جمعه 4 دی 1383

درباره رفراندوم: بنابر بيان ﺁزادي، صف بندی در ﺁغاز انجام مي گيرد و بنابر بيان قدرت، در پايان و چرا اينهمه ابهام؟ انقلاب اسلامی

اسلامى در هجرت شماره ٦۰٩ از ١۰ تا ٢٤ آذر

گزارش و تحلیلی از ایران:
" رفراندوم يعني فراخواندن مردم، از جمله توسط افراد شاخص و مورد اعتماد هر جامعه اي براي تغییری اساسی . در ايران، رفراندوم بارها توسط افراد مختلف مطرح شده ولي بدون نتيجه بوده است . اين بار نيز بحث رفراندوم جديد نه تنها بيهوده كه به نظرم خيانت به اميد مردم است . همانگونه كه چند ماه پيش شخصی به نام آقای هخااندک شماری از مردم را به اميد كاذب دچار كرد . از این مقایسه نه قصد توهین به درخواست کنندگان رفراندوم را دارم و قصد توهین به آقای هخا.چرا که توهین به هر کس خلاف منزلت انسانی است . بلکه هدف مقایسه شیوه ( ابهام در هدف و روش ) و نتیجه یکسانی است که بر هر دو مترتب است ( ایجاد ناامیدی در مردم ). در خواست کنندگان رفراندوم نيز به زعم من همان كار را کرده اند.(بدان خواهم پرداخت) رفراندوم شرايط دارد هر كسي كه نمي تواند بعنوان نماينده مردم اعلام رفراندوم كند .تا انجائيكه فكر مي كنم براي درخواست ورود مردم به هر صحنه اي بايد افراد مطمئن ،ﺁزاديخواه ،مستقل ،متفكرو فداكاري كه در ميان مردم و داراي وجه مي باشند به صحنه ﺁيند و از مردم بخواهند براي تغيير سرنوشت خود ،دست به كاري بزنند. نمي خواهم در خواست كنندگان را متهم كنم اما چنانچه بخواهیم بر اساس ملاکهای فوق الذکر بسنجیم درخواست كنندگان نه داراي كميت هستند و نه برخیشان داراي كيفيت . بسيار بهتر بود اگر اين افراد قبل از اين اقدام كه همانا به ياسي ديگر مبدل مي شود بيشتر فكر مي كردند و در ﺁلترناتیوی مستقل از بیگانه و ﺁزاد ، یعنی مستقل از رژیم شرکت می کردند نظرات خود را ارائه و در معرض نقد قرار میدادند. می گویند اگر رفراندوم نه پس چه ﺁری ؟ این سئوال را یا کسانی می کنند که ﺁلترناتیو پنهانی را دارند و نمی خواهند بروز بدهند و یا کسانی که کار سیاسی را در نمایش سیاسی ساختن و بر روی پرده ﺁوردن عوضی می گیرند. وگرنه ، واجب ترین کار بریدن قاطع از رژیم و قدرت خارجی و شرکت کردن در ﺁلترناتیو دموکرات ، همان ﺁلترناتیوی است که خارجیان مدعیند موجود نیست. نه گفتن به رژیم نمی تواند از بله گفتن به نظام جانشین جدا باشد .آلترناتیو پنهان در پشت چند امضاء را ولی همه میبینند. یکی دو تن از امضاء کنندگان گفته اند : ما چه کاره ایم به مردم بگوئیم چه نظامی را بخواهند و چه نظامی را نخواهند ؟! سوالی که طرحش حق هر ایرنی است این است که چرا وقتی پیشنهاد رفراندوم کردید از خود نپرسیدید ما چه کاره ایم که به مردم بگوییم رژیم را بخواهند یا نخواهند ؟! اینهایی که یک توضیح بدون ضد و نقیض نیز نمی توانندبه مردم ارائه کنند، چه چیز را از مردم پنهان می کنند ؟ چگونه است که در دعوت از مردم برای " نه" گفتن به رژیم ، همه کاره اید اما وقتی از شما می پرسند : " بله" شما کدام است و نظام مورد نظر شما محتوایش چیست ؟ ناگهان هیچ کاره می شوید ؟و پاسخ میدهید: ماکی هستیم که راهکار نشان دهیم؟ مگرکسی از شما حقنه و تحمیل راهکار به مردم را خواسته بود؟! برعکس ارائه و پیشنهاد دیدگاه شما در مورد راهکار های عملی مورد نظرتان خواسته شده است تا مردم همه طیفی را بر مبنای کیفیت راهکارهایشان بتوانند بسنجندو در کثرت راهکارها بهترین را بطور شفاف تشخیص داده و انتخاب کنند. در واقع حداقل انتظار از پیشنهاد دهنده اینست که هویت خود را شفاف کند و بگوید خود او چه نظامی را پیشنهاد می کند؟ مردم نادان نیستند لذا چنانچه کسی یا گروهی برای مردم شعور و رأی قائل باشد ، نظام پیشنهادی خویش را اظهار می کید. از دیگران نیز می خواهد ﺁنها هم نظامهای پیشنهادی خود را ابراز کنند. تا شرکت در رفراندوم با معنی شود. وگرنه و در غیر این صورت، مردم می دانند با این ابهام بازیها شما نه ملاحظه ﺁنها که ملاحظه پهلوی طلبها و قدرت خارجی را می کنید.چراکه به زبان فارسی می گوئید ( آقای ملکی در گفتگو با رادیو فرانسه ) ما مخالف هرگونه مداخله خارجی هستیم و حاصل این مداخله را در افغانستان و عراق می بینیم و برای این که جلو مداخله را بگیریم ، رفراندوم را پیشنهاد می کنیم امایکی دیگرتان به زبان انگلیسی ، از بوش می خواهید کلمه ای در حمایت شما بگوید ( آقای سازگارا به روزنامه نيويورك سان (7 دسامبر 2004 ):
گفته است: "اين يك واقعه ويژه‌ايست كه همه گروهها از سلطنت ‌طلبان تا جمهوری‌خواهان ، از چپ تا راست در حال حاضر در دنبال ما هستند و از حركت رفراندم پشتيبانی می‌نمايند... ما به آمريكا نيازمنديم كه در ارتباط با حقوق دمكراتيك مردم ايران از ما دفاع نمايد." دانستنی است که این قول به فارسی ترجمه نشده است. جبهه ملی ایران برون مرز - شاخه امریکا، در هشدار خود که در سایتشان مندرج است ، ﺁن را ترجمه و ایرانیان را از قول این شخص ﺁگاه کرده است. با وجود اینکه اغلب درخواست کنندگان افراد موجهی هستند ( بدان باز میپردازم) ولی نمي توان "فراخواني ملي " داد در حالیکه برخی از درخواست كنندگان داراي وزن چنداني در ميان ملت نيستند و سابقه ﺁنچناني در روند 25 سال حكومت استبدادي ندارند و گذر تاريخ و شرايط سخت ﺁنان را به تجربه نكشانده است . در همین مورد (بي تجربگي) ، اولا ﺁنان شناختي از شيوه فراخواندن مردم ايران نداشتند . زيرا در اینجا(ايران) مگر چند نفر كامپيوتر دارند و مرتبط به اينترنت هستند كه بتوانند آنان را تاييد كنند؟ ثانيا مگر خود ﺁنان نمي دانند كه استبداد حاكم بر ايران چگونه با نويسندگان نامه 137 تن و ديگر نويسندگاني كه پاي برخي اطلاعيه ها را امضا كردند برخورد کرده است ؟ اول نگفتند موضوع طرح برای به بحث گذاشتن است. بعد که اعتراضات بلند شد گفتند برای بحث است. اما بحث در کدام سطح ؟ ﺁیا حمایتهای برخی از فرستنده های لوس ﺁنجلسی را بحث می گویید ؟ ﺁن حمایتها را بحث نمی گویند ضد بحث می گویند. ﺁن حمایتها ماهیتی را ﺁشکار می کنند که خود را در پشت چند امضاء پنهان کرده است.
در حال حاضر اگر كسي بخواهد از اینحا یعنی ايران حتي شما را تاييد كند از ترس استبداد نام خود را ذكر نمي كند ،ثالثا تعداد افراد امضا كننده در خواست شما طي يك هفته به پانزده هزار نفر رسيده است يعني روزي دو هزار نفر اگر همين روند طي شود تا سال ﺁینده ، تعداد افرادي كه رفراندوم را تاييد مي كنند، با خوش بيني فراوان، به نزديك يك ميليون نفر مي رسد . آيا نيانديشده ايد اگر اين در خواست شما با اين تعداد افراد و بدون كمك از نخبگان سياسي و مستقل ايران به بن بست برسد اميدي ديگر از اميد هاي مردم را به ياس مبدل ساخته ايد ? با نگاهي به افراد تاييد كننده مي توان وزن حاميانتان را هم ديد .در ادامه به اختصار نكاتي را ذكر مي كنم :

1-چه كساني مردم را دعوت كرده اند؟ :
بجز آقاي سازگارا )آقای رضا دلبري راكمتر اسمشان را شنيده ام) مابقي افراد راميتوان گفت چهره هاي تقريبا موجهي هستند .ﺁقاي سازگارا معاون بهزاد نبوي بوده ودوست وهمكار شمس الواعظین و خود را طرفدار دو ﺁتشه خمینی می دانست و ارتباط نزديكي با شخص خامنه اي داشت. در داخل که ما شاهد جو میباشیم از آنحا که اخبار بصورت سمعی بسرعت منتقل میشوند، تقریبا همه میدانند که وی درخارج مشغول" ﺁلترناتیو " سازی است.
برخی نیز به او مشکوک هستند و می گویند مأمور خراب کردن اپوزیسیون شده است. من کاری به موجه بودن یا نبودن این شک ندارم بعنوان یک ایرانی با این امر که او پیشنهاد کننده ایست که کلمه ای در باره فعالیتهایش در خارج به مردمی نمی گوید که او ﺁنها را به رفراندوم می خواند، کار دارم. حضور او با تفكربقيه افراد نمیخواند .

2-زمان درخواست رفراندوم : در بحبوحه فروش ايران در وين و زماني كه مطبوعات ورسانه هاي داخل و خارج کشور بيشتر اخبارشان مربوط به تسليم ايران بود (موافقتنامه با اروپا) به ناگاه با قضيه رفراندوم اخبار(مربوط به موافقتنامه ) حدودا به نصف كاهش يافت و خامنه ای و هاشمی رفسنجانی و... از زير فشار خبري خارج شدند. درست مثل اواخر 75و اوايل 76 كه قضيه ميكونوس وجنايات نظام ‌ عرصه را بري استبداد تنگ كرده بود ناگهان خاتمي وارد انتخابات مي شود وهاشمي هم دستور ميدهد هيچ تقلبي صورت نگیرد و با اين انتخاب قضيه ميكونوس از یادها می رود و فشارها نیز از میان میروند . حال ﺁنكه ايران با توجه به " وين گيت " كه اوج ذلت "رهبري" و نظام بود تا حدي كه به قول عليزاده دادستان : وبلاگ نويسها را به خاطر شرايط مذاكره دستگیر كرديم . به ناگاه، اطلاعيه رفراندوم جو موجود را به نفع نظام بر هم مي زند وزمان را به ﺁنها ميدهد . كاري به عمدي وغير عمدي بودن ﺁن ندارم ولي همين عدم درك زمان و شرايط نشان از ضعف مدیريت ﺁنان دارد .3- امكانات برگزاري رفراندوم فرض كنيم كه 1 ميليون نفر يا چند ميليون نفر درخواست را امضا كردند. خب حالا چه كنيم ؟چطوري نظام را عوض كنيم ﺁيا بايد اين كار در داخل صورت گيرد يا در خارج ؟ امكانات ﺁن را از كجا بايد تهيه كنيم ؟ مي دانيد كه هيچ كاري بدون هزينه صورت نمي گیرد ? ﺁيا با كمك امريكا يا اروپا مي خواهيم نظامي ﺁزاد پياده كنيم؟ به نظر شما مي شود با پول امريكا واروپا نظامي را تغییر داد كه صدها برابر سودمند تر از يك نظام ﺁزاد براي ﺁنها خواهد بود ؟ مگر اينكه ﺁنها هم گيج باشند .

4- چه كساني حمايت كرده اند امضا كنندگان از هر طيفي هستند . از دوستان چپ مقيم خارج تا نزديكان رضا پهلوي و " گردانندگان " اپوزيسيون ايراني مقيم امريكا و... و در واقع كليه واكنش گرايان و ضديت طلبان . به راستي ﺁيا ملاكي براي اشتراكات در اين رفراندوم و هماهنگي گذاشته شده است ؟ ﺁيا ﺁزادي ،حق ، حاكميت مردم، ايران مستقل و... تعريف مشخصي دارد? ﺁيا اجوداني و همايون وفاطمي و مومني همه در مورد استقلال و آزادي به يك تعريف رسيده اند؟
5- در ايران چه كساني بايد زمينه را ﺁماده كنند در شرايط فعلي كه در ايران حتي سفر به خارج از كشور محدوديت دارد و وبلاگ نويسان وخبر نگاران دستگیر مي شوند چه كساني بايد زمينه رفراندوم را فراهم سازند ؟ به ياد زمان انتخابات رياست جمهوري خاتمي افتادم كه به دستور هاشمي سعيد امامي، پزشكپور ويكي از سران سازمان مجاهدين را براي بازار گرمي به ايرن ﺁورد. ﺁيا اين بار چه كسي براي رفراندوم بايد اجازه كار به مردم در ايران بدهد ? راستي شيوه تغییر نظام به چه صورت خواهد بود؟ در حالي كه براي برگزاري مراسم فروهرها تنها خانه تحت كنترل ﺁنها محل بر گزاري است .
به نظرمن اين رفراندم در نهايت چيزي جز ياس و گسترش اختلافات در بر ندارد و حتي بین خود ايشان نيز شكاف ايجاد خواهد شد . چون مانند امضا كنندگان آن رفراندم نيز يك دست نيستند ."

مشخص کردن صفها در اول و نه در ﺁخر - نفس پنهان شدن در پوشش دانشجو و دانشگاه می گوید "اپوزیسیون " زورپرست پوچ است - پیشنهادی گویای نبود اندیشه راهنما در سر - و... :

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

● علی افشاری گفته است : اقتضای مردم سالاری اینست که همگان بتوانند در رفراندوم شرکت کنند. در موقع خود صف ها از یکدیگر مشخص خواهند شد. اما این سخن ازعقلی که فکر ﺁزادی و مردم سالاری دارد ، بیرون نمی ﺁید. زیرا وقتی اندیشه راهنما بیان قدرت است و قدرت هدف می شود ، وحدت حالا و اکنون و مشخص شدن صفها به ﺁینده موکول می شود! اما وقتی ﺁزادی هدف می شود، صفها در ﺁغاز است که از یکدیگر مشخص می شوند. لازم است او به یاد بیاورد که خمینی " همه باهم " را شعار کرد و در جریان استقرار استبداد فراگیر، شروع به مشخص کردن صفها و حذف کردنها کرد. ﺁیا مردم ایران این تجربه را از یاد برده اند ؟ و باز لازم است به او متذکر شد که در پی رسیدن بوش به ریاست جمهوری در سال 2000، رضا پهلوی بود که شعار تجربه شده " همه با هم " خمینی را داد و دم از " فعلا، در یک همه پرسی به این رژیم نه باید گفت " را روش کار کرد و شکست خورد. تجربه شده را تجربه کردن ، پشیمانی ببار می ﺁورد. و باز لازم است که او بداند : بخصوص وقتی به مردمی پیشنهاد می شود در رفراندوم شرکت کنند، به ضرورت صفها و نظرگاه ها، هرچه شفاف ترباید مشخص شوند. زیرا می باید مردم بدانند هدف ﺁزادی
است و یا قدرت طلبی در پوشش ﺁزادی؟!

● تنی چند از جانبداران رفراندوم استدلال کرده اند که در همه پرسی ، همه باید حضور داشته باشند تا وزن هر تمایل در جامعه ، بدست ﺁید. اما این قول، واقعیتی را ﺁشکار می کند که سعی در پنهان کردن ﺁنست. چرا که همه شامل دو رأس دیگر مثلث زور پرست و بخصوص پهلوی طلبها میشود. اما
1 - شرکت در رفراندوم بعنوان رأی دهنده به این یا ﺁن محتوی و شکل نظام ، بهیچرو ، ائتلاف پیشکی با زورپرستهای رانده شده توسط ملت را توجیه نمی کند. ناقض ادعا نیز هست. زیرا بمعنای غیر ممکن کردن همه پرسی است که گویا در ﺁن ، هر تمایل می تواند نظر خویش را ابراز کند.
2 - همه پرسی انقلاب نیست و انقلاب را نیز نمی تواند الغاء کند. مردم ایران ، در انقلابی شرکت کردند و به سلطنت استبدادی و رژیم پهلوی ها پایان دادند. حداقل احترام به مردم ، ﺁنهم از سوی دعوت کنندگان مردم به شرکت در همه پرسی، ایجاب می کند، پیش از انجام رفراندوم ، به زورپرستهای رانده شده توسط مردم، دست دوستی و همکاری داده نشود. حد اقل احترام به شخصیت خود نیز ایجاب می کند ، گرفتار این خیال نشوند که گویا با رفیق شدن با زورپرستهای عامل بیگانه و رانده شده، ﺁنها مشروعیت پیدا می کنند. زیرا ﺁنها مشروعیت پیدا نمی کنند . شما نیز مشروعیت از دست می دهید.

3 - همانطور که در مقاله های مطبوعات امریکا می خوانیم ، امریکا مردم سالاری ای که در مهارش نباشد، نمی خواهد. حتی این رژیم را بر مردم سالاری که ممکن است بخواهد ایران سلاح اتمی داشته باشد، ترجیح می دهد. پس اگر اینگونه استدلالها توجیه همکاری با زورپرستان وابسته ایست که ارباب نیز ﺁنها را فاقد اعتبار می داند، باید بهوش باشید که دارید وارد بیراهه خیانت به کشور می شوید.

4 - با پیشنهاد رفراندوم نمی توان بر انقلاب ایران خط بطلان کشید. حضور تمایلها در دادن رأی یک حرف است و نادیده گرفتن انقلاب ایران حرفی دیگر است. مردم ایران برای ولایت و حاکمیت جمهور مردم انقلاب کردند. ﺁیا قرار است از مردم پرسیده شود : ﺁیا رأی به الغای ولایت و حاکمیت جمهور مردم می دهید یا نه ؟ اگر بخواهیم تناقض " دلیل " شما را رفع کنیم ، پیشنهادی که می تواند به رأی عمومی گذاشته شود، عبارت می شود از :
استقرار قطعی ولایت جمهور مردم بمعنای شرکت در اداره امور کشور از طریق دولتی با نظام جمهوری و دیگر نهادها، بر مبنای مشارکت ﺁزاد و برابر ﺁحاد مردم و انحلال تمامی نهادهای مغایر این ولایت و قانون اساسی ، هدف همه پرسی است. چنین پیشنهادی نیاز به بدیلی دارای اندیشه راهنمائی دارد که بیان ﺁزادی است. نیاز به پیشنهاد نظام جانشین و در ﺁن، نهادهای جانشین را دارد. این بر مخالفان ولایت جمهور مردم است که پیشنهاد خویش را شفاف کنند تا در همه پرسی ، اگر مردم با ولایت خود مخالف بودند، به ﺁن پیشنهاد ها رأی بدهند. نه این که شما از شفافیت به ابهام بگریزید و به این گونه استدلالهای پرتناقض پناه ببرید.

● آقای ملکی در گفتگو با رادیو فرانسه ( 11 دسامبر ) گفته است : ما کیستیم که به مردم بگوئیم در همه پرسی با چه چیز موافقت و با چه چیز مخالفت کنید. در نوشته ای که از ایران ارسال شده و در ﺁغاز این قسمت نقل شد، پاسخ این سخن بی پایه و پر تناقض داده شده است. با این ترتیب، بر اساس استدلال خود ایشان باید ازشان پرسید 1 - شما که هستید که به مردم بگوئید انقلابی که کرده اید را نادیده بگیرید و در همه پرسی که ما شما را بدان می خوانیم شرکت کنید و هر نظامی را خواستید انتخاب کنید ؟ شما کیستید که به همه، زور پرست و غیر زورپرست ، پیشاپیش مشروعیت می دهید ؟ شما کیستید که رعایت حداقل احترام به شخصیت این ملت را نمی کنید و پیش از این که او ، در نقض عمل پیشین خویش ، عملی را انجام دهد، به رانده هایش مشروعیت می دهید؟ شما کیستید که به خود اجازه می دهید در پوشش دانشگاه ، خود را پنهان کنید؟ شما کیستید ...

● از " استدلال " ها ، یکی اینست که ﺁلترناتیو دیگری جز رفراندوم وجود ندارد. غافل از این که عقل قدرتمدار، از جمله با تناقض گوئی، نخست خود و پیشنهاد خویش را خراب می کند. توضیح این که یا رفراندوم از راه جنبش مردم می باید ناگزیر شود و یا پوششی باشد برای ﺁلترناتیو سازی در پرده و دعوت از قدرت خارجی برای مداخله. اگر راست می گویند که مخالف مداخله قدرت خارجی هستند و باز اگر راست می گویند که اینها کاره ای نیستند و نظام جانشین را خود مردم تعیین خواهند کرد، مردمی که جنبش می کنند چرا از ﺁغاز ندانند چه می خواهند و برای چه باید به حرکت ﺁیند؟ چگونه ممکن کسانی بنا را بر مراجعه به ﺁرای مردم گذاشته باشند و مدعی باشند مردم خود خواهند گفت چه نوع نظامی را می خواهند و ﺁنگاه قیم مردم شوند و به ﺁنها بگویند حالا فقط بگوئید رفراندوم ، وقتی موقعش شد، به هر نظامی خواستید رأی بدهید !! ﺁیا به اندازه یک کودک برای مردم شعور قائل شده اند و این متن را امضاء کرده اند؟ هم مدعی می شوند کاره ای نیستند و مردم خود خواهند گفت چه نظامی را می خواهند ، هم می گویند ﺁلترناتیو دیگری نیست و هم به ظاهر ،حرکت مردم باید کار را به رفراندوم برساند و هم از یاد می برند وقتی مردمی بدانند برای چه باید جنبش کنند، ﺁلترناتیو شده اند.
با وجود این، دست کم بعضی از ﺁنها راست نمی گویند چرا که سازگارا قانون اساسی نظام جانشین را نیز نوشته است.
ا ز استدلالهای آقای ملکی و یکی دیگر از امضاء کنندگان که در برنامه 11 دسامبر رادیو فرانسه شرکت داشت، یکی این بود که اصلاح طلبی بجائی نرسید و باید راه کار دیگری را در پیش گرفت. اما ﺁیا خود در شمار " اصلاح طلبان " نبودند و بطور مرتب خطا بودن ﺁن راه کار به ﺁنها گوشزد نشد؟ حال ، کسانی که هشدار را ندیدند و به خطا ادامه دادند، از کجا اطمینان یافته اند این بار خطا نمی کنند ؟ دست کم چرا روش تجربی در پیش نگرفتند که در جریان کار، تصحیح ممکن باشد ؟ ﺁیا باید مدتی هم به این کار مشغول باشند و وقتی دیدند به نتیجه نمی رسد، پیشنهاد دیگری را از جیب خیال بیرون کشند؟ تا چه زمان می باید ، روش خطا و تکرار خطا را ادامه دهند ؟
● اما پنهان شدن در پوشش دانشگاه، یعنی 1 - پنهان شدگان خود به حسابی نیستند. 2 - پهلوی طلبها و زورپرستان دیگری هم که در پوشش امضاء کنندگان پنهانند ، پوچ هستند. بنا بر این ، نیاز به قول مقام امریکائی و متخصصان نیست تا بدانیم زورپرستان پوچ شده اند. افزون بر این، به راه انداختن نمایشها نیز گویای بی اعتباری و خالی بودن از اندیشه راهنما است :

●ناتوانی مدافعان رفراندوم از ابراز یک دلیل خالی از تناقض، گویای خالی بودن از اندیشه راهنمائی است که در ﺁن، استقلال و ﺁزادی تعریف شفافی داشته باشند. در حقیقت، برای ﺁنکه رفراندوم را پوشش زد و بند با زورپرستها ، بخصوص پهلوی طلبها کنند، ناچار شده اند ﺁن را از محتوی خالی کنند. در نتیجه ، پیشنهاد مجموعه ای از ابهامها و تناقضها گشته است و تناقضهای موجود در دلیلها ، مقاصد واقعی را که بسا اغلب امضاء کنندگان از ﺁنها بی خبرند، لو می دهند

Copyright: gooya.com 2016