شايد از اين پيش بيني تعجب کنيد ولي به يقين در آينده اي نه چندان دور، شاهد تحقق اين پيش بيني خواهيد بود که قطعنامه اخير شوراي حکام آژانس بين المللي انرژي اتمي -قطعنامه نوامبر- لغو مي شود و مفاد آن که به شدت عليه فن آوري هسته اي صلح آميز کشورمان تهيه و تحميل شده است از سوي جمهوري اسلامي ايران، بي اعتبار و غيرقابل اجراء اعلام خواهد شد. چرا...؟!
بسياري از آنچه که اين روزها از سوي برخي دست اندرکاران چالش هسته اي و هيئت مذاکره کننده کشورمان درباره مفاد قطعنامه نوامبر و توافق هاي به عمل آمده در پاريس و وين مطرح مي شود با آنچه که در متن قطعنامه آمده است تفاوت فراوان دارد و در پاره اي از موارد، اين تفاوت ها تا مرز تضاد و تناقض هم پيش مي رود.
مسئولان محترم مذاکره کننده کشورمان از يکسو بر حفظ چرخه توليد سوخت هسته اي اصرارمي ورزند و از آن با عنوان «خط قرمز» ياد مي کنند ولي از سوي ديگر، قطعنامه نوامبر بگونه اي تنظيم شده است که در صورت اجرا، اين حق قانوني از کشورمان سلب مي شود. بنابراين، اگر تأکيد هيئت مذاکره کننده ايراني بر حفظ چرخه سوخت و «خط قرمز» بودن اين چرخه در چالش هسته اي با اروپا را بپذيريم -که به يقين نمي توانيم و نبايد آنان را در اين اصرار و تأکيد ناصادق بدانيم- ميان اصرار و تأکيد آنها و متن قطعنامه نوامبر به يک تناقض مي رسيم. به بيان ديگر، اگر تأکيد مسئولان مذاکره کننده بر حفظ چرخه سوخت جدي باشد، چاره اي جز خودداري کشورمان از اجراي مفاد قطعنامه نوامبر باقي نمي ماند. چرا که اين قطعنامه کمترين روزنه و راه کاري براي برخورداري ايران از چرخه توليد سوخت باقي نگذاشته است. در اين باره، پيش از اين با استناد به مفاد قطعنامه نوامبر، مطالبي داشته ايم و اکنون به چند نکته ديگر در همين زمينه اشاره مي کنيم. نکاتي که در کنار نکته هاي مستند قبلي، مي تواند آنچه را در صدر اين يادداشت پيش بيني کرده ايم به تحقق نزديک تر کند.
1- دوستان مذاکره کننده در توضيح خود پيرامون درخواست ايران براي فعال بودن 20 دستگاه از سانتريفيوژها به منظور انجام کارهاي تحقيقاتي و آکادميک، اعلام مي دارند که طرف اروپايي با اين درخواست موافقت کرده و قرار است 20 دستگاه سانتريفيوژ مورد درخواست، پلمپ نشوند. ولي به اين نکته اشاره نمي کنند که اجازه فعال بودن اين سانتريفيوژها نيز داده نشده و تصميم در اين باره به مذاکرات ماه دسامبر موکول گرديده است، ضمن آنکه قرار است اين 20 دستگاه از طريق دوربين هايي که بازرسان آژانس در محل نصب مي کنند تحت مراقبت باشند تا هيچگونه اقدامي براي فعال کردن آنها صورت نپذيرد!
اين در حالي است که فعال بودن سانتريفيوژهاي مورد اشاره علاوه بر ضرورت کار تحقيقاتي، مي تواند به عنوان يک عامل بازدارنده از قرار گرفتن جمهوري اسلامي ايران در گروه کشورهاي محروم از چرخه توليد سوخت هسته اي، جلوگيري کند، چرا که مطابق اخبار موثق موجود-که پيش از اين به تفصيل درباره آن نوشته ايم- قرار است در اجلاس بازنگري و تجديدنظر در معاهده NPT که اواخر فوريه 2005 در وين تشکيل مي شود، کشورهايي که تا آن تاريخ فاقد چرخه فعال غني سازي اورانيوم هستند از داشتن چرخه توليد سوخت محروم شوند و چنانچه چرخه غني سازي اورانيوم کشورمان تا آن تاريخ به طور کامل در حالت تعليق -غيرفعال- باقي بماند، احتمال بروز خطر يادشده قوت فراواني خواهد يافت.
2-برادران دست اندرکار مذاکره بارها در مصاحبه هاي مطبوعاتي و راديو تلويزيوني خود از اين که بعد از اجلاس نوامبر، پرونده هسته اي کشورمان در آژانس بين الملل به حالت عادي باز مي گردد، به عنوان يک «امتياز» و «دستاورد» ياد مي کنند ولي به اين نکته بديهي اشاره نمي کنند که بعد از پذيرش تعليق کامل، همه جانبه و الزامي غني سازي اورانيوم ديگر چه مسئله اي در فعاليت هسته اي ايران باقي مانده است که آژانس به خاطر آن، پرونده هسته اي کشورمان را همچنان مفتوح نگهدارد؟!
اروپايي ها با تحميل خواسته هاي غيرقانوني خود به جمهوري اسلامي ايران و الزام کشورمان به تعليق کامل و همه جانبه غني سازي اورانيوم، ديگر چيزي از فعاليت هسته اي براي ايران اسلامي باقي نگذاشته اند که براي پي گيري آن احتياجي به بازبودن پرونده در شوراي حکام آژانس باشد.
3-اعلام مي شود- و به آن افتخار هم مي شود!- که يکي از دستاوردهاي قطعنامه نوامبر، پذيرش حق برخورداري ايران از فعاليت هاي صلح آميز هسته اي بوده است که بايد گفت، مگر از سي و چند سال قبل، با عضويت ايران در معاهده NPT، و مطابق نص صريح معاهده مزبور، اين حق براي کشورمان تثبيت نشده بود که اکنون از موافقت اروپايي ها با برخوردي ايران از اين حق، به عنوان يک دستاورد ياد مي شود؟!
4-با توجه به نکات فوق و دهها نکته مستند ديگري که طي يادداشت هاي قبلي به آنها اشاره کرده ايم، قطعنامه نوامبر، مفهومي جز کشيدن خط پايان بر فن آوري صلح آميز هسته اي کشورمان ندارد و با اجراي مفاد اين قطعنامه، چه بخواهيم و چه نخواهيم به محروميت کشورمان از فن آوري هسته اي که سکوي جهش علمي و رفاهي براي نظام و مردم اين مرزوبوم است تن داده ايم.
5-اکنون به آغاز اين نوشته و پيش بيني درباره لغو حتمي قطعنامه نوامبر باز مي گرديم و آن، اينکه؛ اگر چرخه توليد سوخت هسته اي کشورمان را «خط قرمز» و غيرقابل عبور مي دانيم -که مي دانيم- چاره اي جز پشت پا زدن به قطعنامه نوامبر نداريم و از آنجا که مسئولان محترم دست اندرکار امور هسته اي را در ادعاي خود صادق مي دانيم به آساني بر اين پيش بيني تأکيد مي ورزيم که ايران اسلامي از اجراي قطعنامه نوامبر خودداري خواهد کرد... و آن روز نبايد خيلي دور باشد که دير شود.