اگر چه مانند همه مردم اين مرزوبوم آرزو مي كرديم آنچه درباره پي آمدهاي چالش هسته اي كنوني كشورمان پيش بيني كرده بوديم تحقق پيدا نكند و علي رغم مستندبودن اين پيش بيني، گردش امور به گونه اي پيش برود كه با خوشبيني مسئولان مذاكره كننده ايران درباره توافقنامه پاريس همخواني داشته باشد، ولي واقعيت ها را نمي توان ناديده گرفت و اين بار هم براي چندمين بار، پيش بيني مستند كيهان درباره نتيجه اي كه روال كنوني چالش هسته اي كشورمان مي توانست در پي داشته باشد تحقق پيدا كرد و سه كشور اروپايي در پيش نويس قطعنامه اي كه ديروز براي تصويب به اجلاس نوامبر شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي ارائه كردند، بار ديگر برخواسته غيرقانوني و باج خواهانه آمريكا و لابي صهيونيست ها براي توقف كامل چرخه غني سازي اورانيوم جمهوري اسلامي ايران تأكيد ورزيدند و در جاي جاي قطعنامه پيشنهادي خود، با صراحت حقوق قانوني و شناخته شده كشورمان در برخورداري از فن آوري صلح آميز هسته اي را ناديده گرفتند.
اروپايي ها در بند 2 از پيش نويس مورد اشاره، از ايران خواسته اند كه غني سازي اورانيوم را براي هميشه متوقف كند و از اين توقف دايمي با عنوان يك اقدام ضروري و اعتمادساز ياد كرده اند كه «براي حل و فصل ابهامات و مشكلات باقيمانده درباره فن آوري هسته اي ايران» ضروري خواهد بود!
اروپايي ها توضيح نداده اند -و البته باتوجه به تسامح خوشبينانه مسئولان كشورمان در برابر باج خواهي و زورگويي سه كشور اروپايي، نيازي هم به توضيح نمي ديده اند -كه اگر جمهوري اسلامي ايران مطابق خواسته نامشروع و غيرقانوني اتحاديه اروپا، غني سازي اورانيوم را براي هميشه متوقف كند، ديگر چه «ابهامات و مشكلاتي» در پرونده هسته اي ايران باقي مي ماند كه اروپايي ها قول «حل و فصل» آن را داده اند؟! غني سازي اورانيوم اصلي ترين -و به بيان دقيق تر- تمامي فن آوري هسته اي كشورمان است، بنابراين با محروم شدن جمهوري اسلامي ايران از اين چرخه، ديگرچيزي از فن آوري هسته اي ايران باقي نمي ماند كه آژانس و اتحاديه اروپا در پي حل و فصل مشكلات و ابهامات آن باشند. دقيقاً مانند آن كه از ما بخواهند خودكشي كنيم و به عنوان يك امتياز و اقدام تشويقي قول بدهند كه بعد از مرگ درباره سلامت اعضاي بدنمان تحقيق كنند و چنانچه در هر يك از اعضاي جسد بي جانمان، نشانه اي از بيماري پيدا كردند، براي درمان آن چاره انديشي كنند!
پيش از اين در ارزيابي مفاد توافقنامه پاريس، با استناد به دلايل غيرقابل انكار توضيح داده بوديم كه از تمامي بندهاي اين توافقنامه بوي آزاردهنده توطئه اروپايي ها از يك سو و نشانه هاي نگران كننده خوشبيني خودي ها، از سوي ديگر به مشام مي رسد ولي مسئولان محترم مذاكره كننده بدون آن كه دليل و يا شاهد و قرينه قابل قبولي ارائه دهند، اعلام مي كردند كه اين بار احساس مي كنيم اروپايي ها در انجام تعهدات خود جدي هستند! كه متأسفانه اكنون ترديدي باقي نمانده است كه اروپايي ها در مذاكره با هيئت ايراني، باز هم، مثل هميشه، جداً شوخي كرده بودند!
در يكي از يادداشت هاي كيهان پيرامون توافقنامه پاريس
-يادداشت روز دوشنبه 25/8/83 با عنوان «اين بسته پر از خالي است»- هشدار داده بوديم كه «در توافقنامه اخير از تعليق غني سازي اورانيوم تا پايان مذاكرات با عنوان يك ماده اساسي
ESSENTIAL-- ياد شده است و در تمامي سيستم هاي حقوقي - از جمله، نظام حقوق بين الملل- ماده «اساسي» در يك معاهده يا قرارداد به موضوع يا اقدامي گفته مي شود كه غيرقابل تغيير است «و تأكيد كرده بوديم كه طرف اروپايي به اين نكته حقوقي توجه كامل داشته است و...» و اكنون اروپايي ها در پيش نويس قطعنامه پيشنهادي خود بار ديگر از بند مربوط به الزام ايران به توقف كامل غني سازي اورانيوم با عنوان يك اقدام «اساسي ESSENTIAL» ياد كرده اند و اين دقيقاً همان بهره گيري به ظاهر قانونمند! از بار حقوقي اين واژه است كه موذيانه در توافقنامه پاريس گنجانده بودند و متأسفانه طرف خودي از آن غفلت غيرقابل توجيهي كرده بود.
و اما، از هم اكنون و در فاصله ده ساعت و اندي كه از انتشار متن پيش نويس قطعنامه پيشنهادي اروپايي ها مي گذرد، برخي از دست اندركاران زمزمه مي كنند كه اين پيش نويس، قطعي نيست و به قول ديپلمات ها، قابل چانه زني و چكش خوردن است! اين زمزمه ها -خداي نخواسته- نشان مي دهند كه ظاهراً مسئولان مربوطه هنوز از خواب غفلت بيدار نشده اند و همچنان قصد دارند بر خوشبيني غيرمنطقي و بي دليل خود به اروپايي ها ادامه بدهند. كه بايد گفت؛ بر فرض كه در اين پيش نويس تغييراتي صورت پذيرد. ولي مگر اين پيش نويس خصمانه را همان اروپايي هايي كه به آنها اعتماد كرده بوديم ارائه نداده اند؟! بنابراين، ادامه خوشبيني به آنان چگونه قابل توضيح و يا براي مردم قابل توجيه است؟! اگر آنگونه كه در اين زمزمه ها شنيده مي شود، تغييرات اندكي نيز در پيش نويس يادشده صورت پذيرد، اين تغييرات خواست طرف اروپايي نيست، زيرا آنان خواست اصلي -و البته خصمانه- خود را با صراحت در پيش نويس اعلام كرده اند و از اين پس مذاكره با اروپايي ها كمترين توجيهي ندارد، اگر چه تاكنون نيز اين مذاكرات غيرقابل توجيه و غيرقانوني بود.
و اما... اكنون اگر چه گلايه هاي فراواني در ميان است ولي جاي گلايه نيست، چرا كه دست اندركاران پرونده هسته اي كشورمان، اگر بيشتر از ديگران نسبت به اقدام كينه توزانه اروپايي ها و خوشبيني بر باد رفته خود آزرده خاطر نباشند، به يقين كمتر از بقيه نيز دغدغه و نگراني ندارند. آنچه ديروز در وين اتفاق افتاد نشان داد كه در اعتماد به اروپايي ها فريب خورده و خطا كرده ايم و بايد بدون فوت وقت در راه طي شده تجديدنظر كنيم تا «خطا»هاي قبلي بر اثر تكرار به «خط» تبديل نشوند و عرصه را بيش از اين به نفع حريف تغيير ندهند.
ضروري ترين اقدام پيش روي، اعلام لغو توافقنامه پاريس با استناد به نقض عهد سه كشور اروپايي و از سرگيري غني سازي اورانيوم است. اين اقدام علاوه بر آنكه عزت مخدوش شده كشورمان را باز مي گرداند زمينه را براي احقاق حقوق مورد حمله اروپايي ها نيز فراهم مي آورد.
امروز، رياست محترم مجلس شوراي اسلامي، سه كشور اروپايي را تهديد كرد كه «اگر به تعهدات خود پايبند نباشيد، تعليق بي نتيجه مي ماند و مجلس، دولت را به آغاز غني سازي موظف خواهد كرد» كه بايد پرسيد، مگر هنوز هم در عدم پايبندي اروپايي ها به تعهداتشان ترديدي داريد؟ اگر ترديدي نداريد -كه نبايد داشته باشيد- چرا به وظيفه قانوني خود عمل نمي كنيد؟... و اگر اين تهديدها جنبه تبليغاتي دارد كه...