ملت ها بايد قدرتمند شوند؛ اروپائي ها نيز با آمريكا در اين ماجرا همداستان هستند، جمهوري اسلامي

بسم الله الرحمن الرحيم
سخنگوي وزارت امورخارجه آمريكا از ايران خواسته است فعاليت هاي هسته اي خود را كنار بگذارد. بهانه اي كه آمريكا مطرح مي كند اينست كه ايران درصدد ساختن سلاح اتمي است و با اين اقدام , صلح و امنيت منطقه و جهان را به خطر خواهد انداخت .
اروپائي ها نيز با آمريكا در اين ماجرا همداستان هستند. آنها نيز در مذاكراتي كه با هيئت ايراني دارند , سخن از توقف كليه فعاليت هاي مربوط به غني سازي اورانيوم به ميان آورده اند و با اينكه تاكنون بارها دولتمردان ايراني چنين خواسته اي را غيرمنطقي و غيرقانوني دانسته و اعلام كرده اند بهيچوجه آنرا نخواهند پذيرفت , با اينحال اروپائي ها از اين خواسته غيرمنطقي خود دست برنداشته اند بطوريكه مشكل اصلي مذاكرات هسته اي درحال حاضر همين است . عناويني از قبيل « تعليق طولاني مدت » و « تعليق نامحدود » نيز كه اروپائي ها براي غني سازي پيشنهاد مي كنند , با هدف متوقف ساختن آن صورت ميگيرد.
مسئولان ايراني , درعين حال كه زير بار اين خواسته غيرقانوني و ظالمانه نرفته اند , اما به نظر ميرسد هنوز به اروپائي ها با نگاه مثبت مينگرند. اين , البته از روي دلسوزي براي كشور و در نظر گرفتن مصالح و منافع ملي است , لكن نميتوان انكار كرد كه بسيار خوشبينانه نيز هست . زيرا اروپا و آمريكا در زمينه محروم ساختن ايران از انرژي هسته اي متفق هستند و هيچ ترديدي به خود راه نميدهند. آنها در عين حال كه در جلب منافع اقتصادي , با همديگر رقابت مي كنند , اما حداقل در سه مورد وحدت نظر دارند , يكي حمايت از رژيم صهيونيستي , ديگري سركوب كردن نهضت جهاني اسلام و سومي جلوگيري از خودكفا شدن كشورهاي اسلامي و شرقي و نيازمند نگهداشتن آنها به بلوك غرب با هدف استمرار بخشيدن به سلطه استعماري و استكباري خود بر اين كشورها.
روشن ترين دليل بر پوچ بودن اين ادعاهاي اروپا و آمريكا كه براي به خطر افتادن صلح و امنيت منطقه و جهان توسط ايران نگران هستند , علاوه بر اينكه خود آنها با استناد به گزارش بازرسان سازمان بين المللي انرژي اتمي بارها اعتراف كرده اند كه ايران درصدد ساختن سلاح اتمي نيست , اينست كه آمريكا و همين كشورهاي اروپائي داراي سلاح اتمي هستند و صلح جهان را به خطر انداخته اند و جنايات بزرگي عليه ملت ها در سراسر جهان بويژه در خاورميانه آنهم در همين سالهاي اخير مرتكب شده اند و درعين حال براي خود اين حق را قائل هستند كه نه تنها فعاليت هاي هسته اي بلكه حتي سلاح هسته اي داشته باشند. آمريكا و كشورهاي اروپائي صاحب زرادخانه هاي اتمي , بر خلاف مقررات پيمان منع توليد و تكثير سلاح هاي اتمي (ان , .پي .تي ) كه همه كشورهاي صاحب سلاح هاي اتمي را موظف به نابود ساختن اين سلاح ها مي كند , از نابود كردن سلاح هاي اتمي خود تاكنون خودداري كرده اند و نه تنها مصمم هستند آنها را نگهدارند بلكه درصدد افزايش كمي و كيفي آنها نيز هستند.
علاوه بر اين , آمريكا بعد از جنگ سرد و فروپاشي شوروي , هوس كرده است قدرت مطلقه جهان باشد و بر همه كشورها و ملت ها فرمانروائي كند. اين هدف را دولتمردان آمريكائي با سياستي كه بوش كوچك در سخنراني بعد از انفجارهاي 20 شهريور 1380 نيويورك و واشنگتن خود به زبان آورد , دنبال مي كنند. در آن سخنراني , رئيس جمهور آمريكا كشورهاي جهان را به دو دسته طرفدار تروريسم و مخالف تروريسم تقسيم كرد و با وقاحت تمام گفت : هر كشوري كه با آمريكا نباشد با تروريسم است ! البته در همان زمان , بسياري از سران كشورها و صاحبنظران جهاني به اين اظهارات بي منطق اعتراض كردند و گفتند آمريكا و شخص بوش كوچك در راس تروريسم جهاني قرار دارند و كسي كه خود سركرده تروريست هاي جهان است , حق ندارد ديگران را به طرفداري از تروريسم متهم كند. عقلاي جهان در همان زمان اعلام كردند محور مبارزه عليه تروريسم , بايد سازمان ملل باشد نه آمريكا كه خود عامل و حامي تروريسم دولتي است .
با اينحال , ديديم كه آمريكا در همين سه سال چه جناياتي در افغانستان و عراق مرتكب شد و چگونه از جنايات صهيونيست ها عليه ملت فلسطين حمايت كرد. اين دولت تروريست و اين رئيس جمهور كه در راس تروريست ها قرار دارد و صلح جهاني را به خطر انداخته و به همين دليل مورد اعتراض جهانيان قرار گرفته , اكنون ايران را متهم مي كنند كه درصدد به خطر انداختن صلح و امنيت جهاني است !

اين واقعيت ها نشان ميدهند كه ملت ها هيچ راهي جز بي اعتنائي به تهديدهاي آمريكا ندارند و براي آنكه دولتمردان تروريست آمريكا بر جهان مسلط نشوند و كره زمين را به انبار باروتي كه كليد انفجار آن دردست آنهاست تبديل نكنند , بايد ملت ها و كشورها قدرتمند شوند. ما نيز راهي جز اين نداريم . فلسفه وجودي انقلاب اسلامي كه 26 سال قبل در همين ايام به پيروزي رسيد نيز تغيير معادلات سياسي جهان و به زير كشيدن استعمارگران از سرير قدرت و سپردن قدرت به توده هاي محروم بود. اين , آرماني قابل تحقق است و مسئولان نظام جمهوري اسلامي در اين زمينه مسئوليت سنگيني دارند.