خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس سياسي
دكتر علياكبر ولايتي كه در حال حاضر، در مركز آموزشي، پژوهشي و درماني سل و بيماريهاي ريوي بيمارستان دكتر مسيح دانشوري دانشگاه علوم پزشكي و خدمات درماني و بهداشتي شهيد بهشتي فعاليت ميكند، در سال 1324 متولد شده و با كسب مدرك تحصيلي فوقتخصص بيماريهاي عفوني اطفال جانز هاپكينز آمريكا با درجه استادي سابقهي عضويت در هيأت علمي را از سال 1353 در كارنامهي خود دارد.
وي كه سمت مشاور مقام معظم رهبري را نيز در امور بينالملل از سال 1376 داراست، به مدت 16 سال (از سال 1360 تا 1376) به عنوان وزير امور خارجه فعاليت كرده است.
فعاليتهاي او در عرصهي علمي و پژوهشي شامل ارائه 35 مقاله به زبان انگليسي در مجلات علمي، پژوهشي داخلي، 12 مقالهي انگليسي در مجلات معتبر بينالمللي خارجي ثبتشده در MEDLINE)، 77 ) مقاله در كنگرههاي علمي، پژوهشي داخلي، 19 مقاله در كنگرههاي بينالمللي خارجي، 29 تأليف، 7 كتاب ترجمهشده و 22 طرح تحقيقاتي و بر عهده گرفتن استاد راهنمايي دو پاياننامهي پزشكي و يك پاياننامهي غيرپزشكي است.
وي كه نامش به عنوان يكي از پنج نامزد شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب در كنار محمود احمدينژاد، علي لاريجاني ، محسن رضايي و احمد توكلي مطرح است، ضمن حضور در خبرگزاري دانشجويان ايران، ايسنا و بازديد از بخشهاي مختلف آن در گفتوگويي صميمانه با خبرنگاران ايسنا به پرسشهاي آنان پاسخ گفت.
*** دكتر علياكبر ولايتي گفت: ملاك كميته هفتنفره شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب در انتخاب و معرفي يك نامزد اين است كه فردي را كه از مقبوليت بيشتري، هم در ميان رأيدهندگان و هم در ميان گروههاي مؤتلف برخوردار است، برگزيند؛ اين اقبال عمومي و مردمي نيز بر اساس نظرسنجيها معلوم ميشود.
وي در گفتوگو با خبرگزاري دانشجويان ايران، ايسنا با بيان اين مطلب و در پاسخ به پرسشي مبني بر اينكه ظاهرا بر اساس اخبار منتشره، در طيف اصولگرايان و از ميان 5 تن كانديداي مطرح، بيشترين اجماع روي شما و آقاي لاريجاني است، افزود: اولين نكته اين است كه كميتهي هفتنفرهي مسؤول بررسي در شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب تاكنون نظر خود را اعلام نكرده و شايد اعلام نظر نهايي آنها يك ماه به طول بينجامد. از سوي ديگر با توجه به اينكه اين كميته نظر خود را به ما نگفته، آنچه من ميگويم تنها ارزيابي شخصيام است. اما ملاك اين كميته در انتخاب و معرفي يك نامزد اين خواهد بود كه كسي را انتخاب كند كه مقبوليت بيشتري هم در ميان رأيدهندگان و هم در ميان گروههاي مؤتلف داشته باشد. اين اقبال عمومي و مردمي نيز بر اساس نظرسنجيها معلوم ميشود. ظاهرا ترتيب و توالي اشخاص مطرح براي كانديداتوري رياستجمهوري بر اساس نظرسنجيهاي انجامشده (توسط نهادهاي دولتي و خصوصي از جمله وزارت اطلاعات، وزارت كشور، بسيج و . . . ) همينطور است كه شما گفتيد. شايد حدسهايي كه در مورد اينكه ما دو نفر بيشتر در معرض انتخاب شدن از سوي كميتهي هفت نفره هستيم، بر پايه همين اقبال باشد. البته اين نظرسنجيها ملاك آن نيست كه مثلا تا يك ماه ديگر نيز اقبال عمومي به صورت كنوني باشد.
وزير اسبق امور خارجه در ادامه با اشاره به نظرسنجي اوليهاي كه انجام شده بود و در پاسخ به پرسشي ديگر مبني بر اينكه در صورت پذيرش كانديداتوري از سوي مهندس موسوي، فضاي انتخاباتي به چه شكل ميشد، گفت: نظرسنجيها نشان ميدهد كه اگر ايشان كانديداتوري را ميپذيرفتند شانس بالايي براي انتخاب شدن داشتند. زيرا ايشان از سويي انسان مهذبي است و نيز سابقهي مسؤوليت اجرايي و نخست وزيري در دو دورهي چهار ساله را دارد. همچنين آدم محترمي است و بسياري از مردم ايشان را براي اين امر شايسته ميدانند. لذا با در نظر گرفتن اين نظرسنجيها، اگر ايشان كانديداتوري را ميپذيرفتند، حتما يكي از دو سه نفري بودند كه شانس بالايي براي انتخاب شدن داشتند.
دكتر ولايتي در ادامه در پاسخ به اين پرسش كه اگر اين كميته شما را انتخاب نكند آيا صحنهي انتخابات را به طور كلي ترك ميكنيد؟ اظهار داشت: تعهد ما اين بوده است كه به تصميمگيري شورا وفادار باشيم.
وي در ادامه دربارهي حضور در ائتلاف شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب گفت: هر كسي به صحنهي انتخابات ميآيد حتما بايد عقبهي تشكيلاتي داشته باشد، چون امر انتخابات كار گستردهاي است و فعاليتي فردي نيست لذا بايد جماعتي باشند كه با هم كار كنند و ضمن اطلاعرساني به مردم، ارتباطات تشكيلاتي هم برقرار كنند. در هيچكجاي دنيا از جمله ايران يك فرد به تنهايي نميتواند بگويد من كانديدا ميشوم؛ بر همين اساس ما از انجام يك كار تشكيلاتي ناگزير هستيم.
وي در پاسخ به اين پرسش كه “ آيا كانديداي منتخب شوراي هماهنگي اجازهي ائتلاف با ساير گروهها را خواهد داشت؟“ گفت: به نظر من بازگذاشتن اين امكان، امري عقلاني است.
دكتر ولايتي در ادامه دربارهي اينكه آيا در صورت انتخابشدن به عنوان نامزد شوراي هماهنگي در انتخابات آينده، براي تعيين كابينه نيز ائتلاف بايد تصميم بگيرد؟ اظهار داشت: در اين امر، ائتلاف نيز نظر خود را ميگويد كمااينكه امر انتخاب وزرا و تصميمگيري در اين مورد بايد مسير قانوني خود را طي كند.
وي درباره اينكه “ آيا در اين باره از سوي كميتهي هفت نفره پيششرطي براي وي تعيين شده است يا خير؟“ گفت: در نتيجهي آنچه كه در اين باره با من صحبت كردهاند، تأكيد من بر روي معيارها بوده است نه مصاديق يا مثلا وزرا؛ همانگونه كه بر اساس قول معروفي از حضرت امير (ع) گفته ميشود بايد حق را شناخت، سپس كلام را بر اساس آن سنجيد. در عينحال مصلحت كشور در اين است كه تفكر رييسجمهور فراگير باشد، به جاي آنكه تفكري محدود و بسته وجود داشته باشد. ضمنا اگر مجموعهاي با هم براي پيروزي در انتخابات كار ميكنند طبيعي است كه در واگذاري سمتها در شرايط مساوي آنهايي اولويت دارند كه با هم همكاري كردهاند و صميميت و همكاري را در كارهاي تشكيلاتي نشان دادهاند. اين امر خود يك معيار محسوب ميشود اما بدين معنا نيست كه درها را ببنديم و بگوييم اگر كسي شايستگي بالايي داشت و وابستهي تشكيلاتي ائتلاف برندهي انتخابات نبود، از مسؤوليت محروم شود. نتيجهي ايرادي كه به برخي از مجموعههاي پيشين كه در انتخابات برنده شده، محدودنگري و بيش از توجه به شايستگي به وابستگي توجه كردهاند، اين است كه براي كارهاي بزرگ افراد متوسط انتخاب شدند كه بايد اين ايراد حتيالامكان برطرف شود.
وي در پاسخ به اين پرسش كه آيا از سوي شوراي هماهنگي به شما اعلام نشده كه در صورت انتخاب شدن از هماكنون معاون اول يا كابينه خود را معرفي كنيد تا ارزيابي بهتري صورت بگيرد،؟ گفت:
نه، اينگونه نيست. ممكن است كه آقايان مطالبي را از من بخواهند و من هم نظراتي بدهم، اما اين كشور قانون اساسي و سيستم و نظم دارد، هر رييسجمهوري هم كه بيايد و بخواهد كابينه تشكيل بدهد و در ردههاي بالاي اجرايي تصميم بگيرد، بايد ضمن داشتن معيارهايي كه بر اساس آن وزراي خود را تعيين ميكند، مصاديق را نيز با هماهنگي رهبري نظام انتخاب و سرانجام آنها را به مجلس براي كسب رأي اعتماد معرفي كند. هيچكس در نظام ما اين كار را نكرده كه پيش از انتخاب خود، با كابينه به صحنه بيايد، زيرا اگر قرار و مداري از قبل براي انتخاب كابينه گذاشته شده باشد مجلس به طور طبيعي واكنش نشان خواهد داد. در عينحال كسي كه ميخواهد رييس جمهور شود بايد با كساني كه با هم در يك تشكيلات بودند براي انتخاب وزراي خود حتما مشورت كند و افراد پيشنهادي آنها را مورد بررسي قرار دهد. در اين راستا طبيعي است كه كساني كه در اين تشكيلات بودهاند براي واگذاري سمتها اولويت بيشتري داشته باشند.
مشاور مقام معظم رهبري در ادامه، دربارهي اهميت و راهكارهاي جلب حضور حداكثري مردم در انتخابات و در پاسخ به اين پرسش كه آيا “ شاهد حضور بيش از 30 ميليون رأيدهنده در پاي صندوقها خواهيم بود؟“ گفت: آرايش كانديداها در حال حاضر بد نيست، به طوريكه هر دو طرف به قدر كفايت كانديدا معرفي كرده و كانديدا به قدر كافي با صلاحيتهاي مختلف حضور دارند، بقيه كار به هدايت امر انتخابات و شرايطي كه پيش خواهد آمد (اعم از شرايط داخلي و خارجي، نوع تعامل گروهها با يكديگر و اينكه كشور محيط آرامي داشته باشد يا نه) بستگي دارد. اگر براي هر دو طرف، اين مجال وجود داشته باشد كه كانديداهاي خود را به صحنه بياورند، هر يك ميتوانند طرفداران خود را به صحنه بياورند و اين امر طبيعي است كه وقتي اين مجال وجود داشته باشد، شوق و رغبت مردم براي حضور در پاي صندوقها بيشتر خواهد شد. البته هر كسي بايد به نوبهي خود مردم را براي حضور حداكثري در صحنه تشويق كند؛ به ويژه رسانهها بايد اين امر را تبيين كنند كه اين انتخابات تا چه حد براي مردم سرنوشتساز است و تا چه حد حضور حداكثري آنها موجب تثبيت نظام خواهد شد.
اما در مورد اين كه حدس بزنيم چند ميليون در انتخابات شركت خواهند كرد، بايد بگويم كه دلمان ميخواهد بيش از 30 ميليون به صحنه بيايند، اما به نظر ميرسد كه حدود 25 ميليون نفر يا كمي بيشتر يا كمتر در حال حاضر حدسي واقعگرايانه است. مضاف بر اينكه شرايط ما با شرايط گذشته متفاوت است. حضور آمريكاييها در عراق و تلاش آنها براي تثبيت خود در خاورميانه و خليج فارس، موضوع هستهاي، كه موضوع بسيار حياتي براي كشور است و لزوم ادامهي كار آن و به كار بردن تدبير تا زمانيكه عوارض آن به حداقل برسد احساس ميشود و موضوع اقتصادي و مسأله تورم و بيكاري و واگذاري برخي از بخشهاي دولتي به بخش خصوصي و... كلاف پيچيدهاي را درست كرده كه بازكردن گرههاي آن بر عهدهي هركسي است كه بخواهد دولت آينده را تشكيل دهد. در عينحال مسألهي علم و فناوري، ارتقاي كيفيت آموزش عالي، مسأله پژوهش و لزوم دستيابي ايران به جايگاه اول منطقه بر اساس چشمانداز 20 ساله از جمله مسائل مهم و پيشروي رييسجمهور آينده است. بر همين اساس وضعيت رييسجمهور آينده و تكاليفي كه بر عهدهي دولت آينده است، سختتر از گذشته خواهد بود.
وي در ادامه در پاسخ به پرسشي دربارهي معيارهاي وي براي حضور در شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب، همچنين انتخاب افرادي كه در صورت انتخابشدن ترجيح ميدهد با آنان كار كند، گفت: اين امر به صورت سنتي بوده است، يعني سنتي است كه بنده طي اين سالها از آن پيروي ميكردم و با گروههاي معروف و ارزشي نزديكي سابقهداري داشتهايم، البته در اين امر كه چهكسي ارزشي است و چه كسي نيست، اختلافنظر وجود دارد همانطور كه وقتي ميگوييم يك عده اصلاحطلب هستند بدين معنا نيست كه طرف مقابل اصلاحطلب نيست.
معيارهاي ما، معيارهاي ملي و معيارهاي نظام ماست يعني اعتقاد به اسلام، انقلاب، ولايت فقيه و رهبري به عنوان اركان چهارگانه نيروهاي ارزشي در كنار موضوع كارآمدي كه بسيار مهم است، مطرح ميشود. در عينحال كسي كه براي اين امر انتخاب ميشود بايد توان، عزم و تجربهي كار كردن را نيز داشته باشد.
وي در ادامه دربارهي برخي از شايعات و اخبار مبني بر ارتباط با كارگزاران سازندگي و اينكه گفته ميشود اگر هاشمي رفسنجاني به ميدان نيايد، كارگزاران از او حمايت خواهد كرد، با اشاره به نظر خود در خصوص شخصيت هاشمي گفت: هيچ مذاكرهاي بين بنده و كارگزاران صورت نگرفته است. در خصوص آقاي هاشمي نيز بايد بگويم به اعتقاد من ايشان شخصيت برجستهاي است و منشا خدمات بسيار ارزشمندي به نظام جمهوري اسلامي ايران بوده است كه احترامشان بر همهي ما لازم است و بايد از بيان حرفهاي سبك در مورد ايشان خودداري كنيم، زيرا نقش بسيار اساسياي در انقلاب ما داشته و يك روحاني برجسته، محترم و خدوم است، البته ممكن است كسي مثلا به روش اقتصادي ايشان اشكال وارد كند. اين امر كاملا طبيعي است و ميتواند به صورت خيلي محترمانه و در قالب نقد مطرح شود. به اعتقاد من اعتدال، حرمتگزاري و حفظ حريم اشخاص به خصوص شخصيتي چون آقاي هاشمي كه منشا خدمات زيادي بودهاند؛ جزو لوازم اوليهي ادب ايراني و اسلامي است.
دكتر ولايتي دربارهي ارزيابياش در خصوص حضور حجتالاسلام والمسلمين كروبي و دكتر معين از جناح اصلاحطلب در صحنهي انتخابات چيست؟ گفت: آقاي كروبي را از حدود سال 1344 ميشناسم و با ايشان ارتباط داشتهام. ايشان در زماني كه من دانشجو بودم يكي از روحانيون محل ما بودند و با هم ارتباط نزديك داشتيم. ايشان را آدم محترم و خدومي ميدانم كه براي انقلاب و ايران تلاش كرده و به اعتقاد من بسيار خوب است كه ايشان هم به صحنه بيايد. در مورد آقاي دكتر معين هم بايد بگويم كه سابقهي آشنايي من با ايشان خيلي زياد نيست. ايشان هم خدماتي كردهاند اما شايد شانس آقاي كروبي بيشتر باشد اما به طور كلي حضور اين افراد سابقهدار اعم از روحاني و غيرروحاني را در راستاي حضور حداكثري مردم در انتخابات مفيد ميدانم.
دكتر ولايتي در ادامه گفتوگويش با ايسنا، با عنايت به سابقه 16 سال فعاليت به عنوان وزير امور خارجه،
در خصوص تنظيم روابط با آمريكا، در خصوص ارزيابي خود از اين موضوع، اينكه موضوع ايران و آمريكا به كجا ميانجامد و اگر به عنوان رييسجمهور انتخاب شود در اين خصوص چه تصميمي اتخاذ خواهد كرد؟ گفت:
شايد در گذشته تبيين موضوع ما با آمريكا سختتر از حالا بود. حكومت ما حكومتي مثل حكومتهاي معمول منطقه و جهان اسلام نيست. البته نه اينكه بخواهيم دچار توهم و خودبزرگبيني شويم، اما حكومت ما در دنيا حرف نوي را مطرح كرده كه براي آنها كه موازنههاي موجود در دنيا را تنظيم ميكنند و بيش از 200 سال است كه براي جدايي دين از حكومت و حاكميت ليبرال دموكراسي كار كردهاند، غريب و غيرقابل قبول است؛ اين ديدگاه نو مردمسالاري ديني است كه به شدت موجب واهمه آنها شده است. چنانچه به عنوان مثال آقاي شيراك دستور ميدهد كه روسري از سر دختران مدرسه بردارند؛ اين نوع واكنش از ترس عميق آنها از به خطر افتادن ارزشهايي حكايت ميكند كه عدهاي به مدت 200 سال پاي علم آن سينه زدهاند.
به اعتقاد آنها تمدن غربي ناچار از برخورد با تمدن اسلامي است و گسلهايي خونين آنها را از هم جدا ميكند و هركس اين اعتقاد را نبيند و بگويد برويد صورت همديگر را ببوسيد، سادهلوحي كرده است.
من بر اساس سابقهي خود در وزارت خارجه از سال 1360 تا 1376 و پس از آن سمت مشاورت امور بينالملل مقام معظم رهبري در جريان مسائل هستم و ميدانم كه برخي معتقدند در اين رابطه مشكل اصلي ما هستيم و اين ما هستيم كه سختگيري ميكنيم. اين عده ميگويند مگر آمريكا با انگيس چه تفاوتي دارد. البته يك بار اين مذاكره بين هيأت ايراني و يك هيأت از آمريكا انجام شد. در اين مذاكرات مسائل مختلف مطرح شد كه البته اين اتفاق از دريچهي كار افغانستان و به دنبال مذاكرات بن و با نظارت سازمان ملل صورت گرفت. قرار بود محور بحث افغانستان باشد اما بحث توسعه پيدا كرد و راجع به همهچيز صحبت كردند. اما آمريكاييها وسط مذاكره آن را رها و اعلام كردند كه ما با ايرانيها مذاكره كرديم و شرط ما براي مذاكره اين است كه ايران اين كارها را البته به زعم آنها انجام دهد: 1- با صلح خاورميانه مخالفت نكند 2- حقوق بشر را رعايت كند 3- دست از توسعهي سلاحهاي كشتار جمعي بردارد 4- كار هستهاي نكند و....
وي افزود: اين مذاكره تنها از يك نظر مثبت بود، زيرا پيشبينيهاي ما را دربارهي مذاكره با آمريكا عملي كرد. بنده قبلا بارها گفته بودم كه اين ما نيستيم كه براي رابطه با آمريكا بيمنطقي نشان ميدهيم، بلكه آمريكاييها براي مذاكره خواهان قبول اين پيششرطها از سوي ايران هستند، اما از سوي ديگر اين اتفاق تأسفبار است زيرا اينكه آمريكاييها با ما مذاكره كنند و سپس وسط مذاكره بيرون بروند و از اين امر به عنوان ابزاري براي تخفيف ما در صحنهي بينالمللي و به خصوص جهان اسلام بهرهبرداري كنند، تا حدودي موجب تخريب عزت ما شد. ما براي پيشبرد سياستهاي خود راهكارهاي خود را داريم؛ بيترديد ارتباط ما با افكار عمومي جهان اسلام عامل اساسي در جهت پايداري اين نظام و استحكام آن است. اگر ميبينيد كه در لبنان و فلسطين شيفتهي نظام ما هستند اين سرمايه به آساني بدست نيامده و بيترديد كارهايي از اين قبيل موجب تضعيف حيثيت ما در دنيا ميشود.
وي در ادامه در پاسخ به پرسشي دربارهي قضيهي «مك فارلين» به ايسنا گفت: آمريكاييها در قضيهي مك فارلين حقهبازي كردند. اگر آمريكا ميخواست موشك بفرستد ميتوانست از پايگاههاي ديگري غير از اسرائيل اين كار را بكند تا هدف بدنامي ما نباشد.
دكتر ولايتي در ادامه در پاسخ به اين پرسش كه “آيا اساسا تفكر حل جنگ با فرمول آمريكا فارغ از همه ابهامات مربوط به قضيه، كاري منطقي بود؟“ گفت: سلاحهاي ما سلاحهاي آمريكايي بود و اين را نيز ما انتخاب نكرديم سلاح ديگري به ما نميدادند. حتي در آن زمان آدمهايي تندرو و راديكال به ما تجويز ميكردند كه شما به هر شكلي شده موشك تهيه كنيد تا هواپيماها مردم بيگناه را بمباران نكنند. موشك "هاگ" و "تاو" براي ما بسيار تعيينكننده بود. شايد در قضيهي "فاو" 60 الي 70 هواپيماي عراقي را موشكهاي هاگ انداختند و ما موشكي مؤثرتر از موشكهاي هاگ براي مقابله با هواپيماي عراقي نداشتيم. موشكهاي "سام 2، سام 3، سام 6 و سام 7" را نيز به نوعي به ما پيشنهاد ميكردند و البته ما مقداري از آنها را نيز آورديم اما نظاميهاي ما به سيستم آن وارد نبودند و يادگيري آن هم طول ميكشيد.
مولف كتاب “ پويايي فرهنگ و تمدن اسلام و ايران” در ادامه در پاسخ به پرسشي دربارهي راههاي حراست از قلمرو تمدني، فرهنگي و اقليمي كشور و حفظ آن در مقابل تهاجمات فرهنگي توام با اهداف سياسي به ايسنا گفت:
اين سؤال يك سؤال مهم، جامع و جدي است، وظيفهي ما اين است كه همواره از آنچه متعلق به ماست اعم از خاك و فرهنگمان دفاع كنيم، زيرا اينها هستي واقعي ايران و ايراني است. همانگونه كه اگر بخواهيم از خاكمان دفاع كنيم بايد بهاي آن را بپردازيم در اين حوزه نيز بايد هزينه بدهيم وگرنه كشوري بر جاي نخواهد ماند. در بعد معنوي كه قوام اصلي كشور ما به همين معنويات، دين، ملت، سنتها و باورهايمان است، بايد بگويم كه اگرچه تاراج هويت ما توسط عدهاي مطلوب نيست، اما غيرمنتظره نيز نميباشد، چراكه همانگونه كه ما از مصالح كشورمان دفاع ميكنيم ديگران نيز همين كار را ميكنند، لذا نخبهدزدي يا مصادرهي نام بزرگان و غارت ميراث معنوي و فرهنگي امري رايج است. از اين رو اگرچه ما بايد دلشورهي اين امر را داشته باشيم اما راه چاره تنها غصه خوردن يا كار خشن نيست. بلكه بايد با كار فرهنگي، لطافت، ظرافت و تأكيد بر فصل مشترك نقاط فرهنگي كار را پيش ببريم. از اين رو در اين راستا انجام كارهاي تأليفي، تحقيقاتي و ارائه مقالات در صحنهي بينالمللي راجع به فرهنگ ايراني، بزرگان آن و تبيين اينكه 60 درصد از تمدن اسلامي از آن ايران است، ميتواند زمينه را براي دفاع از هويت ايراني فراهم كند.
وي دربارهي اهداف سياسي اين تهاجمات نيز گفت: البته همين گونه است. قول معروفي است در اين راستا كه ميگويد "اگر ميخواهيد ملتي را در هم بشكنيد بايد هويت آن را در هم بشكنيد".
دكتر ولايتي درادامه با تاكيد بر اينكه در گذشته نيز اين دينداران بودهاند كه دغدغه حفظ مرزها و آب و خاك ميهن را بيشتر داشتهاند گفت: ما بايد از هويت خود دفاع كنيم و هويت ما هويتي اسلامي، ايراني است. از اين رو تجزيهي دو بخش اين هويت نه به مصلحت است و نه مفيد. از سوي ديگر نميتوان گفت كه به استناد روابط برادرانه داشتن با كشورهاي اسلامي نبايد بر هويت ايراني خود تكيه كنيم. خط قرمز ما اين است كه مرزهاي ايراني، هويت ايراني و برادري ما با كشورهاي اسلامي تقويت شود.
در جنگهاي ايران و روس كه به عنوان يكي از طولانيترين جنگها مطرح است و طي آن شهر قفقاز و 17 شهر ديگر از ايران جدا شد، قائممقام فرهاني اول براي علما نامهاي نوشت و وضعيت را شرح داد. علما فتواي جهاديه دادند كه در آن مردم را به جهاد با روس ترغيب ميكردند. در رأس اين علما مرحوم سيد محمد طباطبايي معروف به سيد محمد مجاهد بود، يكي ديگر از اين علما مرحوم ملا احمد نراقي بود و در مجموع حدود 30 الي 40 نفر از علما اين فتوا را امضاء كردند. اگرچه طي اين جنگها ما 17 شهر را از دست داديم اما براي سنجش قدرتمان با قدرت روسها بايد بدانيم كه ميزان دريافت ماليات ايران در آن هنگام 30 كرور و دريافت ماليات روسها 600 كرور بود.
پس ايرانيها 12 سال با يكي از بزرگترين قدرتهاي آن زمان جنگيدند و حتي اگر فتحعليشاه به عباسميرزا از نظر مالي كمك ميرساند، شايد وضع تغيير ميكرد. پس در اين قضيه من معتقدم كه بايد از راه فرهنگي و با لطافت و بايد به قضيه حفظ هويت كشور وارد شد.