به سايت خود بيش از حد انتظار علاقه مند است و يك هفته اى كه نتوانست با سايت خود باشد را هفته خوبى نمى داند. محمدعلى ابطحى ، روحانى و سياستمدارى است كه با حضور محمدخاتمى و دولت اصلاحات از او زياد شنيديم و حالا و در روزهايى كه از معاونت حقوقى و پارلمانى رئيس جمهور استعفا داده، هنوز خبرساز است. وب نوشت را حدود يك سال پيش راه اندازى كرد و به مانند يك خبرنگار آزاد مطلب نوشت، عكس گرفت و نقد ونظرهاى خود را مطرح كرد. ابطحى نخستين كسى بود كه «سياستمدارى سايبرنتيك» را پس از انقلاب انجام داد اما علاوه برآن او يك روحانى است و لذا اين كار او از دو جهت قابل بررسى و نگاه است . نخست اين كه به عنوان روحانى بسيارى از تابوها را شكسته و معتقد است روش هاى ارتباط مردم و مسؤولان بايد به روز باشد و دوم اين كه حاضر نيست به عنوان روحانى از حوادث روز و زبان روز خود را عقب بكشد. بهترين موضوعى كه فكر كردم مى توان با او درميان گذاشت ، تازه ترين بحث يعنى تعطيلى يك هفته اى سايت او بود. در حال حاضر چندروز است كه سايت خود با نام «وب نوشته ها» را دوباره راه اندازى كرده و حتى مجموعه دست نوشته هاى شش ماهه اول وب نوشت را در قالب كتابى به نام «براى دلم» به چاپ رسانده است.
با دوران «بى سايتى» چگونه كنار آمديد؟
اين هفته اى كه عصرها بايد مطلب در سايت مى گذاشتم و مى توانستم حالت عجيبى بود چرا كه نمى شد. كارهايش در وجودم مى ماند بخصوص اين كه اخيراً بخش پرسش و پاسخ آن را راه اندازى كرده بودم و درعين اين كه وقت زيادى مى گرفت، شيرين بود. ضمن اين كه سايت به تدريج دوطرفه شده بود. ديگر هم نمى توانستم اى ميل هايم را هم بخوانم. احساس كردم ناگهان در يك زندان انفرادى افتادم كه با هيچ جا ارتباط ندارم. نه جامعه را مى فهمم و نه نيازها و نه بحث ها و نه اين كه خودم مى توانستم حرف بزنم.
همين جا اين را بگويم كه منتقدان من كه از اين كار ناراضى بودند اين را بدانند كه على رغم تمام القابى كه به من مى دهند هنوز معتقدم اى كاش مسؤولان ما به صورت جدى بخشى را در نظر بگيرند و اى ميل هاى مستقيم مردم را بخوانند چرا كه اين ارتباط مستقيم از همه ارتباط ها مهم تر است. ما هرچه مى خوانديم واقعاً بسيار فرق دارد با آنچه كه حتى آدمها با اسامى غيرواقعى ابراز مى كنند. در آن صورت آن مسؤول مى تواند بفهمد چه مى گذرد تا برنامه ريزى كند. متأسفانه برنامه ريزى هايى صورت مى گيرد كه آن وقت مى بينيم كه اين برنامه ريزيها جواب نمى دهد.
يعنى معتقديد ديگر ماشين پيام گير يا روش هاى ديگر براى ارتباط مردم و مسؤولان جوابگو نيست؟
فكر مى كنم راه اى ميل در حال حاضر مطمئن ترين باشد به علاوه اينكه مخاطبان اى ميلى را مخاطبانى تأثيرگذارتر در آينده كشور مى بينم. در حقيقت يك حالتى روبه نخبگى داشتن در وجود افرادى كه پاى اينترنت هستند وجود دارد.
تا به حال شده در ظرف اين يك سال يك ارزيابى از تأثيرات شخصى و عمومى فعاليت سايت خود داشته باشيد؟
خيلى به آن فكر كرده ام. يكم، اين كه فكر مى كنم در مديريت كشور تأثير گذاشته است ديگر اين كه اساساً اين حوزه ممنوعه بود و تابو شكسته شد. براى ايجاد با مديريت كشور هم در كلان قضيه مفيد بود هرچند مورداتهام، انتقاد، اهانت، تهمت و همه چيز قرار گرفتم. مى گفتند چرا به عنوان يكى از مديران كشور به اين حوزه آمده ام. از طرف ديگر توانستم ارتباطى با يك قشرى برقرار كنم كه حتى خودم تصور مى كردم محال است . يعنى يك آخوند كه بخشى از مسؤوليت كشور را هم دارد بتواند با جامعه جوان كشور آن هم اين مجموعه جوان كشور ارتباط برقرار كند و البته نشانه فهم نسل جوان هم هست كه آدمها را با پست و لباس نگاه نمى كنند. يك بار در اوركات اولى خودم، شخصى كه من را اصلاً نمى شناخت برايم پيام گذاشته بود كه من فقط ديدم يك آخوند اينجاست و آمده بودم بد و بيراه بنويسم و بروم اما ناگهان با حجمى از آدمها برخورد كردم كه كاملاً متفاوت هستند و برايم معما شد كه چگونه يك نفر مى تواند اين چنين باشد. اين تجربه برايم خيلى شيرين بود.
خيلى ها متأسفانه به نگاههاى ارتباطى ، نگرش ارتباط ناسالم دارند و مى بينند كه نخستين اتهامى هم كه زده مى شود همين ارتباط ها است.
يك تأثير نشستن پاى اينترنت در خانه، واكنشهايى است كه از درون اهل خانه به همراه دارد به هرحال شما يك وقتى را از آنها مى گيريد و به اينترنت اختصاص مى دهيد برخورد آنها با اين مسأله چگونه است؟
در خانه ما همسر و دخترم هردو اهل اينترنت هستند و اين مسأله براى ما مشكل ساز نيست هرچند خودم هم مراعات مى كنم و بيشتر از خواب خودم كم كرده و به اين كار اختصاص مى دهم تا وقت خانواده.
به مطلب يا عكسهايى كه مى گيريد واكنش نشان نمى دهند؟
دخترم در دانشكده علوم اجتماعى تحصيل مى كند ولى علاقه اى به سياسى بودن ندارد. حتى آن جا سعى مى كرد چون فاميل او ابطحى است بقيه ندانند كه او دختر من است. اما معمولاً با كسى وارد مذاكره در باره نوشته هاى من نمى شوند.
تا به حال وسوسه نشده ايد كه با داشتن سايت و مخاطب از آن بهره بردارى سياسى كنيد؟
نخستين چيزى كه به ذهن خيلى ها از همان اول مى رسيد اين بود كه من اين كار را براى بهره بردارى سياسى كرده ام و تا زمان انتخاب مجلس هم فشار بر روى اين مسأله خيلى زياد بود. همانجا گفتم كه من اين كار را براى دل خودم راه انداختم چون احساس مى كردم دراين جامعه بايد با صداقت رفتار كنم وگرنه خيلى زود آسيب مى بينم .
رفتار با صداقت هم آسيب هاى خودش را دارد نمونه بارز آن آقاى خاتمى است.
مى خواهم بگويم كه نخواستم از اين مسأله سوءاستفاده نكنم. تصميم هم گرفتم در هيچ انتخاباتى شركت نكنم يا با جمع دوستان، حزب راه نيندازم.
اما به هرحال پتانسيل آن بالاست و شايد روزى خيلى كاربرد داشته باشد.
فكرى روى آن نكرده ام اما به نظرم اگر بخواهم چنين كارى كنم ارتباط اينترنتى را قطع مى كنم. احساس مى كنم اگر بخشى از ذهنم را اين مسأله بگيرد نمى توانم آن چيزى كه اعتقادم است و به مخاطبان من ممكن است بربخورد را بنويسم الآن اين كار را مى كنم . ممكن است بخشى از مخاطبان من روز درگذشت يكى از امامان را به آن امام اختصاص مى دهم، راضى نباشند يا بعضى خوششان نيايد كه من در باره والنتاين يا كريسمس بنويسم . اما من به آنچه خوداعتقاد دارم مى نويسم. خيلى وقتها هم سوءتفاهم و برداشت غلط است. مثل مطلبى كه در باره دكتر معين نوشتم و به تخصص هاى او اشاره كردم. يك نفر به من گفت كه اگر مرد هستيد بايد در مورد ولايتى و لاريجانى هم در همين حد بنويسيد. فكر كرده بود اينجا مثلاً صداى جمهوى اسلامى ايران است كه از بودجه بيت المال اداره مى شود و در آن بايد به همه پرداخته شود. در حالى كه اين سايت شخصى من است و احساس شخصى خودم را مى نويسم.
اما خيلى جاها هم غيرمستقيم برخى حرفها را مى زنيد . مثلاً در حالى كه هنوز خبر استعفاى شما و جانشين شما محرز نشده بود عكس آقاى انصارى را در صفحه گذاشتيد.
بله. اين استفاده هاى خبرى را از آن مى كنم.
اما در عين حال شما يك تابو را شكسته ايد. آن دسته از افراد كه روحانيت را اهل مدارا و گفت وگو نمى دانستند با اين حركت شما نظرشان عوض شده است.
من دوران سختى را گذراندم تا اين مسأله هموار شد. احساس مى كردم تصميم جدى من اين بوده و هست كه مخالفين من نبايد جهت حركت من را مشخص كنند. خيلى وقتها به حرف منتقدان خودم توجه نمى كنم.
به فكر افتاده ايد كه به منتقدان خود جواب دهيد؟
هيچ وقت منتقدان خودم را سانسور نكردم. آنها مبنايى دارند كه من با آن مخالفم. مى گويند خلاف شأن آخوند و مسؤول است كه بنشيند پاى اينترنت. بحث ديگر ادبيات نوشتارى و موضوعاتى است كه انتخاب مى كنم. چون كمى متفاوت است.
مثبت ترين واكنشى كه در خصوص سايت خود ديده ايد چه بوده؟
در سيستم دولتى و به خصوص در زمانى كه عضوى از دولت بودم خيلى موفقيت داشت. برخى وزرا به من مطلب مى دادند كه من در سايت كار كنم. برخى خاطره تعريف مى كردند كه من آن را در سايت استفاده كنم. انصافاً همت مى خواهد. مهم ترين كار سوژه يابى هرروزه است. حدود يك سال من بدون تعطيل كار كرده ام.
شايد هم چون استفاده از اينترنت هنوز كار فانتزى به حساب مى آيد به شما خرده مى گيرند.
اين هم هست. مى گويند به جاى اين كه عكس بگيرى به كار خودت برس. در حالى كه من كار خود را ول نمى كنم دنبال عكس بروم . توفيق عمده سايت من اين بود كه توانست آدمها را از كادر ۴*۳ درآورد. هيچ كس تا به حال وزير ما را غيراز حالت رسمى نديده بود. حالا همه مى دانند كه وزير هم بدون كت مى نشيند، چاى مى خورد و پاى خود را دراز مى كند. اين بحث فاصله بين مردم و مسؤولان را كم مى كند. برخى هم به من مى گويند سوپاپ و اينها هستى. شانس من اين بود كه مخالفان سياسى ما حتى در اين مقدار هم نمى توانند بفهمند و به همين دليل از من حمايت نكردند.
اما آنها هم سايت هاى خودشان را دارند هرچند به روابط مشروع شهروندى و احترام متقابل نيستند. حتى يك هفته نامه هم كه لقب بدى به شما داده بود و موضوع به شكايت هم رسيد نشان داد كه اين واكنش ها به هيچ چيز غير از تخاصم استوار نيست.
پذيرش و سعه صدر در كار و شنيدن حرفها، لطفى از جانب خداوند بود. اينترنت نقشى دارد كه وقتى مى آيد وسط انگار دارد همه چيز را نشان مى دهد. اتفاقاً اگر كسى كه مى آيد وسط قابليت دفاع داشته باشد اشكالات كمترى براى جامعه دارد تا كسى كه وسط نيامده ولى همه دارند درباره او حرف مى زنند. آنچه مرا دراين يك سال سرپا نگه داشته ، تشويق هاى مخاطبان بوده وهست.
تلخ ترين حادثه اى كه به شدت شما را مدت اين يك سال كار با اينترنت آزرده باشد چيست؟
همين دزدى سايتم خيلى مرا اذيت كرد. بعضى وقتها هم كه در دفاع از نظريه و فردى باتوجه به نگاه مخاطبان اينترنتى مطلبى مى نوشتم و آن فضا را، آن فرد يا مقام مسؤول درك نمى كرد و در همان حال مرا هم نقد مى كرد ، برايم از نظر عاطفى سخت بود.
و شيرين ترين آن؟
يكى دوبار موفق شدم جريان راه بيندازم كه خيلى خوب بود. مثل موضوع خليج فارس و كارى كه با بچه هاى پرشين بلاگ داشتيم.
البته شما تنها مسؤولى بوديد كه به اين قضيه اعتراض كرديد و خيلى سريع.
بله . چندبار هم به نوعى موضع گيرى و خبررسانى سريع داشتم كه برايم شيرين بود.
كدام از همه جذاب تر بود؟
مثل آنچه در باره دستگيرى صدام نوشته بودم آن هم در حالى كه همه در حال تصميم گيرى بودند كه چه موضعى بگيرند من موضع خودم را با خوشحالى گرفتم. يك بار هم بحثى جنجالى بود و آن هم در زمانى كه هنوز جنگ آمريكا درعراق اتفاق نيفتاده بود و گفتم هرحكومتى در عراق برسر كار بيايد بهتر از صدام است و اين در زمان خود خيلى موضوع مهمى بود.
وقتى فهميديد سايت خراب شده چه واكنشى نشان داديد؟
در سفر بودم كه توسط يكى از دوستان مطلع شدم . فكر كردم اشكال فنى است. فرداى آن روز پيگيرى كردم و به اين نتيجه رسيدم كه شركت داخلى كه دومين را براى يك نفر ديگر گرفته بود و بعد من خريده بودم، اى ميلى به اسم من و به اسم شركت براى آن شركت خارجى كه دومين را اجاره مى دهد زده كه من مى خواهم فعلاً سايت را متوقف كنم. شركت داخلى ادعا مى كند اشتباه شده يا اى ميلش هك شده و دو روز صبر كردم و ديدم خيلى طول مى كشد و اگر شركتهاى داخلى واسطه باشند راه آسيب پذيرى است . بنابراين بدون واسطه شركتهاى داخلى يك دومين براى سايتم به نام وب نوشته ها ثبت كردم. ضمن اينكه برخى مواقع مطالبى از قول سايت من نقل مى شود كه واقعاً در سايت من نيست.