در معاضدت فكري در اين روند را از جمله اشتباهات ديپلمات‌هاي ايران دانست و افزود: من طرفدار تعامل با كشورهاي جهان هستم ولي با هر نوع تعامل تسليم‌طلبانه و خفت‌بار مخالفم. من ديپلماسي ايران را از موضع عزت و سربلندي و كسب منافع ملي نمي‌بينم و برخي از مواقع احساس سرشكستگي به من دست مي‌دهد.

وي ادامه داد: اگر پرونده‌ي ايران به شوراي امنيت مي‌رفت، قيمت نفت حداقل به مرز هفتاد دلار مي‌رسيد و صنعت اروپا از كار مي‌افتاد و بحران اقتصادي غرب را فرا مي‌گرفت. از طرف ديگر اروپا از تنها نقطه‌ي منطقه كه ايران است به بيرون از منطقه پرت مي‌شد. لذا اروپا بيش از ايران، نگران رفتن پرونده‌ي ايران به شوراي امنيت بود. در ابتداي كار آمريكا هم نگران رفتن پرونده‌ي ايران به شوراي امنيت بود ولي حالا كه اطلاعات خود را كامل كرده، كمتر نگران است. به همين دليل ايران مي‌توانست امتيازات مهمي را از اروپا بگيرد ولي اروپاييان به جاي آن‌كه از بحراني شدن منطقه بترسد، با القاي ترس در ديپلمات‌هاي ما، ايران را از رفتن به شوراي امنيت ترساندند و امتيازاتي گرفتند.

رضايي با اشاره به انتقادات دكتر لاريجاني به توافقنامه‌ي اخير و پاسخ هايي كه در پي داشت مبني بر اين كه مسوولان تيم مذاكره‌كننده گفتند كه خود او هم با توافقنامه‌ي اخير موافق بوده است و اين حرف‌ها را با هدف‌هاي تبليغاتي مي‌گويد، به عنوان فردي كه از نزديك شاهد اين وقايع بوده، گفت: همه‌ي ما مذاكره، گفت و گو و روابط با دنيا را به عنوان سياست راهبردي نظام قبول داريم. در جريان همين پرونده‌ي هسته‌اي نيز با راهبرد مذاكره و تفاهم موافق بوديم. اما آن‌چه كه براي ما اهميت داشت و دارد، نتيجه‌اي است كه از اين مذاكرات به دست مي‌آيد. مذاكره، تفاهم، گفت و گو، ديپلماسي و ... جاده‌اي دوطرفه است، نه يك‌طرفه و حتي معاهدات بين‌المللي بدون رضايت طرف‌هاي ذي‌ربط اعتبار ندارد. لذا مفهوم تعامل تسليم نيست. ما به بازي صفر يا صد معتقد نيستيم. ما موافق كامل ترك مخاصمه هستيم. ولي نه به قيمت واگذاري همه چيزمان. ما كه حق نداريم آينده‌ي اين كشور و مردم را واگذار كنيم. ما قيم و متولي نسل‌هاي آتي نيستيم. اين حقوق نزد ما امانتي بيش نيست. لذا من معتقدم كه گوهرهايي را داده‌ايم ولي هنوز آب‌نباتي را هم حتي نگرفته‌ايم. اگر پرونده‌ي ايران در نوامبر بسته شود به ما آب‌نبات داده‌اند. اما اگر غني‌سازي را شروع كنيم مي‌توانيم بگوييم گوهري در مقابل گوهرهاي از دست رفته به دست مي‌آوريم.

وي به سخنان مقامات عالي كشور مبني بر عدم چشم‌پوشي از حق برخورداري از تكنولوژي هسته‌اي اظهار داشت: من معتقد هستم كه مقام معظم رهبري هيچ قرارداد ننگيني را اجازه نخواهد داد كه امضا شود. همه چيز بستگي به نوامبر دارد. اگر پرونده‌ي ايران بسته شود و غني‌سازي راه بيافتد همه چيز به شرايط عادي برمي‌گردد و مجلس هم نظارت يادمان را در چارچوب NPT خواهد پذيرفت. در غير اين صورت مسوولين ايران در موعد مقرر بايد غني‌سازي را شروع كنند. انتظار ما از جناب آقاي خاتمي اين است كه زماني كه پست رياست جمهوري را ترك مي‌كنند فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران شروع شده باشد.

دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام در ادامه‌ي گفت‌وگويش با ايسنا گفت: مسوولان هسته‌اي ايران رو دست خورده‌اند و قبل از آنكه جاي پاي خود را محكم كنند، اطلاعات ذي‌قيمتي را به طرف مقابل داده‌اند و ادامه كار را براي خود سخت كرده‌اند.

رضايي با اشاره به برخي پاسخ‌هايي كه به اين انتقادات وجود دارد مبني بر اين كه مذاكرات براي رفع تهديد از كشور انجام شد، افزود: بالعكس، ديپلمات‌هاي هسته‌اي ايران با مجموعه اقدامات خود در قالب واگذاري يك جاي كارت‌هاي حقوقي و كلا ايجاد تسريع در روند پرونده به نفع آمريكا حركت خطرناكي را براي كشور ايجاد كردند كه نوعي خلع سلاح است. پس از انقلاب اسلامي و قبل از حمله عراق به ايران نيز دولت موقت براي نشان دادن حسن نيت و اعتماد به كشورهاي منطقه، تمامي قراردادهاي تسليحاتي ايران با آمريكا، آلمان، فرانسه و ايتاليا را يك طرفه لغو كرد و دهها فروند هواپيماي F16 و چند زيردريايي و چندين ناوچه‌ها و دهها سلاح از دست ايران رفت و بعد عراق به ايران حمله كرد. در مساله هسته‌اي من مشكوك هستم كه چرا بايد بدون بدون اينكه ايران جاي پاي خود را مذكرات محكم كرده باشد، تمامي اطلاعات خود را به حريف بدهد.

وي درباره‌ي دامنه‌ي تعليقي كه در توافقنامه‌ي پاريس پيش‌بيني شده و از استخراج اورانيوم تا آخرين مرحله‌ي غني‌سازي را دربرمي‌گيرد، و انطباق آن با پروتكل الحاقي گفت: در اوايل دهه‌ي 90 به بهانه‌ي كنترل عراق و كره‌ي شمالي مذاكراتي انجام شد كه حاصل آن سند Infeire 540 يا همان پروتكل الحاقي بود. در ضمايم اين سند مراحل مختلفي از نقطه‌ي صفر غني‌سازي، تا توليد كيك زرد، تبديل به UF4 و UF6، تزريق گاز به دستگاه‌هاي سانتريفيوژ، تكميل چرخه‌ي سوخت و حتي ساخت غلاف‌هاي سوخت و همه‌ي روش‌هاي علمي - اعم از الكترومگنتيك، ايزتوپي، ليزري، ساخت موتورهاي مربوط به ديفيوژ و سانتريفيوژ و ديگر روش‌ها براي توليد چرخه‌ي سوخت - براي تمامي اعضاي NPT قانوني و مجاز دانسته شده است و پروتكل الحاقي كوشش كرده تا نظارت و گزارش‌گيري دقيق‌تر و گسترده‌تري را اعمال كند. ليكن، در نشست پاريس پذيرفتيم همه‌ي مراحل را به تعليق درآوريم.

از رضايي سوال شد “ از حمايت اروپا از ايران براي عضويت در «‌گروه كارشناسي رويكردهاي چندجانبه، چرخه سوخت هسته‌اي» كه در توافقنامه پاريس درج شده است نيز توسط مذاكره‌كنندگان به عنوان يكي از امتيازات مهم گرفته شده از سوي اروپايي نام برده مي‌شود، ارزيابي شما چيست؟“

وي پاسخ داد: گروه مذكور كه عنوان (IAEA experts meet to enhance nuke fule cycle controls) است. اساسي يك گروه متشكل از 23 كارشناس است كه نقش مشورتي و مطالعاتي براي دبير كل آژانس دارند و هيچگونه ارزش و بار حقوقي براي حق داشتن چرخه سوخت هسته‌اي براي ايران ندارد.

اتفاقا پيشنهاد محدودسازي NPT و نفي حق ساير كشورها به ويژه ايران در دسترسي به فن‌آوري چرخه سوخت هسته‌اي توسط همين گروه پيشنهاد شده و عضويت يك ايراني نه تنها تاثيري بر جمع‌بندي آن ندارد بلكه مي‌تواند به نوعي محروم كردن ايران از حقوق خود با دست ايراني باشد.

دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام ادامه داد: اين تعليق از گستره‌ي تعليق حتي بسيار فراتر از توقعات مطروحه در پروتكل و بر اساس هدف غايي كشورهاي دارا در كنترل توانايي علمي و تكنولوژيك كشورهاي ندار، يعني ممنوعيت هر گونه توليد و توزيع مواد شكاف‌پذير، انجام شده است. اين تعريف گسترده از تعليق در چارچوب معاهده‌ي به نام cut off كه هنوز پيش‌نويس آن هم آماده نشده، در حال بررسي و عملياتي شدن است.

لذا ملاحظه مي‌فرماييد موافقت ما در پاريس حتي بسيار فراتر از تعهدات مطروحه در پروتكل و بر اساس اهداف نهايي غرب در مراحل بعدي و معاهدات آتي بوده است. پس نتيجه آن كه، وارد جاده‌اي شده‌ايم كه نهايت آن ممنوعيت كشور از توليد هر نوع ماده‌ي شكاف‌پذير است. هم ايران را از قبل به كنترل درآورده‌اند و هم كشورهاي ديگر را مجبور كنند تا به تاسي از ايران، در آينده به آن بپيوندند.

رضايي در مورد اينكه آيا دومين كنفرانس بررسي و بازنگري NPT در بهار سال آينده هم در چارچوب همين هدف است؟ گفت: بله، اين مجموعه‌ي فعاليت‌ها يك هدف را دنبال مي‌كند: سلب حق دستيابي كشورهاي ندار به تكنولوژي صلح آميز هسته‌اي و تضعيف حق آنان بر اساس NPT و به خصوص بند چهار آن.

وي در مورد آنچه توجيه گروه مذاكره‌كننده مبني براين‌كه “ نظام بر سر دو راهي بد و بدتر قرار داشت و ما از ميان بد و بدتر، بد را برگزيديم.“ اظهار داشت: ما را دچار توهم كردند. طرف مقابل بازيگر قهاري است. نقشه‌ي حساب‌شده و دقيقي را هم به كار برده است. ما بايد هوشمندانه عمل مي‌كرديم نه آن كه اسير دست آنها بشويم. به علاوه، اگر اين استدلال كه بارها تكرار شده، درست است يعني يا بايد داوطلبانه تسليم بشويم (بد) يا به زور وادار به تسليم خواهيم شد (بدتر) اين كه ديگر جشن پيروزي ندارد!

وي درباره‌ي خط قرمزها در اين مساله و اين‌كه آيا اصلا خطوط قرمز خود را نقض كرده‌ايم؟ گفت: پرسش مناسبي است. بنده بايد به دور از هر گونه واژه‌پردازي و ابهام، خيلي روشن عرض كنم كه خط قرمز ما محروميت از حق مسلم دستيابي - تاكيد مي‌كنم دستيابي نه (استفاده) و نه (بهره‌گيري) - از تكنولوژي هسته‌اي است، خواه آن را ماهرانه زير لواي تعليق تعريف كنند يا حتي اگر براي مدت كوتاه باشد، چه رسد به آن كه زمانش را به دست كساني بدهند كه مسلما خواستشان هر چه طولاني‌تر كردن اين تعليق است.

آنها با شعبده‌ي عمليات رواني همه چيز را براي ما وارونه كرده‌اند؛ خط قرمز ما را بقاء قرار داده‌اند و نه حفظ منافع و آزادي عمل در چارچوب قانون و حقوق تعريف شده. مي‌گويند همه چيز را بدهيد در عوض، ما با جلوگيري از ارسال پرونده به شوراي امنيت اجازه‌ي ادامه‌ي حيات را به شما مي‌دهيم، آن هم در چارچوبي كه ما تعريف مي‌كنيم. نبايد بپذيريم به كمترين ميزان و به آخرين سنگر خود عقب بنشينيم و حياتي‌ترين حق خود و نسل‌هاي بعدي را به آنان واگذار كنيم.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

رضايي درباره‌ي اين‌كه مي‌گويند غربي‌ها قصد داشتند ما را به توقف چرخه‌ي سوخت مجبور كنند اما در مذاكرات موفق شديم آن را به تعليق تبديل كنيم. درباره‌ي فرق «تعطيل»، «توقف»، «تعليق نامحدود» و «تعليق تا رسيدن به نتيجه‌ي مذاكرات» به لحاظ عملياتي افزود: در تفاوت تعريف اين واژه‌ها نكات ظريفي وجود دارد، غرب تمامي تكه‌هاي پازل را به دقت تنظيم كرده است، در نهايت هم مي‌خواهد همان تصويري را بسازد كه ابتدا طرحش را كشيده بود. مطلوب آمريكا و هم پيمانانش تعطيل فعاليت‌هاي هسته‌اي ما به طور كامل است. اما براي تحقق اين هدف، بايد آن را مرحله به مرحله، با بهره‌گيري از تمامي امكانات، به انجام برسانند. يكي از ابزارهايشان نيز ادبيات‌سازي است. آنان كلمات مختلف را به شكلي به كار مي‌برند كه نتيجه‌ي همه‌اش يكي بشود و مطلوبشان را برآورده كند.

آنان در ادبيات خود با زيركي و باريك‌بيني مساله‌ي دستيابي به تكنولوژي هسته‌اي را تبديل به استفاده و بهره‌گيري كردند. يعني خودتان نبايد توانايي آن را داشته باشيد، در عوض، از ما بخريد.

ديپلماسي ما هم گرفتار اين دام شد و متاسفانه اين ادبيات در ميان ما در سطح وسيعي رواج يافت. يا اول تعطيل و توقف را مطرح كردند. بعد، به جاي آن تعليق نامحدود را قرار دادند. حالا هم كه تعليق تا نتيجه‌ي مذاكرات. يعني تعليق تا هر زمان كه ما (غرب) صلاح بدانيم و بگوييم كه مذاكرات به نتيجه رسيده است. لذا اين به اصطلاح مذاكرات مي‌تواند مانند بسياري از موضوعات ديگر چندين دهه ادامه و به نتيجه‌ي نهايي رساند.

ور در مورد اين‌كه تيم مذاكره كننده بارها تاكيد كرده‌اند كه تعليق ما داوطلبانه است و در اين موافقتنامه اخير هم بر آن تاكيد شده، لذا الزام حقوقي ندارد، اظهار داشت: درست است كه بر داوطلبانه بودن مساله تاكيد شده اما همين الزام سياسي با مرور زمان ايجاد تعهد سنگين مي‌كند. به علاوه، با اين تاكتيك افكار عمومي داخل و خارج را به مساله عادت مي‌دهند. به سمتي هم در حركتند كه آن را به عرفي در مناسبات سياسي ما تبديل كنند و از آنجاييكه مباني حقوق بين‌الملل، مباني عرفي است، لذا اين امر في‌نفسه واجد بار حقوقي خواهد شد. مهمتر از همه، هدف اصلي موافقتنامه‌ي پاريس خريد زمان براي غرب است. مي‌خواهند با خريد زمان و تحميل تعليق گسترده و نامحدود و متوقف كردن ما به لحاظ سياسي، بسترهاي حقوقي لازم را فراهم كنند و اهداف گفته شده را اجرايي نمايند. در ضمن، در متن موافقتنامه از واژه‌ي essential استفاده شده است، يعني تعليق شرط بنيادين اين توافق است، آنها مي‌خواستند كه ما نتوانيم تا دو يا سه ماه ديگر اين آزادي عمل را در لغو تعليق داشته باشيم. حقوق ما را به وعده‌ي پايان مذاكرات به گروگان گرفته‌اند.

وي با اشاره به بخشي از توافقنامه كه در آن آمده است ”سه كشور به حقوق ايران مطابق NPT اذعان دارند“ گفت: اين را كه NPT سي و شش سال قبل به ما داده بود. ده سال قبل هم با تمهيدات بسيار، مجددا همين حقوق را براي ابد تمديد كردند. آن هم بسيار واضح‌تر، دقيق‌تر و حقوقي‌تر از آنچه كه به عنوان امتياز در توافقنامه پاريس به ما فروختند! حرف ما اين است كه حقي را كه در يك معاهده‌ي معتبر بين‌المللي دنيا به ما داده و در طول ده‌ها سال محقق نشده نبايد آن را مشروط به تضمين عيني ايران بكنند. ما از اين حق برخوردار هستيم.

وي درباره‌ي اين‌كه گفته شده تيم ايراني هميشه اعلام كرده كه مواضعش هماهنگ با مقامات عال‌رتبه‌ي نظام است و اقداماتش را بر اين اساس انجام مي‌دهد، اظهار داشت: رهبري در جايگاه ترسيم خطوط كلي نظام هستند و هدايت كلي جزييات را در كشور بر عهده دارند و چارچوب‌هاي اصلي را تعيين مي‌كنند. اما ديگران هم وظايفي دارند كه بايد آن را انجام دهند و مطابق آن پاسخ بدهند. لذا خرج كردن از رهبري عملي ناپسند است. ايشان خطوط كلي عمليات را ترسيم كرده‌اند كه آن هم كاملا صحيح و منطبق بر مصالح كشور بوده است، يعني گفت‌وگو، تعامل با دنيا، در پيش گرفتن ديپلماسي و روش‌هاي قانوني و منطبق با عرف بين‌المللي براي احقاق حق كشور. اما مذاكرات و چانه‌زني‌هاي ديپلماتيك، عملي حرفه‌اي است و بر عهده‌ي ديگران، اتفاقا همين عمليات است كه در صحنه‌ي ديپلماتيك سرنوشت بسياري چيزها را تعيين مي‌كند. اگر تيم مذاكره كننده حرفه‌اي عمل مي‌كرد، مي‌توانست حريف را در گام اول بازي نگاه دارد و اجازه ندهد جلوتر برود.

وي در تبيين اين كه در تفاهم اخير آمده ايران ضمانت عيني مي‌دهد و متقابلا، غرب هم ضمانت محكم، گفت: شما به محدوده‌ي تعليق در موافقتنامه‌ي اول تهران و اين توافقنامه نگاه كنيد. درخواهيد يافت كه در چه وضعيتي هستيم. آن جا ما تنها گازدهي را تعليق كرديم و اكنون دامنه تعليق وسيع‌تر شده براي رفع تعليق و برگشتن به حقوق مشروع خودمان بايد تضمين بدهيم آن هم تضمين عيني. يعني جهت اعتماد صددرصد كه احاله به محال است و تا كنون نمونه‌اي از آن نبوده است.

وي در پايان در پيش بيني از آينده‌ي روند كنوني، گفت: ادامه‌ي اين روند توان فني و علمي ما را نشانه گرفته است. نگراني اين است كه با ضربه‌هايي كه به توان علمي، فني، سرمايه‌اي و از همه مهم‌تر نيروهاي انساني ما وارد شده و مي‌شود،‌ امنيت را از همه‌ي دست‌اندركاران فني، حقوقي و انساني ما بگيرند و به لحاظ مديريتي، انساني و عملياتي يك مخروبه‌اي را براي ما باقي بگذارند. توجه داشته باشيد! اين توانايي مانند ماشيني مكانيكي نيست كه بتوانيد براي مدتي آن را در يك گوشه پارك كنيد و بعد هر زمان كه خواستيد آن را روشن كنيد و راه بيندازيد، علم و تكنولوژي صددرصد وابسته به نيروي انساني و مغزهاي متفكر است. لذا همانند موجودي زنده است كه اگر مدتي به آن بي‌توجهي شود دچار مرگ خواهد شد. ما اميدواريم كه در جلسه‌ي شوراي حكام در نوامبر پرونده ايران بسته و غني سازي شروع شود آنگاه ما به يك پيروزي نسبتا خوبي رسيده‌ايم. در غير اين صورت چالش بزرگي در راه خواهد بود.

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/14696

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'گفت وگوي ايسنا با محسن رضايي : آماده‌ام با دكتر روحاني درباره‌ي مذاكرات هسته‌يي مناظره داشته باشيم' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016