آقای ابراهیم نبوی در نوشته ی اخیر خود با عنوان "آقایان! بازی هنوز تمام نشده است"، خطاب به آقای خاتمی گفته اند "اگر بینه ای لازم بود تا بیانگر رفتاری غیرقانونی مانند شکنجه باشد، حالا همه دلایل یکجا فراهم است." با همه ی احترامی که برای طنز آقای نبوی قائلم نمی توانم بی انصافی مستتر در این جمله را نادیده بگیرم. آقای نبوی حق دارد که زمانی چنین به خشم آید که آتش به خانه ی نزدیکانش رسیده باشد ولی محدودکردن این ماجرا به قاضی ابلهی چون مرتضوی و بینّه را تازه فراهم دیدن، نادیده گرفتن نظام سازمان یافته ی شکنجه است. این یادداشت قصد آن ندارد که خطری که آقای نبوی برای جان روزنامه نگران و وبلاگ نویسان گوشزد کرده اند نفی یا اهمیت آن را کم رنگ کند. من هم دلم برای همه شان می تپد و همه اش کابوس می بینم که نشانده اندشان رو به دیوار و می گویند "داغونتون می کنیم، از منتظری که بالاتر نیستید." اما تصور اینکه خاتمی نمی داند بینّه فراهم است در بهترین حالت ساده اندیشانه است.
اولین هیئت بررسی شایعه ی شکنجه را آقای بنی صدر تشکیل داد. اگر وی را همدست "منافقین" می دانیم، دومین هیئت بررسی شکنجه را رهبر سابق انقلاب در اوایل دهه ی 60 تشکیل داد. این هیئت مرکب از آقایان هادی خامنه ای، محمد هادی و محمود دعایی چند هفته در زندان اوین بودند و بارها از مشاهده ی تن های شکنجه دیده به گریه افتادند. شاید بگوییم آن ماجراها مربوط به براندازان مسلح بود، اما آقای هادی خامنه ای شاید یادشان بیاید که پس از دیدن انگشتان قطع شده ی هواداران گروه آرمان مستضعفین، که اتهامشان فقط مطالعه بود، بر پیشانی زدند و گفتند "جواب خدا را چه می خواهیم بدهیم." حتی طاهراحمدزاده با آن سن وسال اگر آش ولاش شد، به جایی برنخورد، "چشمش کور که فدایی پس نیاندازد و آویزون منافقین نشود."1
از هیئت های آقای منتظری حرفی نمی زنم، شاید ایشان را "ساده لوح و بازی خورده" بدانیم که چنان مطالبی را در خاطراتشان آورده اندو بینهه های ایشان را هم مربوط به براندازان بدانیم، اما یادمان نرفته مهدی هاشمی را آوردند جلوی دوربین و کک هیج هوادار حقوق بشری هم نگزید. گمان نمی کنم فکر کنید ایشان با رفتار انسانی برادران بازجو به حقیقت دست یافته باشد. یادم نمی اید کسی از حقوق انشانی او سخن گفته باشد.
یادمان رفته آقای نقدی در زیرزمین صبا با شهرداران مناطق چه کرد که مجمع روحانیون را به گریه آورد؟ شاید بگوییم آن شهرداران هم گوشت دم توپ کارگزاران بودند و دست در دزدی گرگی ها داشتند ولی آن ها هم انسان بودند.
یادمان رفته آن همه بلا را سرپیرمردی چون عزت الله سحابی آوردند به دلیل اینکه آقای رفسنجانی گفته بودند "رویش زیاد شده، روشو کم کنید." نماینده ی آقای کروبی سیر تا پیاز ماجرای آقای سحابی را نوشت و گزارش کرد. بینّه فراهم تر از فراهم شد.
یادمان رفته با زن سعید امامی چه کردند؟ این یکی فیلمش هم هست. بازجویان برگزیده ی رییس جمهور که رییسشان استاد دانشکده ی وزارت اطلاعات هم بود. آقای آرمین که گفتند این رویه نظام نیست و استثناست حق داشتند و نگران دوستانشان در سپاه و دادستانی و اطلاعات بودند، شما چرا میگویید بینّه حالا فراهم شده؟ اگر بیّنه قرار بود اثری داشته باشد، آن سی دی می توانست دنیا را دگرگون کند. اگر ما هواخواهان حقوق بشر کمی بیشتر صداقت داشتیم تا ابد دست از آن سی دی برنمیداشتیم. در داخل و خارج گروه های طرفدار زنان، وکلای زن حقوق بشر، و همه ی ما نگران آلوره شدن دامن خود بودیم. آن بازجوها کجا آموزش دیده بودند و زیر دست جه کسانی که مهم ترین پرونده ی امنیتی نظام به آنان سپرده شد؟ آن ها قاضی مرتضوی را به پادویی خود هم قبول ندارند.
1. اظهار نظر یکی از اصلاح طلبان حکومتی بود که آن سال ها در دادستانی بود.