«نوام چامسكي» متفكر آمريكايي، با اشاره به پيروزي قاطع شيعيان و تشكيل حكومت مستقل در عراق، نسبت به تشكيل قريبالوقوع يك مثلث شيعي ضدآمريكا در منطقه خاورميانه هشدار داد.
به گزارش سرويس بينالملل «بازتاب»، «چامسكي» كه از اعضاي هيأت گردانندگان IRC است، گفت: بگذاريد گمان كنيم، چه سياستهايي از يك عراق مستقل و غيروابسته و حكومت برپاشده در آن و شايد هم تا حدودي كم و بيش دمكراتيك، در پيش گرفته خواهد شد و تدابير سياسي مسئولان عراقي از اين پس چگونه خواهد شد؟ اينطور كه از اوضاع پيداست، غلبه اكثريت شيعه در اين كشور، امري محرز و آشكار است، بنابراين، تأثير چشمگيري بر سياست اين كشور خواهد گذاشت.
نخستين چيزي كه رؤساي عراقي مد نظر قرار خواهند داد، ازسرگيري روابط با ايران است، هرچند آنان نميخواهند مانند ايران، حكومت كنند و به طور خاص به ايران علاقهمند نيستند، اما قصد ازسرگيري جنگ با آنها را نيز ندارند. بنابراين، در مسير ازسرگيري روابط دوستانه با ايران حركت خواهند كرد. اين در حالي است كه آمريكا تا به حال تلاش خود را كرده است تا ايران را در انزوا نگه دارد.
مورد دوم كه احتمالا اتفاق خواهد افتاد، مشكل حكومت شيعيمدار كم و بيش دمكراتيك عراق است كه موجب برانگيختگي احساسات مناطق شيعهنشين عربستان سعودي ميشود كه البته انتخابات آنها هم نزديك خواهد بود؛ همان جايي كه همه نفت دنيا در آن يافت ميشود. بنابراين، شما بايد چيزي را بيابيد كه در واشنگتن بايد آخرين كابوس فرض شود. منطقهاي شيعي به وجود ميآيد كه كنترل بخش اعظم نفت جهان را در دست گرفته و مستقل عمل ميكند.
علاوه بر اين، اينگونه به نظر ميرسد كه حكومت مستقل و غيروابستهاي چون عراق، در صدد كسب موقعيت طبيعي خود در ميان جهان عرب برآيد؛ اين نشانههايي از بازگشت به دوران بابلي است شايد هم بخواهد نقش دولتي پيشرو را بر عهده گيرد. اين به چه معناست؟ اول از همه به معناي مجهز شدن به اسلحه جديد خواهد بود، به اين صورت كه آنها را به مقابله با دشمنان منطقهاي خود واميدارد و در حال حاضر هم كه دشمن منطقه و دشمن مقاومتناپذير؛ اسرائيل است، آنان قصد دارند خود را مسلح و مجهز كنند؛ اين مطلب به معناي توسعه سلاحهاي مخرب در اين منطقه خواهد بود. بنابراين، اينها تصوير آن چيزهايي است كه مقامات واشنگتن و مقامات خانه شماره 10 خيابان «دانينگ» لندن (دفتر شخصي توني بلر) بايد در مورد آن بينديشند، چراكه آنها در اينجا حقيقتا با اكثريت تأثيرگذار شيعه طرف هستند كه به دنبال رشد قدرت سلاحهاي مخربند و در تلاشند كه از دست ديدهبانان آمريكايي كه در جهت كسب اطمينان از اعمال كنترل و مراقبت از ذخيرههاي نفتي جهان تلاش ميكنند، خلاصي يابند.
به اين ترتيب، آيا واشنگتن مينشيند و ميگذارد كه چنين اتفاقي بيفتد؟ اين هم موضوع ديگري است كه باوركردني نيست.
آنچه از مطبوعات تجاري چند روز اخير ديده و شنيدهايم، انعكاسي از تفكرات مقامات واشنگتن است كه گفتهاند، اوه بله! ما به آنها اجازه خواهيم داد دولت داشته باشند، اما نميخواهيم به اين موضوع توجه كنيم كه آنان چه ميگويند. آوردن نيروهاي نظامي بيشتر و ابقاي آنها دستكم تا سال 2007 را اينگونه توجيه ميكنيم كه به اين دليل، دست به اين كار زدهايم كه ميخواهيم، مأموريتمان را براي به ارمغان آوردن دمكراسي در عراق به پايان برسانيم. اگر عراقيها دولت منتخبي دارند كه آن را درك نميكند، خوب ما در برابر اين عربهاي لال و گنگ چه ميتوانيم بكنيم؟
در حقيقت اين مسئله عموميت دارد، چراكه دولت آمريكا مدام از پي هم نداي «دمكراسي، دمكراسي» سر ميدهد، زيرا مردم عراق نميفهمند و رويهاي غلط را دنبال ميكنند. بنابراين، با پيگيري مأموريت برقراري دمكراسي به مسير سرنگوني دولتهايشان افتادهايم.
به باور من، استخدام سربازان بيشتر، چاره آخر ماست. دليل آن هم تجربه ويتنام است؛ تجربه ويتنام نخستين بار در تاريخ امپرياليسم اروپاست كه در آن، يك قدرت امپرياليستي، جنگي مستعمراتي را عليه ارتش شهروندي آغاز كرد. در نتيجه جنگهاي مستعمراتي، شخصيها موفقيتي به دست نياوردند، انگلستان ناكام ماند و لژيون خارجي فرانسه موفق شد.
ما نيازمند آدمكشهايي آزموده و ماهر همچون لژيون خارجي فرانسوي هستيم. اگر به آنچه در ويتنام رخ داد، بنگريد، خواهيد ديد كه چگونه ارتش آمريكا از هم پاشيد. زمان زيادي گذشت، اما سرانجام ارتش از پايه فروپاشيد به گونهاي كه سربازان معتاد شدند و از فرامين افسران سرپيچي ميكردند.
اگر ميتوانستيد نگاهي به مجلات نظامي شصت سال بعد، بيندازيد، ميديديد در مورد اين نوشتهاند كه چگونه ما ارتش خود را از اينجا خارج كرديم و چگونه ارتش در حال اضمحلال بود؛ درست مطابق حرفي كه چندي پيش رئيس محافظان نظامي گفته است كه ارتش در حال تبديل به يك نيروي از هم گسيخته است.